راوی: آقای اسحاق مژدهی
نام مجموعه: کانون جوانان رضوی
استان: گیلان (رشت)
بیوگرافی:
بنده 46 ساله، در بخش خصوصی به عنوان کارمند مشغول به کار میباشم و دارای تحصیلات کارشناسی در رشته ادبیات فارسی هستم
کادر اصلی:
تعداد نفرات ثابت و ادر اصلی ما بین 170 تا 200 نفر میباشند.
شروع فعالیت:
ما فعالیت خود را از سال 1381 شروع کردهایم.
فعالیتها:
کانون جوانان رضوی مجموعهای تربیت محور است، به این معنا که ما فعالیتهایی را که خانواده توانش را ندارد و مدرسه نیز به بچهها یاد نمیدهد برای یک زندگی موفق و مومنانه به آنها آموزش میدهیم.
جامعه هدف ما دانشآموزان هستند که از سال اول ابتدایی تا پایان متوسطه دوم جزو مخاطبین ما قرار میگیرند. اما افرادی را که ما جذب میکنیم و میتوانند وارد مجموعه ما شوند از کلاس اول ابتدایی تا هشتم است؛ از کلاس نهم به بعد بچههایی هستند که قبلاً پیش ما بودهاند و با ما ارتباط دائمی دارند.
آن خلائی که ما احساس کردیم باید برای آن کار کنیم، خلائی است که امروزه در بین بچهها وجود دارد و آن هم عدم توانایی داشتن یک زندگی موفق و در عین حال مومنانه است، یعنی آدمی که هم مفید باشد و در عین حال متعهد به اسلام و انقلاب باشد.
سعی کردیم که خلاءها را شناسایی کنیم و مدتهاست که در مجموعه به دنبال توانمندتر کردن بچهها در زمینههای زندگی شخصی، اعتقادی و دینی هستیم.
در مجموعه ما یک گروه از کلاس اول ابتدایی تا سوم ابتدایی هستند، از کلاس چهارم تا ششم هم یک گروه شده و وارد واحد نونهالان میشوند. بعد از آن واحد نوجوانان را داریم که کلاس هفتم و هشتم هستند و بعد از آن دیگر واحد آیندهسازان هستند. در این واحد از بین بچههایی که با ما ارتباط داشتند برای تشکیلات خودمان انتخاب میکنیم، و شامل آدمهایی است که بیایند آموزش ببینند و ادامه دهنده راه باشند. توانمندیهای که آموزش میدهیم کارگاه محور بوده و مجموعه ما نیز مربی محور است. هر 5 تا 7 دانشآموز یک مربی مستقیم دارند که در واحدها کار میکنند. این مربیان نیز زیرمجموعه یک استاد هستند که کار آنها را چک میکند و این اساتید هم با همدیگر جمع شده و آن واحد را تشکیل میدهند.
ما در مجموعه 60 توانایی به بچهها آموزش میدهیم که شامل توان نه گفتن، مهارت پسانداز کردن و… است.
هدف مجموعه:
یکی از مهمترین مواردی که در حال حاضر ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم این است که برعکس آب شنا میکنیم. یعنی سیستم آموزش و پرورش و معلومات خانوادههای ما برای آموزش کافی نیستند و ما میخواهیم بگوییم موفقیت فقط به نمره بیست نیست و آدم موفق هم کسی نیست که نمرهاش بیست است.میخواهیم به خانوادهها بگوییم تمام چیزهایی که در تبلیغات میبینید و کارتهای آفرین و… که گرفتیم همه توهم است. یک انسان برای موفقیت چیز دیگری میخواهد که به یک آدم موفق، متعهد، قابل احترام و آدمی که توانمندی چرخاندن یک زندگی را دارد، تبدیل شود.
در یک جمله اگر بخواهم بگویم ما میخواهیم مرد را مرد خانه و مرد جامعه و زن را زن خانه و زن جامعه تربیت کنیم.
چالش:
امروزه مهمترین چالش مجموعههای فرهنگی دو مورد است، یکی اینکه برنامه برای تربیت انسان ندارند و دوم رسانه ما یک حرفی میزند و رسالت ما یک حرف دیگری است. مثلاً یکی از مهمترین چالشهای خانوادهها و بچههای ما عدم سپاسگزاری است و وظیفه یک مجموعه فرهنگی این است که اول بنیان خانواده را درست کند.
نکته پایانی:
- مجموعههای فرهنگی انسان را بشناسند و بدانند دین و خدا از انسان چه میخواهد و میخواهد چگونه رشد کند.
- برای خوش آمد کسی کار انجام ندهیم، بلکه کار درست را انجام دهیم.
- آقای مدیر و آقای مربی بالای سر کار باشد. کار فرهنگی ایثار میخواهد و باید از وقت، خانواده و… بزنیم و بالای سر سرمایههای شیعه که بچههای جوان و نوجوان هستند بمانیم.