ما کمک می‌خواهیم!

محجوریت قرآن

مرادی هستم ۳۹ سال سن دارم از استان کرمان شهرستان جازموریان. ۱۶ساله بودم که همسرم را از دست دادم و یک پسر هفت‌ماهه داشتم. پسرم که سه‌ساله شد تصمیم گرفتم برای خودم و آینده پسرم کاری انجام بدهم. رفتم سراغ درس‌خواندن دوره راهنمایی و دبیرستان را تمام کردم و از سال ۸۴ شروع به فعالیت‌های قرآنی کردم. در آن زمان که من فعالیت‌های قرآنی‌ام را شروع کردم در روستای ما کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شد که قرآن توی خانه‌اش داشته باشد تنها دو قرآن توی روستا داشتیم. یکی قرآن خانه پدی‌ام و دیگری قرآنی که از خانه عمویم آورده بودم. توانستم فعالیت‌هایم را شروع کنم. در همان روستایی که زندگی می‌کردم خانم‌ها را جمع می‌کردم در کپری که داشتیم. من برایشان قرآن می‌خواندم خیلی از زنان روستا در آن زمان بی‌سواد بودند. حالا قرآن خواندن خودم هم متوسط بود و خیلی خوب نبود. تا اینکه یک نفر سبب خیر شد و جامعه القرآن را به من معرفی کرد و گفت یک جامعه‌القرآن در کهنوج هست. به کهنوج رفتم و ثبت‌نام کردم یک دوره سه‌ماهه را گذراندم موفق شدم گواهی روخوانی و روان‌خوانی بگیرم. در سال ۸۵ الی ۸۶ تصمیم گرفتم برگزاری کلاس‌های قرآن را جدی‌تر پیگیری کنم این کلاس‌ها را در روستاهای اطراف برگزار کردم با هفت نفر از اهالی آن روستا که قرآنشان خوب بود صحبت کردم که آنها هم پای‌کار آمدند و تا چند سالی با هم کار می‌کردیم. هرکسی در روستای خودش کلاس قرآن می‌گذاشت و در روستایی که معلم نداشت خودم می‌رفتم.

در سال ۸۸ من از سازمان تبلیغات کرمان ۲۰ قرآن تهیه کردم و به روستا بردم و کارم را با همین ۲۰ قرآن پیش می‌بردم. تا اینکه در سال ۹۸ در جازموریان سیل آمد و بیست جلد از قرآن ما از دست رفت و توی سیل ماند ۸-۹ روز از سیل می‌گذشت؛ اما کسی نبود که به دادمان برسد به‌سختی روز و شبمان را می‌گذراندیم تا اینکه یک نفر از اصفهان به من زنگ زد گفت که ما می‌خواهیم در منطقه شما فعالیت قرآنی را شروع کنیم، گفتم فعلاً منطقه ما زیر آب است بگذارید خشک شود ما از این موضوع استقبال می‌کنیم. چند وقت بعد وقتی سیل فروکش کرد و ما توانستیم تمام گل‌ولای را از خانه‌ها جمع کنیم تماس گرفتم و اطلاع دادم که شما می‌توانید فعالیت قرآنی را شروع کنید ما در خدمتتان هستیم.

بعد از چند روز یک کامیون با تجهیزات دفتری و ۵۰۰ جلد قرآن برایمان فرستادند. از اول که کار را شروع کردم، خودم تنها بودم خیلی از کارها را خودشان راهنمایی می‌کردند و من انجام می‌دادم. از من خواستند در روستاها نیروهای قرآنی را پیدا کنم با آن‌ها صحبت کنم که پای‌کار بیایند. منم دیدم این آرزوی من است که دارد برآورده می‌شود من دنبال چنین کاری بودم و چند سال بدون هیچ امکاناتی داشتیم کارمان را می‌کردیم، حالا که خدا را شکر هم قرآن داریم هم تجهیزات هم دفتر، پس‌کارمان را شروع کردم. روستا به روستا سر زدم. اول‌ازهمه رفتم سراغ تعدادی طلبه که می‌شناختم که بیکار بودند و بعضی از بچه‌ها که شاگردهای خودم بودند با آن‌ها صحبت کردم. توانستم بیست نفر را در بیست روستا پیدا کنم و با ۲۰ مربی شروع به کار کنیم. کم‌کم تعدادمان زیاد شد از این‌وآن کمک می‌گرفتیم به این روستا و آن روستا می‌رفتیم و فعالان قرآنی که بیکار بودند را پای‌کار می‌آوردیم.

خدا را شکر در حال حاضر ۸۰-۹۰ نفر مربی قرآن داریم ۲۵۰۰ قرآن‌آموز زیر ۱۲ سال داریم که برای حفظ جز سی در تلاش هستند. طرح‌هایی که از قبل داشتیم حفظ سوره واقعه و سوره یاسین بود. در حفظ جز ۳۰ برای بزرگسالان موفق شدیم یک جشنواره قرآنی بگیریم ۷۰۰ قرآن‌آموز داشتیم که ۳۰۰ نفرشان در این طرح؛ موفق شدند. برای اولین‌بار ۴ محفل انس با قرآن در منطقه جازموریان برگزار کردیم که خیلی محفل‌های خوب و پرشوری بود و خیلی از مردم استقبال کردند. الحمدلله در کنار کار قرآنی خیریه و مرکز نیکوکاری زدیم، مردم و تعدادی از خیرین آمدند و در بحث معیشت، ایتام، درمان مردم و اشتغال کمک کردند.

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر خانم مرادی

خانم مرادی

https://mtedad.org/?p=7193

تجربه‌های مشابه:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت