ما کمک می‌خواهیم!

زهرا مرادیان، اهل یاسوج و از طلاب حوزة علمیه است. او که سال‌ها در زمینه‌های مختلف فعالیت داشته، علاوه بر تدریس در حوزة علمیه، سخنران مذهبی جلسات مختلف نیز هست. حالا چندسالی است که خانم مرادیان در قرارگاه شهید سلیمانی یاسوج، فعالیتی را به نام «بیت‌الزهرا» شروع کرده که حرکتی متفاوت در حوزة عفاف و حجاب محسوب می‌شود.

«سال 92 با موسسه قرآني «ترنم وحي» آشنا شدم. آقاي «جمال‌فر» مسئول اين موسسه، نامه‌اي به حوزة علميه نوشتند با اين مضمون که مي‌خواهيم در زمينه ترويج عفاف و حجاب به‌صورت مبنايي طرحي را به نام «سفيران نجابت» اجرا کنيم و به تعدادي طلبه نياز داريم. مدير حوزه از من و پنج طلبة خواهرِ ديگر خواست برويم و ببينيم طرحشان چيست. جلسه‌اي بين ما برگزار شد و بعد از بررسي اوليه، من به آقاي جمال‎فر قول همکاري دادم. يک سال، هر دوشنبه، جلسه گرفتيم؛ طرح را مطالعه کرديم و با هم‌فکري‌ها و بررسي‌هايي که داشتيم، تغييراتي در آن ايجاد نموديم. در اين جلسات، از اساتيد حوزه علميه تا روان‌شناس و مسئولين مؤسسات قرآني و هيأت و افراد ديگر دعوت کرده و درباره طرح از آن‌ها نظرخواهي مي‌کرديم. درنهايت به اين خروجي رسيديم که اگر ما به‌عنوان فعالان فرهنگي که خيلي هم ميدان دستمان نيست، بخواهيم به‌صورت آتش به‌اختيار در زمينه حجاب و عفاف کار کنيم، تنها راه، آموزش بانوان است. چون مادران روي همسر و فرزندان اثرگذاري دارند و هميشه در دسترس ما هستند. پس براي اين کار بايد با يک ايده عملياتي و محله‌محور، مستقيماً به منازل مردم برويم و آموزش را از خانواده‌ها و ابتدا از مادر خانواده شروع کنيم. هيئت‌هاي خانگيِ آموزش‌محور در قالب جلسات هفتگي، بهترين ايده‌اي بود که به ذهنمان رسيد و اسم آن را «بيت‌‌الزهرا» گذاشتيم. در جلسات به اين نتيجه رسيديم که در ابتداي امر نبايد مستقيماً سراغ مسئله حجاب برويم؛ چون ممکن است همه افراد از آن استقبال نکنند و ما هم به نتيجه‌اي که مي‌خواهيم نرسيم؛ پس بايد عنوان متفاوتي براي جلساتمان انتخاب کرده و در ابتدا با پرداختن به موضوعات ديگر، مخاطب‌مان را جذب مي‌کرديم، اما موضوعاتي که انتخاب مي‌شد، باید می‌توانست دغدغه‌هاي مادران را برطرف کرده و گرهي از مشکلاتشان باز کند. دراين‌صورت، استقبالشان هم نسبت به جلسات زياد مي‌شد.

قرارشد از خودِ مردم يعني کساني که مخاطبين آينده جلسه‌هاي بيت‌الزهرا هستند، نظرسنجي نماييم. محله‌اي را به‌عنوان محلة آزمايشي انتخاب کرديم؛ پاي حرف مادران نشستيم‌ و از نگراني‌هايشان پرسيديم. گاهي نيز در کوچه‌ها مي‌ايستاديم و از خانم‌هاي رهگذر مي‌پرسيديم که اگر ما بخواهيم در محله شما دوره و کلاسي برگزار کنيم، دوست داريد درباره چه موضوعي باشد؟ يا در مساجد و پايگاه‌هاي بسيج، همين سوال را از افراد مي‌پرسيديم. خودشان شروع مي‌کردند و از دغدغه‌هايشان مي‌گفتند. براي مثال، عده‌اي ‌گفتند که بچه‌‌‌هايمان درس نمي‌خوانند يا شوهرمان بداخلاق و پرخاشگر است. يکي ‌گفت که همسرم به من زياد دروغ مي‌گويد.‌ ديگري گفت که هرچقدر تلاش مي‌کنم، دخترم نمازخوان نمي‌شود و… . براساس همين گفته‌ها به اين نتيجه رسيديم که در گام نخست بايد دورة مهارت‌هاي همسرداري و تربيت فرزند برگزار کنيم. 

از ابتدا توافق کرديم که بيت‌الزهرا در خانة مردم عادي که براي اين برنامه داوطلب مي‌شوند، برگزار شود؛ بنابراين بايد به شيوه‌هاي مختلفي طرح را براي مردم توضيح مي‌داديم و داوطلبين را شناسايي مي‌کرديم. اين کار به طُرق مختلفي انجام شد. مثلاً يک شب که جلسة کرسي تلاوت داشتيم، به يکي از دوستان گفتيم برود و چند دقيقه‌اي در مورد بيت‌الزهرا براي حاضرين توضيح بدهد، ببينيم کسي داوطلب مي‌شود يا خير؟ خانمي از ميان جمعيت گفتند: «من دوست دارم در خانه من اين طرح را انجام دهيد». به منزل ايشان رفتيم و بيت‌الزهرايش را افتتاح ‌کرديم و از آن فيلم گرفتيم. بعد در جلسه‌اي که سپاه و سازمان تبليغات اسلامي به مناسبت ميلاد حضرت زهرا (س) برگزار کرده بودند، اين فيلم پنج دقيقه‌اي را پخش کرديم و توضيح داديم که ما در فلان محله بيت‌الزهرا داريم، حالا آيا کسي هست که داوطلب شود تا در محله او هم بيت‌الزهرا داير کنيم؟ باز يک نفر داوطلب شد. کم‌کم در جلسات فرهنگي، سينه به سينه اين کار نقل شد و خودمان هم در جلسات و مناسبت‌هاي مختلف در گلزار شهدا، حسينيه‌ها و… مي‌رفتيم و طرح را تبليغ مي‌کرديم؛ مثلاً با امام جماعت مساجد ارتباط مي‌گرفتيم و مي‌گفتيم طرح را در مسجدتان براي مردم توضيح بدهيد. اينگونه باز هم عده‌اي داوطلب مي‌شدند. بعدها از پتانسيل فضاي مجازي نيز در اين راه کمک گرفتيم تا تعداد بيت‌الزهراها را افزايش دهيم».

شخصي که داوطلب دایرشدن بیت‌الزهرا در خانه‌اش می‌شود، بايد به‌صورت حضوري به دبيرخانة اين مجموعه مراجعه کرده و با مسئول دبيرخانه صحبت کند. در اين گفت‌وگو به او گفته مي‌شود که با همسرش به جلسه بيايد. در جلسه، فرم اطلاعات، تعهدنامه و رضايت‌نامه را پر مي‌‌نمايند و شرايط برايشان توضيح داده مي‌شود. به آن‌ها گفته مي‌شود که بابت بيت‌الزهرا هيچ پولي به شما پرداخت نمي‌گردد؛ چون تصور بعضی افراد این است که قرار است از این راه درآمدی داشته باشند. همچنين بيان مي‌شود که اين يک فعاليت آتش به اختيار است و مقدماتش را هم بايد خودشان فراهم کنند؛ مثل هزينه پوستر و بنر. حال درصورتي‌که تمامي شرايط را بپذيرند، استادشان را مشخص و از آن‌ها خواسته می‌شود تا شوراي‌شان را انتخاب کنند؛ و جلسه بگذارند تا مسئولین مجموعه براي توضيح و افتتاح به آن‌جا بروند.

«براي جلسه افتتاح، پلاکارد، چاي، قند، شيريني و شکلات مي‌بريم و به آن‌ها مي‌دهيم تا فعاليتشان را شروع کنند؛ البته پذيرايي ما فقط براي جلسه افتتاحيه است و در ادامه خودشان بايد پذيرايي را تهيه کنند. باني هم از قبل بنري درب خانه‌اش نصب مي‌کند تا مشخص شود که جلسات بيت‌الزهرا در اين خانه برقرار است.

براي شروع نياز بود تا اساتيد موردنظر را تربيت کنيم. در حوزه علميه خواهران، اطلاعيه‌اي با اين مضمون منتشر کرديم که براي تدريس در بيت‌الزهرا به تعدادي استاد نياز داريم. سی طلبه اعلام آمادگي نمودند و ما برايشان چند دوره تخصصي از قبيل تربيت سخنران، روانشناسي، ارتباطات و فن‌بيان برگزار کرديم. هم‌زمان با دوره تربيتي، از مؤسسة قرآني «پيام وحي» نيز خواستيم که دورة مداحي برگزار کنند و اگر کسی از شرکت‌کنندگان استعداد خوبي داشتند، آن‌ها را به ما معرفي کند. درخصوص مباحث آموزشي هم از قبل به اساتيد کتاب‌هايي مي‌داديم که مطالعه کنند. در مواردي هم که کتاب خاصي نبود، خودمان براي آن‌ها مطلب آماده مي‌کرديم.

هر بيت‌الزهرا يک استاد دارد. البته اساتيدي هم داريم که در چند بيت تدريس مي‌کنند و محدوديتي از اين نظر وجود ندارد؛ اين بستگي به شرايط و خواست خودِ استاد دارد. اساتيد به‌صورت جهادي فعاليت مي‌کنند؛ اما هزينه ناقابلي در حد کرایه ایاب و ذهاب به آن‌ها مي‌پردازيم.

بيت‌الزهرا يک دبيرخانه مرکزي دارد که چند وظيفه را انجام مي‌دهد؛ يکي اينکه ماهيانه با بانيان و اساتيد مجموعه جلسه مي‌گذارد. در اين جلسه نيز يک هيئت انديشه‌ورزي هست که کار توليد محتوا و آسيب‌شناسي را انجام مي‌دهد، چالش‌ها را رفع و از فرصت‌هاي موجود در بيت‌الزهراها استفاده مي‌کند و به دنبال تبديل تهديدها به فرصت است؛ همچنين مديريت و پرداخت همان حق‌الزحمة جزئی اساتيد را برعهده دارد. مسئول دبيرخانه هر روز از ساعت يک بعدازظهر تا هشت شب در محل دبيرخانه حضور دارد و اوضاع جلسه‌ها را رصد و مسائل مختلف را به اساتيد و باني‌ها ابلاغ مي‌نمايد و هرهفته بايد آمار شرکت‌کننده‌هاي هر بيت‌الزهرا را به اطلاع ما برساند. همچنين در روزهاي قبل از برگزاري جلسه‌ها نيز با رابط‌هاي جذب تماس مي‌گيرد و از آن‌ها مي‌خواهد تا آن هفته از همه اعضاي بيت‌الزهرايشان درخواست نمايند که در جلسه حضور داشته باشند و براي اين کار مشوق‌هايي نيز درنظر مي‌گيرد و اعلام مي‌کند. مشوق‌ها شامل چادر مشکي، ساق دست، گيره روسري و مانند اين‌هاست که به باني، رابط جذب و استادي که بيشترين شرکت‌کننده را داشته باشد، هديه داده مي‌شود.

علاوه‌بر دبيرخانه، هر بيت‌الزهرا خودش هم شوراي جداگانه‌اي دارد که متشکل از استاد (که دبير شورا هم محسوب مي‌شود)، باني، رابط جذب، رابط خَيّر، رابط خانواده (که بايد متاهل باشد)، رابط عفاف و حجاب، رابط فضاي مجازي و رابط فرهنگي است. اين شورا، هفته‌اي يک بار در خود بيت‌الزهرا جلسه‌اي برگزار می‌کند که در آن دربارة نحوة جذب خانم‌ها، نحوة فعاليت‌هايي که بايد انجام بدهند و… مشورت و هم‌فکري مي‌شود». 

در ادامه به بررسي و بيان چند اصطلاح رايج در بيت‌الزهرا مي‌پردازيم:

1. باني: خانمي که دواطلب مي‌شود در خانه‌اش بيت‌الزهرا برگزار شود. باني، اعضاي شورا را معرفي مي‌کند.

2. رابط جذب: اين رابط، وظيفه جذب مخاطب را برعهده دارد؛ به‌علاوه، در جلسه‌ها حضور و غياب مي‌کند و موارد پيش آمده در جلسه‌ها مثل جابجايي‌ها و گزارش جلسات را به دبيرخانه اطلاع مي‌دهد. براي معرفي رابط جذب از باني‌ها خواسته مي‌شود تا خانمي را که مي‌تواند با آن‌ها همکاري کند و قدرت خوبي در جذب مخاطب دارد، به دبیرخانه معرفي کنند. سپس با آن‌ها جلسه گذاشته می‌شود و روش‌هاي جذب مخاطب و موارد مورد نياز به ايشان آموزش داده می‌شود. بعد خودشان تک به تک، به در خانه‌ها مي‌روند و مي‌گویند ما در فلان خانه دورهمي براي بانوان داريم؛ آيا شما هم مي‌آييد شرکت کنيد؟ هرکسي با لفظ و بياني، يک جذابيت و کنجکاوي در مخاطب ايجاد می‌کند و خانم‌هاي محل را به بيت‌الزهرا می‌آورد.

3. رابط خيّر: يکي از وظايف اين رابط، پيداکردن خيّر براي مشکلات بيت‌الزهرا است. همچنين بايد براي حل مشکل اعضاي بيت نيز کمک‌هايي را جمع‌آوري نمايد. لزومي هم ندارد که خيرين حتما عضو مجموعه باشند، اما گاهي اوقات خيرين همان اعضاي بيت‌الزهرا هستند که رابط به‌صورت هفتگي يا ماهيانه از هزارتومان تا يک ميليون تومان از آن‌ها پول مي‌گيرد و صرف حل مشکلات مي‌کند.

«يک سري فعاليت‌ها را هم به صورت ابتکاري انجام مي‌دهند. به عنوان مثال بيت‌الزهرايي داريم که 45 عضو دارد. در جلسه اعلام مي‌کنند، هفته آينده هر نفر، فرضاً يک دانه سيب‌زميني با خودش بياورد. خب اين مي‌شود چند کیلو سيب‌زميني؛ اين‌ها را در نايلون مي‌گذارند و در خانة آن عضو بيت‌الزهرايي که نيازمند است، تحويل مي‌دهند. هفته آينده نفري يک ليوان برنج مي‌آورند، هفته بعد يک قندان قند و…. . يا جلساتي داريم که اعلام مي‌کنند هرکس در خانه‌اش ظرف اضافه‌اي دارد در کارتنش بگذارد و بياورد؛ مي‌خواهيم جهيزيه يک دختر را تهيه نماييم. اينگونه تا حدي نيازهاي آن اشخاص را برطرف مي‌کنند. در «نذر چادر» هم هر بیت الزهرا‌ موظف‌ است در هر ماه هزینه تهیه یک چادر را تامین کند تا به افرادی که می‌خواهند چادری شوند ولی توان خرید ندارند، هدیه شود».

4. رابط جمعيت: مسئوليتش تبليغ فرزندآوري است. همچنين به صورت مستمر جلسه‌هاي طب سنتي برگزار مي‌کند؛ به اين صورت که از پزشکان مختلف و ماماها دعوت نموده و همايش‌هاي مرتبط با فرزندآوري برگزار مي‌نماید.

5. رابط خانواده: اين رابط، اعضاي خانواده‌ها و مخاطب‌هايي از بيت‌الزهرا را که نياز به مشاوره‌هاي تخصصي دارند، به مرکز مشاوره امام رضا عليه‌السلام وصل مي‌کند.

نکته1: همه رابط‌ها، توسط خود باني‌ها به مجموعه معرفي مي‌شوند. البته افراد معرفي شده به مرکز می‌روند، مصاحبه مي‌دهند و گزينش مي‌شوند‌. ممکن است کسي را معرفي کنند، اما مجموعه او را تاييد نکند. سپس فرم پر مي‌کنند، شرايط برايشان توضيح داده مي‌شود و در زمينه‌اي که بايد فعاليت کنند، آموزش‌ مي‌بينند.

«ما هر هفته بدون استثناء جلسه‌ها را برگزار مي‌کنيم و تحت هيچ شرايطي تعطيلي نداريم. روز و ساعت برگزاري هر جلسه هم بستگي به صاحب‌خانه دارد؛ به اين صورت که در همان ابتدا که باني براي تشکيل پرونده مي‌آيد، از او مي‌خواهيم روز و ساعت برگزاري جلسه‌ها را به ما اعلام نمايد و او هم با توجه رضايت همسر، رضايت فرزند، رضايت مهمانان و شرايطي که دارد، زمان مشخصي را به ما اعلام مي‌کند. بعد از مشخص شدن زمان جلسات، باني حق ندارد بي‌دليل و بدون هماهنگي با دبيرخانه، ساعت و روز آن را تغيير دهد. حالا ممکن است مثلاً يک هفته، يکي از باني‌ها بخواهد به مسافرت برود، آن وقت بايد از قبل به ما اطلاع ‌دهد و اگر به اعضاي شورا اعتماد کند، کليد خانه‌اش را به آن‌ها مي‌دهد تا جلسه را برگزار کنند. درغير اين صورت، موظف است که دو هفته قبل از سفرش يک باني موقت در همان محله پيدا کند تا آن هفته جلسه آن‌جا برگزار شود؛ بعضاً هم پيش آمده که جايي پيدا نشده و آن جلسه را در پارک برگزار کرده‌ايم.

در ايام خاصي از سال، مثل ماه محرم يا ماه رمضان هم ممکن است بيت‌الزهرايي بخواهد که به جاي يک جلسه در هفته، چند شب برنامه داشته باشد. ما مخالف اين کار نيستيم؛ اما بايد از قبل اعلام نمايند و ما نيز به آن‌ها مي‌گوييم که برنامه بيت‌الزهرا و سير تدريس محتواي مشخص شده براي آن، سرجايش باشد و در ادامه برنامه، آن چيزي را که مدنظر خودشان هست، اجرا کنند.

در بين باني‌ها، افراد مستأجر هم داريم و آن‌ها نيز موظف هستند، قبل از اينکه بخواهند از آن محله اسباب‌کشي کنند، باني جديدي پيدا کرده و به ما معرفي کنند تا آن محله بدون بيت‌الزهرا نماند. اگر بعد از مدتي، خودِ باني به هر دليلي نخواهد يا نتواند جلسه‌ها را ادامه دهد، دراينصورت بازهم به او فرصت مي‌دهيم تا باني جديد پيدا کند. اگر نتوانست پيدا کند، خودمان باني جديد مي‌يابيم تا جلسه‌ها را به خانه او منتقل کنيم.

درخصوص اساتيد هم همين قاعده وجود دارد. هيچ استادي حق ندارد بدون هماهنگي کلاس را تعطيل کند؛ بلکه بايد با دبيرخانه تماس بگيرد و اطلاع دهد که مثلاً اين هفته به اين دليل قادر به برگزاري کلاس نيست تا ما بتوانيم استاد جايگزين براي بيت‌الزهرا تعيين کنيم.

روند برگزاری جلسات هم به این صورت است که در ابتداي هر جلسه رابط جذب، حضور و غياب مي‌کند. سپس اسامي را در ليستي که به ايشان تحويل داده شده، وارد کرده و از طريق فضاي مجازي براي ما ارسال مي‌کند. در شروع جلسه و پس از حضور و غياب، استاد به مدت يکي‌دو دقيقه و بعضاً بيشتر، يک احکام مبتلا‌به مي‌گويد. بعد مرتبط با موضوع جلسه، يک آيه قرآن قرائت و تفسير مي‌کند. مثلاً وقتي در جلسه‌اي مي‌خواهد در رابطه با غيبت صحبت نمايد، آيه مرتبط با غيبت را مي‌خواند و بين پنج تا ده دقيقه آن را تفسير مي‌کند. سپس به سراغ موضوع جلسه مي‌رود و فرضاً پنج دقيقه در مورد آثار غيبت و بدگويي درباره خانواده همسر، آسيب‌هاي آن و تأثيري که روي متزلزل‌کردن بنيان خانواده دارد، توضيح مي‌دهد. درآخر هم درحد پنج دقيقه به مخاطب‌ها فرصت مي‌دهد تا سؤالاتشان را بپرسند. بعد از سخنراني نيز به مدت ده تا بيست دقيقه، مداح زيارت عاشورايي مي‌خواند، ذکر مصيبتي مي‌کند و جلسه به پايان مي‌رسد».

درحال‌حاضر به‌جز ياسوج، در شهرستان‌هاي ديگر استان و حتي در روستاها هم بيت‌الزهرا وجود دارد که در مجموع به بیش از 76‌ بيت رسيده‌اند. در قرارگاه شهید سلیمانی کانون‌های دیگری نیز به پیوست بیت‌الزهرا تشکیل شده‌اند که «گل‌هاي باغ بهشت» یکی از آن‌ها است.

