راوی: آقای حمیدرضا صاحبی
مجموعه: موکب خاتمالانبیا رفسنجان
استان: کرمان (رفسنجان)
بیوگرافی:
بنده ۳۳ ساله، طلبه و دارای مدرک سطح دو حوزه هستم.
کادر اصلی:
در بخشهای مختلف فرهنگی و تبلیغی فعالیت دارم، اما تیم ثابت همراه من شامل ۸ نفر است که بهطور جدی با مجموعه همکاری میکنند.
شروع فعالیت:
فعالیت جدی بنده در عرصه فرهنگی از حدود سه سال پیش آغاز شد.
فعالیتها:
یکی از فعالیتهای مهم ما در حوزه نوجوانان بوده است. هیئتی به نام سراج داریم که بهصورت تخصصی در حوزه نوجوانان کار میکند. حدود دو سال با این مجموعه در زمینههای مختلفی مثل اعتکاف نوجوانان شهرستان رفسنجان همکاری داشتیم. همچنین در زمینه روایتگری و یادواره شهدای رفسنجان فعال هستیم. لطف خدا و رفقاست که جزو دو یا سه راوی فعال شهرستان به حساب میآییم و در نقاط مختلف رفسنجان روایتگری داریم.
در حوزه راهیان نور نیز، امسال همراه شش کاروان بودیم و برنامه روایتگری برایشان انجام دادیم.
حدود یک سال است که بهعنوان واحد فرهنگی، به مجموعه موکب خاتمالانبیا رفسنجان پیوستهایم. این موکب یکی از بزرگترین موکبهای استان کرمان است که محور فعالیت آن در اربعین و کربلاست. اما در حال حاضر، در حوزه فرهنگی شهرستان هم فعال است و ما در این موکب، مسئولیت کارهای فرهنگی را بر عهده داریم.
چالشها:
هر مجموعهای از افراد مختلفی تشکیل شده و یکی از چالشهای اساسی این است که بتوان بین اعضای مجموعه، تعامل و همدلی برقرار کرد تا مجموعه به انسجام برسد و افراد در میانه راه از هم جدا نشوند. این وظیفهی رهبر مجموعه است که بتواند اهداف را همراستا کند و دلها را به سمت یک هدف مشترک ببرد.
یکی دیگر از معضلات جدی کار فرهنگی، فقدان ساختار فکری منسجم است. بهعنوان سخنران بسیاری از هیئتهای رفسنجان، میبینم که بسیاری از هیئات و کارگروههای فرهنگی، فقط تا یک جایی پیش میروند و از آنجا به بعد متوقف میشوند. چرا؟ چون یک شاکله فکری و مدیریتی مشخص و هماهنگ ندارند که بتواند محور حرکت مجموعه باشد.
از دیگر چالشها، مشکلات زیرساختی و سختافزاری است. مثلاً برخی هیئتها مکان مناسبی ندارند، یا از سیستم صوتی و امکانات اولیه بیبهرهاند و با چنین مسائل ابتدایی دستوپنجه نرم میکنند.
چالش مهم دیگر، نداشتن هدفگذاری و ریلگذاری درست است. بسیاری از هیئتها نمیدانند قرار است به کجا برسند و بر اساس چه افقی برنامهریزی کنند.
و مهمتر از همه، مشکلات اقتصادی و مالی است. هیئتها باید یک سواد اقتصادی داشته باشند تا بتوانند منابع مالیشان را خودشان تأمین کنند و دستشان جلوی دیگران دراز نباشد. اگر بتوانند یک تولیدی یا کار اقتصادی کوچک راهاندازی کنند، میتوانند هزینههای فرهنگی خود را بدون وابستگی تأمین نمایند. این مسأله، یکی از نقاط ضعف جدی هیئتهاست.
موفقیتها:
در مسیر تبلیغ و روایتگری، بسیار دیدهایم که تحول درونی افراد اتفاق افتاده است.
مثلاً یکی از دانشآموزان دبیرستانی، در زمان اغتشاشات «زن، زندگی، آزادی»، با سنگ به چشم یک بسیجی زده بود، قرآن پاره کرده بود… برای اینکه چند روزی از مدرسه دور شود، در اردوی راهیان نور همراه ما شد. مدام اعتراض میکرد و ناراضی بود.
شب آخر اردو، او را بردم به مزار شهدا. آنجا یک ساعت با هم صحبت کردیم. صبح فردا که میخواستیم برگردیم، خودش آمد و گفت: “من غلط کردم. دیشب عوض شدم. سال آینده لطفاً من را هم بیاورید.”
همین پسر، بعد از بازگشت، عضو انجمن اسلامی مدرسه شد، مسئولیت گرفت، و امسال بهعنوان یکی از فعالین فرهنگی، به دیدار مقام معظم رهبری رفت. الان هم خودش در شهر یک هیئت زده است.
از این نمونهها زیاد داریم. بچههایی که حتی نماز نمیخواندند، اما با اخلاق و رفاقت صمیمی ما، کمکم جذب شدند و تغییر کردند. همین اتفاقات، دلگرمی ما برای ادامه راه است.
سخن پایانی:
من همیشه به دوستانم میگویم:
اگر عشق در کار فرهنگی نباشد، این مسیر بسیار سخت خواهد بود.
اما اگر عشق باشد، هر سختی شیرین میشود و مسیر، برای انسان لذتبخش خواهد بود.