خانم کبریایی ساکن ورامین در استان تهران بوده و در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مشغول به فعالیت هستند. خانم کبریایی و گروهشان با شهادت رئیسجمهور، آقای رئیسی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به این فکر افتادند تا از مراسمات سوگواری برای شهدای خدمت، جهت افزایش بصیرت مردم در انتخابات استفاده نمایند. ایشان روایت کردهاند.پس از شهادت آیتالله رئیسی، در جهت بزرگداشت یاد و خاطره ایشان و مقابله با فضاسازیها و دروغهایی که پیشتر علیه ایشان در جریان بود، تصمیم گرفتیم فعالیتی تحت عنوان «سوگواری زینبی» برگزار کنیم. این مراسمها بهطور خاص برای تبیین ویژگیهای شخصیتی شهید رئیسی و آشنایی مردم با واقعیتهایی درباره ایشان شکل گرفت. در این مراسمها علاوه بر روضهخوانی و سخنرانی، سعی میکردیم که به مردم آگاهی بدهیم تا با شخصیتی که شهید رئیسی حقیقتاً در خدمت مردم و انقلاب بوده است، آشنا شوند و درک بهتری از ایشان پیدا کنند.سوگواری زینبی در محلات مختلف جنوب شهر و شهرستانهای اطراف با حضور جمعی از بانوان بهطور مستمر برگزار میشد. این سوگواریها به عنوان یک حرکت فرهنگی و مردمی، هدفش نهتنها بزرگداشت شهید رئیسی، بلکه تبیین صحیح مسئله انتخابات و معرفی اصلح بر اساس معیارهای مقام معظم رهبری بود. در کنار این سوگواریها، مدل دیگری به نام «بیتالنور» نیز راهاندازی شد که نسبت به سوگواری زینبی، جمعوجورتر و صمیمیتر بود و در منازل افراد برگزار میشد. این مراسمات شبیه به روضههای خانگی بودند و هر فردی که میخواست یادبودی برای شهدای خدمت بگیرد، در قالب همین بیتالنور مراسم را برگزار میکرد.در این مراسمات، از ظرفیت افرادی که قدرت بیان خوبی داشتند، بهره میبردیم تا ویژگیهای شخصیتی آیتالله رئیسی، عملکرد دولت ایشان و مسائل مهم انتخاباتی را برای مخاطبان تبیین کنیم.
فعالیتهای «بیتالنور» ابتدا با یک جمع کوچک از بانوان فعال جبهه فرهنگی در ورامین آغاز شد، اما بهتدریج گسترش یافت و نفرات بیشتری به آن پیوستند. کمکهای لازم برای برگزاری این مراسمات از طریق این افراد فراهم میشد و کسانی که در محلات مختلف قصد برگزاری چنین مراسماتی را داشتند، راهنمایی و پشتیبانی میشدند.سوگواری زینبی نیز با کمک خواهران جبهه فرهنگی در ورامین آغاز شد. در نخستین مراسم، فعالین محلات مختلف دعوت شدند تا نحوه برگزاری این مراسمات را مشاهده کرده و پس از آن، این الگو را در محلات خود پیادهسازی کنند. جبهه فرهنگی در اینجا تنها نقش پشتیبانی از مراسمات را ایفا میکرد و در گامهای بعدی، مسئولیت برگزاری مراسم در هر شهر به رابطین محلی واگذار میشد.برای تبلیغ این سوگواریها و جذب بیشتر مردم، سه روش اصلی را در نظر گرفتیم: اولین روش، اطلاعرسانی از طریق مساجد و امامان جماعت بود که این برنامهها را به نمازگزاران اطلاع میدادند. روش دوم، انتشار پوسترهای تبلیغاتی از طریق فضای مجازی و کانالهای مرتبط بود. سومین روش، تبلیغ چهره به چهره در بین مردم بود. از طریق این سوگواریها توانستیم فعالین محلهای را شناسایی کرده و با جمعآوری اطلاعات تماس و مشخصات آنان، یک بانک اطلاعاتی ارزشمند از بانوان محلهها ایجاد کنیم تا در آینده از ظرفیتهای آنها بهرهبرداری کنیم.برای حفظ ارتباطات و پویایی این فعالیتها پس از انتخابات، از این ظرفیتها در جلسات جبهه فرهنگی استفاده کردیم و به این ترتیب، توانستیم هستههایی از فعالین در هر محله تشکیل دهیم که بتوانند بهطور مستقل و هماهنگ در راستای اهداف فرهنگی و اجتماعی گام بردارند. این روش، بهویژه برای ما در شهرهای بزرگ و شهرستانهای مختلف بسیار مؤثر واقع شد.هزینههای این فعالیتها عمدتاً از طریق کمکهای مردمی و خیرین تأمین میشد و در انتخابات، هر فرد بر اساس توانمندیها و ظرفیت خود در این فعالیتها مشارکت میکرد. برخی از افراد برای تبلیغ و تشویق مردم به مشارکت در انتخابات پیامک ارسال میکردند، عدهای دیگر تبلیغ چهره به چهره انجام میدادند و کسانی که توانایی مالی داشتند، به برگزاری مراسمات و سوگواریها کمک میکردند. در این میان، افرادی که هیچکدام از این توانمندیها را نداشتند، میتوانستند بیتالنور را در خانههای خود برگزار کنند و ما به آنان برای اجرای این مراسمات کمک میکردیم.برای کاهش هزینهها، بنرهایی برای مراسمات چاپ میکردیم و از این بنرها در سوگواریها و بیتالنورهای آینده استفاده میشد. برای جلوگیری از یکنواختی، گروههای سرود و مداحی را نیز دعوت میکردیم تا مراسمات، شور و حال بیشتری پیدا کنند. در صورت نیاز، مداح و سخنران از خارج محلهها نیز هماهنگ میشد. این اقدامات بهطور کامل مردمی بود و ما به هیچوجه به سراغ نهادهای دولتی نرفتیم.نکتهای که در این میان حائز اهمیت است، ظرفیت بالای بانوان در انجام این نوع فعالیتهاست. برای اینکه این ظرفیت در سایر استانها و شهرستانها نیز بهکار گرفته شود، باید به بانوان آموزش داد و مهارتهای لازم برای فعالسازی آنان در راستای اهداف فرهنگی را به آنها آموخت. به عبارتی دیگر، باید به آنها «ماهیگیری» آموخت تا بتوانند در زمینههای مختلف، بهویژه در عرصههای اجتماعی و فرهنگی، موثر واقع شوند.