«اين کانون پيوستي براي رشد افراد فعال در بيت‌الزهرا محسوب مي‌شود که يکي از وظايف آن برنامه‌ريزي براي بچه‌هايي است که همراه مادرانشان به بيت‌ مي‌آيند و ممکن است در جلسه‌ها ايجاد مزاحمت کنند. در هر بيت‌الزهرا يک رابط شناسايي مي‌کنيم که کار قصه‌گويي، برگزاري مسابقه، آموزش نقاشي و کاردستي به کودکان را برعهده بگیرد. از باني‌ها هم خواسته شده تا فضايي غير از اتاق برگزاري جلسه را به کودکان اختصاص دهند. مخاطب ما در کانون، سنين پنچ تا سيزده سال هستند.

جلوگيري از بي‌نظمي، بهانه‌اي بود که ما بتوانيم روي بچه‌ها کار کنيم و به هدف تربيتي مطلوب برسيم. فعاليت کانون بيشتر جنبة هنري دارد و کاري تخصصي است؛ ما مي‌خواهيم در قالب هنر مفاهيم ديني را به بچه‌ها انتقال بدهيم؛ بنابراين به قصه‌گو و نقاش خوب نياز داريم، کسي که در قالب هنر بتواند بچه‌ها را جذب کند».

پیوست دیگر «محبین الزهرا» است.

«ما در هيئت انديشه‌ورزمان به اين نتيجه رسيديم که حجاب مسئله‌اي سلبي است و ممکن است در بيت‌الزهرا از آن استقبال نشود و معمولاً هم واکنش‌هاي منفي به همراه دارد و چالش‌برانگيز است. ما قائل به اين هستيم که مستقيماً چيزي در مورد عفاف و حجاب نگوييم؛ چون وقتي گفته شد حجاب، ديگر خانم‌هاي بدحجاب به جلسه‌هاي ما نمي‌آيند. پس به اين نتيجه رسيديم که بيت‌الزهراها بشوند منبع آموزش مادران در شيوة همسرداري، تربيت فرزند، مهارت‌هاي خانواده و سبک زندگي اسلامي و از دل آن عفاف هم بيرون بيايد و مخاطبِ خانمِ ما عفيفه بشود. بعد‌ اين خانم مؤمنه، متدين و وفادار به خانواده، خانم محجبه هم باشد. اين ماموريتي بود که براي بيت‌الزهرا تعريف شده بود، اما در بحث ترويج عفاف و حجاب، هيئت «محبين‌الزهرا» را راه‌اندازي کرديم که مأموريتش توليد محتوا در اين زمينه و شناسايي خانم‌هاي محجبه است.

در يکي از مراسم‌هاي محبين‌الزهرا، خانم «فاطمه هوشينو» را که تازه مسلمان ژاپني هستند، در روز شهادت شهداي گوهرشاد به ياسوج دعوت کرديم. من به‌عنوان مدير برنامه در سالن حضور داشتم. شش هزار خانم چادري به گزار شهدا آمده بودند. به ذهنم رسيد وقتي در شهر کوچک و محرومي مثل ياسوج شش هزار خانم عفيفة محجبه داريم، چرا آن‌ها را توانمند نکنيم تا مُبلغين عفاف و حجاب شوند؟ اين‌ها بايد افراد ديگر را هم مثل خودشان محجبه کنند. پس به اين سمت آمديم که‌ خانم‌هاي چادري را در گام نخست شناسايي کنيم، بعد شبکه‌سازي انجام دهيم و سپس مُبلغ عفاف و حجاب تربيت نماييم. آن مسئله‌اي که حضرت آقا فرمودند «حلقه‌هاي مياني را فعال کنيد»، از نگاه من همين خانم‌هاي چادري، حلقه‌هاي مياني هستند که غصة بدحجابي را مي‌خورند و نگران بي‌حجاب‌ها هستند، اما کاري نمي‌کنند. ما اين‌ها را آورديم که بگوييم فايده‌اي ندارد که در خانه بنشينيد و غصه بخوريد. شمايي که حجاب را انتخاب کرده‌ايد و مي‌دانيد اين عمل شما عاقلانه، عالمانه، آگاهانه و عاشقانه است، پس بيايد و اين را به ديگران هم انتقال بدهيد تا آن‌ها هم عاشق حجاب بشوند.

براي شروع طرح، فرمي براي شناسايي خانم‌هاي چادري طراحي کرده و در ماه محرم آن را در مصلي که بيشترين جمعيت شرکت‌کننده در مراسم عزاداري را دارد، پخش کرديم. تقريباً از هزارتا خانمي که به مراسم ‌آمده بودند، 800 نفر فرم‌ها را پر کردند. همچنين فرم‌ها را در موکب‌هايي که به مناسبت‌هاي مختلف در نقاط گوناگون شهر برپا مي‌شدند، ميان افراد توزيع مي‌کرديم. جامعه هدف هم خانم‌هايي بودند که داوطلبانه، عاشقانه و آگاهانه چادر مي‌پوشند، نه خانم‌هايي که به‌خاطر شرايط‌شان اين پوشش را دارند. در مرحلة دوم اين‌ افراد را در گروه‌هاي 30 نفره به جلسات توجيهي دعوت کرده و به آن‌ها اعلام کرديم تا فردا ظهر وقت داريد که هر کدامتان حداقل پنج خانم چادري را به ما معرفي کنيد. دوباره نفرات معرفي شده جديد را به جلسه توجيهي دعوت کرديم و از آن‌ها هم ‌خواستيم نفرات جديد را معرفي کنند. اين کار را تا جايي انجام داديم که توانستيم، شش هزار خانم چادري را شناسايي کنيم. بعد گروهي زديم و اسمش را انجمن چادري‌ها گذاشتيم که اعضا خيلي از بابت عضويت در اين انجمن خوشحال هستند و هويتي به آن‌ها بخشيده شده است. حالا ديگر به اينکه چادري هستند، افتخار مي‌کنند. چون ديده بودم که هروقت با بچه‌هاي چادري صحبت مي‌کنم، انگار از اينکه چادر دارند، خجالت مي‌کشند، اما در محبين‌الزهرا کاري کرده‌ايم که هرکسي چادر ندارد، خجالت بکشد و افراد در بحث عفت با يکديگر رقابت مي‌کنند.

بعد از عضوشدن در انجمن، شبکه‌سازيِ قشري را انجام مي‌دهيم. ما در فرم شناسايي از خانم‌ها خواسته بوديم تا بيوگرافي کامل‌شان را به ما بدهند؛ چند تا بچه دارند؟ متأهل هستند يا مجرد؟ شغلشان چيست؟ و… . طبق اين اطلاعات خانم‌ها را گروه‌بندي کرديم و الان دَه ‌تا قشر داريم. صنف خياطان، آرايشگران، گروهاي قرآني، خانه‌هاي قرآني، زنان خانه‌دار، مغازه‌دارها و… . در هر گروه هم فردي را که از بقيه فعال‌تر، باسوادتر و تأثيرگذارتر بود، به‌عنوان مسئول گروه انتخاب کرديم. از اينجا به بعد طرح هنوز به‌صورت کامل اجرايي نشده و هنوز درحال شبکه‌سازي هستيم؛ اما ادامه روند به اين صورت است که افراد هرگروه بايد هر هفته با يکديگر جلسه داشته باشند و ما در هر جلسه به آن‌ها محتوا مي‌رسانيم. الآن صنف خياطان، هفته‌اي يک جلسه در روزهاي يکشنبه دارند که آن‌جا طرح کلي انديشة اسلامي حضرت آقا را با آن‌ها کار مي‌کنيم. در آخر هر جلسه هم درسي را مشخص مي‌کنيم و يکي از خياط‌ها را انتخاب مي‌نماييم تا جلسه بعدي، آن درس را ارائه بدهد. به‌علاوه، کلاس قرآن هم برايشان قرار داده‌ايم. در فاز بعدي، اين‌ افراد به کنشگر عفاف و حجاب در صنف خودشان تبديل مي‌شوند. يعني وقتي لشکري از خانم‌هاي چادري خياط دور هم جمع مي‌‌شوند، خب بقيه هم ترغيب مي‌شوند که بيايند و عضو اين جمع باشند. ما در هر صنف، بايد مُبَلغ عفاف از همان صنف داشته باشيم. من نمي‌توانم براي دانشجو، مُبَلغ حوزه علميه بفرستم، چون کسي که در حوزه درس خوانده، نمي‌تواند با دانشجو ارتباط بگيرد. طلبه را نمي‌شود به کوهنوردي فرستاد، چون يا نمي‌رود يا اگر برود، مي‌خواهد با زبان حوزوي با مردم حرف بزند. پس در آن‌جا يک ورزشکار را مُبَلغ دين مي‌کنم.

يکي از فعاليت‌هايي که ما در هيئت محبين انجام مي‌دهيم، خياطي رايگان است. يعني هر چند مدت يکبار اعلام مي‌کنيم که دوخت چادر، روسري و مقنعه در فضاي قرارگاه به‌صورت رايگان انجام مي‌شود. تمام کار هم به‌شکل جهادي و توسط مردم انجام مي‌گيرد. ما فراخوان مي‌دهيم که قرار است اين کار انجام شود. سپس از خياط‌هاي جهادي دعوت کرده و توجيهشان مي‌کنيم که بايد ساعت حضورشان را به ما اعلام کنند، خودشان بايد هزينه اياب و ذهاب بدهند، چرخشان را به قرارگاه بياورند، اگر چرخ خراب شود، هزينه تعميرات با خودشان است، حتي نخ را هم خودشان بايد بياورند. بعد هم نيروهاي برش‌کارِ ما برش مي‌زند و اين‌ها رايگان مي‌دوزند.

 فعاليت ديگر هيئت، شناسايي خانم‌هاي چادري راه‌يافته است؛ يعني کساني که قبلاً چادري نبوده‌اند، لذت‌هاي بي‌چادري را چشيده‌اند، رقص، دوست پسر و گذاشتن عکس نيمه‌عريان در فضاي مجازي را تجربه کرده‌اند؛ حالا متحول شده‌اند و خانم‌هاي عفيفه‌اي هستند. ما داريم اين افراد را شناسايي مي‌کنيم. بعد از آن‌ها مصاحبه مي‌گيريم و سپس توانمندشان مي‌کنيم تا کنشگر عفاف و حجاب شوند. اين حرکت شروع شده است و گفته‌ايم خروجي‌اش بايد اين باشد که هر نفر در هر سال بتواند، پنج نفر را چادري کند. اين افراد در ارتباطي که با افراد غيرچادري يا غيرمحجبه دارند، اصلاً اسمي از چادر و حجاب نمي‌آورند، بلکه بايد با مدلي که خودشان ابداع مي‌کنند يا مدل‌هايي که ما به آن‌ها آموزش مي‌دهيم، افراد را به حجاب و چادر جذب کنند. البته اين کار مخصوص خانم‌هاي راه‌يافته نيست و ما از ساير خانم‌هاي چادري به‌عنوان مبلغ عفاف و حجاب بهره مي‌گيريم. درحال جمع‌آوري تجربيات مختلف افراد براي رسيدن به روش‌هاي ابداعيِ درست هستيم. روزانه با همين شبکه‌اي که داريم، ارتباط مي‌گيرم و تک به تک از آن‌ها مي‌پرسيم که حستان نسبت به چادر چيست؟ وقتي به شما پيام داديم که قرار است چادري‌ها در مراسمي جمع شوند، چه حسي به شما دست داد؟ اين حس خوب را چه‌کسي به تو داد؟ چه اتفاقي افتاد که تو چادري شدي؟ درآخر اين تجربه‌ها را جمع‌آوري و تجربة افراد از اقشار گوناگون را به يک ايدة قوي تبديل مي‌کنيم که از اين ايده طرح تربيت مبلغ عفاف و حجاب بيرون مي‌آيد و به راهکار مي‌رسيم. همکاری با ادارات جهت تشویق کارکنان محجبه در بازدیدهای سرزده و تقدیر از پزشکان و منشی‌های محجبه و تولیدات رسانه‌ای از این بازدیدها، از دیگر فعالیت‌های صورت گرفته در هیئت محبین الزهرا است.

در کنار این‌ها مورد دیگری هم بود که دیدیم باید برای آن کاری انجام دهیم. بازار استان، خيلي بازار باثباتي نيست و نظارتي روي آن وجود ندارد. اگر از دو تا مغازه کنار هم چيزي را قيمت کنيد، هرکدام يک قيمت مي‌دهند و اين درمورد همه اصناف ازجمله صنف پوشاک صادق است. وضعیت قیمت‌ها در صنف پوشاک اسلامي، وضعيت بدتري دارد؛ به‌طوري که ما قيمت‌ شهرهاي ديگر را خيلي به‌صرفه‌تر و مناسب‌تر مي‌ديديم. مشکل ديگر، نبود پوشاک مناسب است. اینجا هرچيزي که در فضاي مجازي تبليغ شود، همان را مي‌آورند و ايجاد ذائقه مي‌کنند. پس به اين فکر افتاديم که فروشگاه عفاف و حجاب تأسیس کنیم.

در قسمتي از مکان قرارگاه سردار سليماني خودمان، فروشگاه را داير کردیم. دو تا ميز گذاشتيم و روسري و ساق‌دست مي‌فروختيم؛ استقبال که زياد شد، همان قسمت را توسعه داديم و اجناس بيشتري براي فروش آورديم. اين قضيه براي ما چند تا حُسن دارد: يکي اينکه وقتي خانم‌ها به مناسبت‌هاي مختلف به اينجا مي‌آيند، فروشگاه را مي‌بينند و اجناسي را که احتياج دارند، از همين‌جا تهيه مي‌کنند. ديگر اينکه نيازي به رفتن در خيابان و گشت و گذار ندارند. همچنين ما اجناس را قرضي هم مي‌دهيم و مي‌گوييم حالا هرزمان که پول داشتيد، هزينه را بياوريد. اکثر روزها هم فروشنده‌مان در فروشگاه نيست و خود مشتري‌ها مي‌روند، جنس برمي‌دارند و پولش را حساب مي‌کنند. ما الآن تنها فروشگاه تخصصي در زمينه عفاف و حجاب در استان کهگيلويه و بويراحمد هستيم. در بخش ديگري از فضاي قرارگاه، توليدي «رهروان فاطمی» را راه ‌انداخته‌ايم که تعدادي از بچه‌ها آن‌جا مشغول‌اند و بيشتر چادر و مانتو مي‌دوزند و در فروشگاه عرضه مي‌کنند. هزینة دوخت چادر برای اربعین اولی‌ها و کسانی که تازه محجبه شده‌اند، رایگان است. ملزومات ديگر عفاف و حجاب مثل گيرة روسري، ساق‌دست، جوراب و باقي اجناس را هم از تهران و يزد تهيه مي‌کنيم.

در مورد اين فعاليت‌ها، بعضاً اين سوال پيش مي‌آيد که ما همواره هدف‌مان اين بوده است که مردم را پاي کار بياوريم و قشر خاکستري را جذب کنيم. آيا با ايجاد فروشگاه و آرايشگاه در فضاي قرارگاه، فرد حزب‌اللهي را در اين فضا محصور نکرده‌ايم و باعث نشده‌ايم تا از جامعه جدا شوند؟ من مي‌گويم نه. چون ما تنها بخش کوچکي از نيازمندي‌هاي آن‌هايي را که واقعاً دغدغه دارند و جايي ديگر نمي‌توانند اين دغدغه را برآورده کنند، رفع نمودیم؛ اما از آنجايي که ما هم اين نگراني را داشتيم، در محبين‌الزهرا تصميم گرفتيم که نماينده هر قشر را در همين زمينه‌ها آموزش دهيم. مثلاً به خانمي که به‌عنوان آرايشگر با ما همکاري مي‌کند، گفتم: شما الآن براي پاک‌سازي صورت چقدر مي‌گيريد؟ گفت: پانصد هزارتومان. گفتم: در طول روز چند تا مشتري داريد؟ گفت: کم، بيشتر پولدارها مي‌آيند. گفتم: خب، خانمي که وضع ماليش ضعيف بوده يا خانمي که مذهبي است، هيچ‌وقت نمي‌آيد دو بار در ماه، هربار 500 هزارتومان براي پاک‌سازي صورت بدهد، ولي همة خانم‌هاي مذهبي و غيرمذهبي، اصلاح صورت و ابرو را انجام مي‌دهند. شما به‌جاي اينکه بنشيني در آرايشگاهت سقف را نگاه کني و کرايه بدهي که حالا يکي دو نفر بيايند، کار اصلاح صورت و ابرو را انجام بده و من برايت روزي دَه‌ تا مشتري دائمي مي‌فرستم، اينگونه درآمدت بيشتر مي‌شود، پس بيا به ما ملحق شو.

درمورد فروشگاه هم همين است؛ خانم‌ها براي دعاي عهد مي‌آيند، بعد از دعا 50 نفرشان به فروشگاه مي‌روند و خريد مي‌کنند، ولي شما در حالت عادي نمي‌توانيد 50 ‌تا خانم را يکجا به مغازه‌ات بیاوری. بنابراين ما اين را به همه صنف‌هايي که به واسطه محبين‌الزهرا در آن‌ها نماينده داريم، منتقل مي‌کنيم که شما متناسب با ذائقة مخاطب ما جنس بياور، ما مشتري را برايتان مي‌فرستيم. بعضي مي‌گفتند مذهبي‌ها، مشتري ما نمي‌شوند. گفتم: وقتي خانم مراديان، به‌عنوان فعال فرهنگي در گروهش اعلام کند که فلان آرايشگاه يا فروشگاه مورد تأييد است، شک نکنيد که مخاطب‌ ما حتماً به سمت شما مي‌آيد.

مسئله ديگر که در اين حوزه اهميت دارد اين است که  قشر مذهبي را از مظلوميت دربياوريم. اينکه دنبال اين هستم که افراد را راضي کنم، خدمات و اجناسشان را به سمت سليقه خانم‌هاي مذهبي ببرند، براي چيست؟ آيا واقعاً تعداد خانم‌هاي بدپوشش آنقدر زياد است که اين همه اجناس نامتعارف در بازار باشد؟ واقعاً اينگونه نيست. شايد آن‌ها چون مدام در کوچه و خيابان هستند و مردم آن‌ها را مي‌بينند، فکر کنند تعدادشان زياد است».

به همه این موارد باید آرایشگاه زنانه را هم اضافه کرد.

«ما در رصد آرايشگاه‌هاي شهر متوجه آسيب‌هايي شديم. خيلي از خانم‌هاي مذهبي هم نگران وضعيت آرايشگاه‌ها بودند؛ چون کارهاي نامناسب زيادي مثل کاشت ناخن يا عمل‌هاي زيبايي در آن‌جا تبليغ، ترويج و انجام مي‌شود. برخي خانم‌ها به‌خاطر همين اتفاقاتي که در آرايشگاه‌ها مي‌افتد، مي‌ترسند بچه‌هايشان را به آن‌جا بفرستند. الآن هم مثل قبل نيست که فقط مادرها آرايشگاه مي‌رفتند؛ بلکه الآن وقتي به آرايشگاه زنانه مي‌رويد، مي‌بينيد چند تا دختر دبيرستاني نشسته‌اند و انواع خدمات را درخواست مي‌دهند. به‌علاوه آرايشگاه‌هايي هم داشتيم که منشاء آسيب‌هاي اجتماعي مثل طلاق شده بودند که بعضاً وقتي قضيه را دنبال کرديم، متوجه شديم بعضي از اين‌ها کارشان سازمان يافته است و از جاهاي ديگري خط مي‌گيرند تا بنيان خانواده را متلاشي کنند. با توجه به اين مشکلات و آسيب‌ها، تصميم گرفتيم آرايشگاهي با فضاي مناسب و امن ايجاد کنيم. در قسمتي از قرارگاه، آرايشگاه را تاسيس نموديم تا خانم‌ها دغدغة رفتن به آرايشگاه نداشته باشند. يعني خانم مي‌آيد خريد ملزومات حجابش را انجام مي‌دهد، بعد مي‌بيند اينجا آرايشگاه هم هست،  از آن استفاده مي‌کند و فرزندش را به همين آرايشگاه مي‌آورد و آن آسيب‌هايي را که گفتم هم ندارد. همچنين در همان بحث هيئت محبين هم خانم‌هاي آرايشگر را به قرارگاه مي‌آوريم و در زمينه آموزش مفاهيم ديني با آن‌ها ارتباط مي‌گيريم».

برگزاری دوره‌های آموزشی با محوریت فسیر آیات قرآن کریم، با شرکت نزدیک به دو هزار نفر و صدور گواهی مربی‌گری عفاف و حجاب برای 1700 نفر . سپس برگزاری دوره‌های تخصصی فن‌بیان در حوزه عفاف و حجاب، از فعالیت‌های اخیر این مجموعه بوده است.

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر زهرا مرادیان

زهرا مرادیان

https://mtedad.org/?p=7932
0

تجربه‌های مشابه:

راوی: خانم رباب دقاقله نام مجموعه: هیئت حضرت زینب کبری سلام‌الله استان:....

راوی: خانم بتول حسینی‌نژاد نام مجموعه: فعالیت در حوزه علمیه فاطمیه شهرستان....

راوی: آقای جواد پوردکان نام مجموعه: شبکه بهداشت استان: هرمزگان (جاسک) بیوگرافی:....

راوی: خانم نسرین احمدزاده نام مجموعه: کانون فرهنگی تبلیغی انصار الزینب (س)....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت