راوی: خانم راضیه غلامی حسینآبادی
مجموعه: کارگروه خانواده شهر ابریشم / گروه جهادی / فعالیتهای تبیینی در مدرسه
استان: اصفهان (شهر ابریشم)
بیوگرافی:
بنده ۴۴ سال دارم، معلم هستم و دارای مدرک کارشناسی ارشد فقه و خانواده.
کادر اصلی:
در فعالیتهای فرهنگی، با گروهی نسبتاً بزرگ همکاری داریم.
شروع فعالیت:
فعالیت فرهنگی و تبلیغیام را از سال ۱۳۸۱ آغاز کردم.
فعالیتها:
از زمانی که وارد حوزه علمیه شدم، عضو بسیج طلاب بودم و فعالیتهایم را با تبلیغ خانگی آغاز کردم. بهتدریج در بسیج محله کلاسهای آموزشی برگزار کردیم. پس از حوزه، وارد دانشگاه شدم و هماکنون دارای مجوز تدریس در درس «دانش خانواده و جمعیت» هستم. مدتی در دبیرستان به تدریس معارف پرداختم و همزمان عضو گروه جهادی بودم که به روستاهای اطراف میرفتیم و برای دختران نوجوان و بانوان کلاس احکام و مسائل تربیتی برگزار میکردیم.
در حال حاضر نیز همچنان در گروه جهادی فعال هستم و به مناسبتهای مختلف فعالیتهایی داریم. همچنین عضو «کارگروه مدافعان حریم خانواده» در شهر ابریشم هستم. هر هفته یک شب در مسجد با دختران نوجوان حلقه تربیتی داریم. در مدرسهای که تدریس میکنم نیز، در یک گروه تربیتی وابسته به خانواده فعالیت داریم و چند سالی است که در این فضا کار میکنیم.
در مناسبتهایی مثل ماه رمضان، با همکاری بسیج برای بانوان کلاسهایی برگزار میکنیم. موضوعات این کلاسها غالباً درباره خانواده است؛ از جمله تربیت فرزند، روابط زناشویی، مسائل جنسی، دوران بلوغ دختران و… . تلاش میکنیم هر بار یکی از این مسائل را بهصورت دقیق و کاربردی دنبال کنیم تا به نتیجه برسیم.
چالشها:
- اکثر فعالیتهایی که انجام میدهیم کاملاً جهادی است و حتی هزینههایی را هم از جیب خودمان پرداخت کردهایم. مثلاً در اردویی که به قم و جمکران بردیم، برای بچهها هدیه تهیه کردیم. از نظر مالی همیشه تحت فشار بودهایم. البته در شهر ابریشم یک گروه حمایتی وجود دارد که پشتیبانی میکند، اما ما مستقل و جهادی کار میکنیم.
- یکی دیگر از مشکلات ما این است که خانم هستیم و طبیعتاً بیشتر به حمایت و پشتیبانی نیاز داریم.
موفقیتها:
در جذب مخاطب، بهویژه در میان دختران نوجوان، موفقیتهای خوبی داشتهایم. هفت سال پیش در یک مرکز مشاوره با دختری آشنا شدم که هنوز هم با من در ارتباط است و میگوید مسیر زندگیاش با صحبتهای من تغییر کرده. یا مثلاً در حلقههای مسجد، دختری داشتیم که میگفت: «من فقط به خاطر شنیدن این حرفها چادر سرم میکنم و میآیم مسجد.»
سخن پایانی:
به نظر من الان باید بیشتر از همیشه روی موضوع جنگ فرهنگی مانور داد. در زمان جنگ ایران و عراق دشمن مشخص بود و موشک میزدند؛ اما حالا جنگ فرهنگی است و دیده نمیشود. اگر با معنای واقعی کلمه «جهادی» وارد میدان میشدیم، خیلی از کارها جلو میرفت.
متأسفانه الان با وجود فعالیتهایی که انجام میدهیم، موانع زیادی پیش پایمان است. حتی آموزشوپرورش هم گاهی جلوی پای ما سنگ میاندازد و مانعتراشی میکند. اگر مسئولین شرایط این جنگ را درک میکردند، قطعاً همراهی بیشتری میکردند.