ما کمک می‌خواهیم!

حجت‌الاسلام قاسم حیدری، نگرشی نو و عملیاتی به عفاف و حجاب دارد و مسیر متفاوتی برای رسیدن و رساندن به آرامش، پیش‌روی مخاطب قرار می‌دهد.

«مسئلة عفاف و حجاب در کنار اهمیتش، به موضوعی کلیشه‌ای تبدیل شده که اقدامات در این زمینه گاه نه‌تنها نتایج مطلوبی را به دنبال نداشته، بلکه بعضاً دافعه هم دارد. می‌توان به این مسئله از حوزه‌های مختلفی پرداخت؛ مثلاً در همین قانون عفاف و حجاب، پرداخت از منظر اجتماعی و قانون‌مندی! رویکردی است که بیشترین دافعه را دارد. چون اولین چیزی که به ذهن مخاطب می‌آید، این است که تو می‌خواهی آزادی او را محدود کنی. گارد می‌گیرد. همان اول، مخالفت و مقاومت می‌کند. گاهی اوقات اساتید به قرآن و احادیث استناد می‌کنند. آن کسی که حجاب را رعایت نمی‌کند، شاید خیلی نگرش‌های دینی و اعتقادی نداشته باشد. پس بازهم گارد می‌گیرد و قبول نمی‌کند. خیلی جاها از منظر تاریخی به مسئله پرداخته می‌شود. بچه‌های الان حوصله ندارند و اصلاً این چیزها برایشان مهم نیست. گاهی به سراغ شبهات این حوزه می‌رویم. این رویکرد نیز خیلی موثر نیست. رویکرد طلایی، پرداخت از منظر منافع شخصی است! همه آدم‌ها خودشان را دوست دارند. همه آدم‌ها حبّ ذات دارند. اگر چیزی به نفعشان باشد، می‌پذیرند و استقبال می‌کنند و اگر چیزی به ضررشان باشد از آن دوری می‌کنند. «بسم‌الله الرحمن الرحیم، قُل یا أَهلَ الکتابِ تَعالَوا إِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَكُم…»[1]. ای پیامبر خدا! می‌خواهی با مشرکین حرف بزنی، بگو بیا از یک جایی شروع کنیم که هم تو قبول داری، هم من قبول دارم. حجاب را هم باید از یک جایی شروع کنیم که همه قبول دارند؛ از منظر منافع شخصی، از منظر عشق، از منظر روابط. این‌ها همان نگرش‌هایی است که مورد اقبال قرار می‌گیرد. آیه معروف حجاب را ببینید: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ»[2]. وقتی خدا به حجاب اشاره می‌کند، سریع از منظر ارتباط به آن اشاره می‌کند. منظر ارتباط یعنی چه؟ یعنی روابط بین دختر و پسر. چرا دختر، بی‌حجابی می‌کند؟ می‌گوید می‌خواهم دیده شوم. قرآن گفته اگر تو حجاب را رعایت کنی، این به اینکه شناخته بشوی نزدیک‌تر است. حالا او می‌گوید این را قبول ندارم. اگر حجاب را رعایت کنم، مانع از این است که بتوانم توانایی‌های علمی، هنری، ورزشی و… خودم را به منصة ظهور برسانم. من دوست دارم دیده شوم. وقتی به من نگاه می‌کنند، وقتی مورد توجه قرار می‌گیرم، حالم خوب می‌شود. اعتماد به نفسم بالا می‌رود. یکبار دانش‌آموز دختری برای ما نوشته بود اگر حجاب را رعایت کنیم، پسرها عاشقمان نمی‌شوند. نمی‌توانیم ازدواج کنیم، اما این دیدگاه دقیقاً نقطة مقابل آن چیزی است که قرآن به آن اشاره می‌کند. حالا آیا ما می‌توانیم از این منظر به مسئلة حجاب بپردازیم؟ یعنی بگوییم اگر تو بی‌حجابی کنی، در نهایت به نفع تو نیست! اتفاقاً کسی عاشق تو نخواهد شد؛ اتفاقاً اعتمادبه‌نفس تو ضربه خواهد خورد؟! آیا خودت را می‌شناسی؟ تو باید دنبال منافع خودت باشی.

ما باید به مبانی دینی منفعت‌طلبانه بپردازیم. دین را خودخواهانه عرضه کنیم. چرا به‌گونه‌ای مبانی دین را عرضه می‌کنیم انگار یک‌سری ارزش‌هایی است که همه، حتی آن کسانی که قبول ندارند، باید آن‌ها را رعایت کنند! چرا به گرایش‌های درونی زن در حوزة حجاب نمی‌پردازیم؟ تو دوست داری جلوه‌گری کنی و دیده شوی؟ بله؛ ولی من آدم بدی نیستم. آفرین! من اصلاً نگفتم تو آدم بدی هستی. پیامبر خدا می‌گوید «إِنَّمَا اَلْمَرْأَةُ لُعْبَة».[3] تمام وجود زن جلوه‌گری است. سفره انداختنش، لباس پوشیدنش، تعاملات اجتماعی‌اش و… . «من اِتَّخَذَهَا فَلاَ يُضَيِّعْهَا».[4] می‌گوید توی ذوقش هم نزنید.

دختر خوب! وقتی مورد توجه قرار می‌گیری، حس خوبی به تو دست می‌دهد؟! تو دختر بدی نیستی، اما این احساس خوب می‌تواند مقدمه‌ای برای یک ضرر بزرگ باشد. «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء».[5] اینکه مرد تکیه‌گاه زن است، یعنی زن به تأیید مرد تکیه کند تا به آرامش برسد. وقتی مورد توجه و تأیید مرد قرار می‌گیری، حس خوبی به تو دست می‌دهد، اما این تأیید و حس خوب و وابستگی عاطفی بعدش چه اثری خواهد داشت؟ حاج‌آقا چه اثری می‌خواهد داشته باشد؟ توهین نکن دیگر، من مراقب خودم هستم. یعنی من از خودم اختیاری ندارم؟! وابستگی عاطفی برای ضمیر ناخودآگاه است. دست تو نیست. وقتی تو به‌عنوان یک زن خودت را در معرض توجه یک مرد نامحرم قرار می‌دهی، حس خوبی به تو دست می‌دهد. ناخودآگاه است؛ دست تو نیست. بعدش تبدیل به یک آدم مطیع و فرمان‌بردار نسبت به آن منبع عاطفه می‌شوی. استقلال خودت را از دست خواهی داد. چقدر دخترانی که دیگر نمی‌توانند درس بخوانند. دیگر نمی‌توانند روال عادی زندگی‌شان را داشته باشند و همیشه حواسشان یک جای دیگر است. دخترهای بدی هم نیستند. دلشان برای آن کسی که توجه کرده، تنگ شده است. وقتی دلت برایش تنگ شد، او آرام‌آرام ابراز محبت را منوط به پاسخ‌دادن به برخی درخواست‌ها خواهد کرد و تو آرام‌آرام تبدیل به ابزار خواهی شد. اینکه آدم اختیارش دست خودش نباشد، به نظر من چیز جالبی نیست.

چقدر قرآن قشنگ است. وقتی قرآن می‌خواهد از حجاب صحبت کند، مسئلة حجاب را در حوزه ارتباط می‌برد و بعد می‌گوید «فَلَا يُؤْذَيْنَ». اگر حجاب را رعایت کنی، در نهایت ضرر نمی‌کنی. نگاه منفعت‌طلبانه در بستر ارتباط، اگر دربارة حجاب اینگونه بحث کردی، مؤثر است. از گرایش‌های درونی زن هم شروع کن؛ بگو تو ایرادی نداری. «اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ»؛[6] زن گل است. فقط حواست باشد اگر این حریم رعایت نشود، «يُؤْذَيْنَ»؛ اذیت می‌آید؛ آزار می‌آید؛ دردسر و مصیبت می‌آید.

البته این را هم بدانیم که حیا مهم‌تر از حجاب است. ما پدیدة حجاب استایل را هم داریم. این را چگونه نقد کنم؟ بازهم به همین شکل که این مسیر در نهایت به نفع تو نخواهد بود.

حالا سوال این است: آیا الان در دوره‌های عفاف و حجاب، در دوره‌های تربیت مربی، ما با نگرشی که تا اینجا مطرح شد، کار را دنبال می‌کنیم؟ یک قاعده‌ی معروف هست که می‌گوید: «تُعرَفُ الاشیاء بِاَضدادِها»، وقتی می‌خواهی یک چیزی را بشناسی، مقابلش را ببین. ما در دورة خودمان مکرر روی این نکته تأکید داریم که وقتی با خانم صحبت می‌کنی، باید به تفاوت‌های بین دختر و پسر دقت کنی. یک تفاوت مهم این است که دخترها از حوزه جذابیت‌های عاطفی ارتباط را شروع می‌کنند. پس نباید سریع انگ نگرش‌های جنسی به او بزنی. او نگاه جلوه‌گری دارد، نه نگاه لذت‌های جنسی! این را باید به مخاطب القا کرد. اما این را هم باید به او آموزش داد که این رفتار حریص‌گونه، تحریک ایجاد می‌کند و اتفاقاً تحریک اصلی اینجا اتفاق می‌افتد.

«العِلمُ عِلمانِ: مَطبوعٌ و مَسموعٌ».[7] علم مطبوع یعنی من کاری بکنم که مخاطب من فکر بکند. خودش برسد به یک چیزی. هنر من مدرس این است که او را به فکر وادار کنم. او را به تولید فکر وادار کنم. خب این تولید فکر در نوجوان چطور اتفاق می‌افتد؟ نوجوان وقتی به سن بلوغ می‌رسد، اظهار استقلال و شخصیت می‌کند. می‌خواهد بگوید من هم هستم؛ من هم می‌فهمم. نوجوان اصلاً نصیحت‌پذیر نیست. دین ما می‌گوید نوجوان تا هفت سال سوم، وزیر است. با او مشورت کن. نظر تو چیست؟ تو چه فکر می‌کنی؟ شیوه‌اش این است که امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: «جوانان را به مباحثه و مناظره، میان‌سالان را به اندیشیدن و پیران را به سکوت فرمان دهید».[8] مباحثه و مناظره با جوانان! بحث چطور باید شکل بگیرد؟ رفت و برگشتی؛ زد و خوردی؛ سؤال‌ و جواب. یک دخترخانمی می‌گفت: «آقای حیدری! من اگر با دوست‌پسر خودم ازدواج نکنم، مجبورم بروم با دوست‌پسر یکی دیگر ازدواج بکنم. خب با دوست‌پسر خودم ازدواج کنم، بهتر نیست؟!» چقدر این سؤال قشنگ است! در کلاس‌ها، من به شکل رفت و برگشتی بحث را ارائه می‌دهم. یک سؤال بینداز، جواب بده، دوباره سؤال بپرس. من همیشه وقتی می‌روم در مدارس، سریع یک سلام و احوال‌پرسی و بسم‌الله. بعد روی تخته می‌نویسم: «آیا رابطه دوستانه سالم بین دختر و پسر ایرادی دارد؟». از رابطه شروع می‌کنم. اسمی از روسری نمی‌برم. همه بچه‌ها تعجب می‌کنند! نوجوان می‌خواهد من را بکوبد. می‌خواهد استقلال‌گونه به مباحث وارد شود. رسیدن به استقلال را در مخالفت با دیگران می‌بیند. اصلاً مهم نیست حرف طرف مقابل چیست. او مخالفت می‌کند. سؤال و مباحثه باید به‌گونه‌ای مطرح شود که گویا استاد در موضع دفاع از نظر مخالف است؛ سپس در ادامه با تأیید نظر مخالفین و طرح سؤالات بعدی، باعث تقویت مباحثه شود. پس وقتی اینگونه وارد بحث می‌شوید، همان اول گاردش می‌شکند و همدلی به وجود می‌آید. حالا که این سؤال را مطرح کردم، سریع دو سه تا فایده رابطه دوستانه را هم برای بچه‌ها می‌گویم. این به بچه‌ها فرصت فکر کردن می‌دهد. می‌گویند بگذار روی این را کم کنیم. در موضعی قرار می‌گیرند که بخواهند در دفاع از حجاب فکر کنند. به‌تدریج که صحبتم را شروع می‌کنم، بچه‌هایی که انتهای کلاس نشسته‌اند، می‌آیند جلوی کلاس می‌نشینند. آنوقت مباحثه بین بچه‌ها را مدیریت کرده و به سمتی هدایت می‌کنم که مدنظر است».

 از سال 97 حدود 1000 کارگاه آموزشی در مدارس مختلف برگزار شده است که ماحصل آن‌ها طراحی دوره‌های آموزشی تربیت مربی خانواده و تربیت مربی عفاف و حجاب بوده است. کل دورة عفاف و حجاب 27 ساعت است که بر اساس پرسش و پاسخ‌های کتبی و شفاهی که در جلسات با دانش‌آموزان داشته‌اند، تدوین شده است. مطرح‌کردن سؤال بر اساس یک نقشه راهِ از قبل فکر شده است؛ یعنی می‌دانند مخاطب در پاسخ هر پرسش، چه می‌گوید و حتی پرسش بعدی او چیست. این 27 ساعت ماحصل رفت‌وبرگشت با مخاطبان است. این‌طور نبوده که صرفاً کتاب بخوانند و پای درس اساتید، جزوه بنویسند. مطالب آموزشی‌شان هم‌اکنون در کانال‌های مسیر آرامش در پیام‌رسان‌های مختلف موجود است.


[1] . سوره مبارکه آل عمران، آیه ۶۴

[2] . سوره مبارکه احزاب، آیه 59

[3]. الکافی، جلد 5، صفحه 510

[4]. همان.

[5] . سوره مبارکه نساء، آیه 34

[6]. کافی، ج ۱۱، ص ۱۷۰

9. نهج‌البلاغه، حکمت 338

[8]. «مُرُوا الاَحْداثَ بِالْمِراءِ وَ الْجِدالِ وَ الْـكُهولَ بِالْفِكَرِ وَ الشُّيوخَ بِالصَّمْتِ»؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 20، صفحه 285، حدیث 260

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر حجت‌الاسلام قاسم حیدری

حجت‌الاسلام قاسم حیدری

https://mtedad.org/?p=7938

تجربه‌های مشابه:

راوی: خانم رباب دقاقله نام مجموعه: هیئت حضرت زینب کبری سلام‌الله استان:....

راوی: خانم بتول حسینی‌نژاد نام مجموعه: فعالیت در حوزه علمیه فاطمیه شهرستان....

راوی: آقای جواد پوردکان نام مجموعه: شبکه بهداشت استان: هرمزگان (جاسک) بیوگرافی:....

راوی: خانم نسرین احمدزاده نام مجموعه: کانون فرهنگی تبلیغی انصار الزینب (س)....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت