راوی: آقای عبدالرضا آتشین صدف
نام مجموعه: موسسه سبک زندگی پایدار
استان: خراسان رضوی (مشهد)
بیوگرافی:
سن: 46 سال، شغل: پژوهشگر، تحصیلات: دکتری فلسفه علوم اجتماعی
محدوده فعالیت:
سطح شهر و استان
کوچه سراب بازارچه سراب
کادر اصلی:
پنج نفر
شروع فعالیت:
سال 1398
فعالیتها:
کار اصلی بنده کار پژوهشی بوده که از سال ۱۳۹۲ وارد حوزه سبک زندگی شدم و در این زمینه بیشتر، کارهای نگارشی و کتاب و مقاله نوشتم. حدود 9-10 جلد کتاب بهصورت تألیفی منتشر کردم و مجموعاً 31 جلد کتاب بهصورت تألیف و تصحیح بوده است.
کتاب نظریهپردازان غربی سبک زندگی که برندهی کتاب سال سبک زندگی شد، کتاب شیوههای گذران اوقات فراغت با نگرش به منابع دینی، کتاب آناناس راهنمای جنسی همسران، کتاب راهنمای جنسی کودکان و نوجوانان، کتاب آرامش، کتاب افسردگی و یک کتابی نیز در حوزه آسیبشناسی مسائل حوزه روحانیت که چاپ محرمانه بود برای مرکز مطالعات راهبردی حوزه علمیه قم نوشتم و توزیع عمومی نشده است.
درسالهای اخیر، بیشتر مطالعاتم در حوزه سبک زندگی بود. دانشآموختهی فلسفه دین از دانشگاه تهران و علوم اجتماعی از دانشگاه باقرالعلوم (ع) قم هستم. از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ تمرکزم در حوزه پژوهش در موضوعات مختلف سبک زندگی بود و از سال 1397 وارد مجموعه معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی شدم و در اداره برنامهریزی و کارگروه سبک زندگی آنجا فعالیت کردم.
سال ۱۳۹۸ موسسه سبک زندگی پایدار را با تعدادی از دوستان راهاندازی کردیم که بیشتر سعیمان این بود که در دو حوزه متمرکز شویم، یکی حوزه اعتیاد و یکی هم مسائل حوزه نوجوانان. در حوزه اعتیاد ما به یک مدل مقابله با اعتیاد و یا درمان اعتیاد با رویکرد دینی رسیدیم. بنده طلبه هستم و وارد این حوزه که شدیم برای درمان اعتیاد با رویکرد دینی یک مدلی را در مجموعه ما با همکاری موسسه مطالعات راهبردی مشهد تولید کردیم که البته برای اجرایش به خاطر مشکلاتی که با همکاری دستگاهها پیش آمد متأسفانه نتوانستیم تا به الآن اجراییش کنیم.
ما در همایش همافزا این مدل را به ستاد مبارزه با مواد مخدر آن موقع ارائه کردیم و حدود ۵۰ دقیقه برای رئیس ستاد که آقای مؤمنی بودند ارائه کردیم و بسیار هم استقبال کردند و قول همکاری دادند. و معاونتهای مختلفشان همچون معاونت درمان یک مقدار همکاری کردند، ولی چون به مشهد واگذار شد در بروکراسی اداری مشهد گیر کرد و اجرا نشد. این مدل درمان ترک اعتیاد با رویکرد دینی، کتابش هم با قلم حجتالاسلام استاد وزیری منتشر شد و الآن هم تولید عمومی شده است.
علاوه بر حوزه اعتیاد درحوزه نوجوانان به خاطر ضرورت و اهمیتی که دارد و متولی در کشور نداشت، ما وارد این حوزه هم شدیم و سعی کردیم که با رویکرد دینی به مسائل و آسیبهای حوزه نوجوانان بپردازیم. ما درحوزه مسائل مربوط به آسیبهای نوجوانان با رویکرد ترویجی و توصیفی درحوزه اقتصاد و مسائل نوجوانان وارد شدیم. به خاطر اهمیتی که سند تحول آموزش و پرورش داشت، مبنی بر اینکه نوجوانان بعد از پایان دوره متوسطه لازم است که یک شغل و یا یک حرفه را یاد بگیرند و از طرف دیگر ما دیدیم که وزارت آموزشوپرورش و سیستم آموزش کشور بیشتر مشاغلی را به نوجوانان و متوسطه اول و دوم یاد میدهد که عملاً در آینده نه چندان دور، گسترهشان محدود شده و کاهش پیدا میکند و یا احتمال از بین رفتنشان هست. به همین دلیل وارد حوزه مشاغل آینده بهخصوص مشاغل دیجیتال آینده شدیم و با مجموعههای مختلفی رایزنی کردیم بهخصوص با دفترتبلیغات حوزه علمیه قم، دانشگاه باقرالعلوم و دفترتبلیغات مشهد سلسله همایشهایی طراحی کردیم برای معرفی و آموزش مشاغل دیجیتال مانند مشاغل دیجیتال آینده، اینترنت اشیا و …. .
پروپوزال این موضوع را که ارائه کردیم دفتر حوزه علمیه و دانشگاه باقرالعلوم پایکار آمدند و حمایت کردند و اولین همایش هم در 18 بهمن امسال اجرا میشود. مجموعاً هفت همایش هست و بعد از این همایشها که با رویکرد آموزش و ارائه اطلاعات بخشی در حوزه مشاغل دیجیتال آینده است و بخش دیگر آسیبشناسی مشاغل فعلی است برگزار خواهد شد.
بعدازاین همایشها آموزشهای تخصصی و منتورینگ اینها برای نوجوانان متوسطه اول و دوم ارائه میشود.
بنده برنده جایزه کتابی که خدمتتان عرض کردم و پژوهشگر برگزیده آستان قدس رضوی هستم.
بازخوردها:
درزمینهی موفقیتهایی که احیاناً بوده، به نظر من همینکه جامعه مذهبی و جامعهای که بیشتر متولی دین و مذهب است مانند حوزه علمیه قم و نهادهای وابسته به آن که شامل دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و مشهد بسیار جالب است، ازاینجهت که اینها درک کردهاند همچنین در مسائل و آسیبهای و پدید بسیار پیشرو هستند.
برخلاف حوزههای مذهبی، دستگاهها و سازمانهای وابسته به دولت، در یک عقبماندگی عجیبی هستند و گویا خیلی نسبت به جامعه و مسائلی که جاری است، باتوجه به شرایط فعلی جامعه و مخاطبین خودشان در حوزههای مختلف فرهنگی، درکی ندارند و همچنین اهمیت و انگیزهی خاصی هم برای کار فرهنگی ندارند. به نظر میرسد بیشتر دنبال بیلان کاری خودشان هستند بدون اینکه درباره اثربخشی فعالیتهایشان فکر کنند.
از این بابت که حوزه علمیه و نهادهای متولی به این درک رسیدهاند این خیلی جای تشکر و قدردانی دارد ولی دستگاههای دولت خیلی عقبمانده به نظر میرسند.
چالشها:
چالش مهم هم این است که علیرغم اینکه خیلی از مسائل فرهنگی در اسناد و سیاستهای بالادستی و میان دستیشان هم آمده است، اما افرادی را که میخواهند در این زمینه کار کنند آنها را هم دچار بروکراسی میکنند. با اینکه واسطهگری جزء وظایفشان است و باید دستگاهها و نهادهای دولتی واسطهگری کنند اما همچنان سعی میکنند خودشان در این زمینه متولی باشند و در اکثر اوقات نیز متأسفانه خراب میکنند.
یک مسئله دیگری که در این موضوعات من را خیلی آزار داد، یک درصد بودجه کل نهادهای دولتی در زمان شهید رئیسی مصوب بود که برای ترویج بحث فرهنگ ایثار و شهادت استفاده شود. پروپوزال این موضوع را که برای بحث ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بود، طرح جامعی را نوشتیم و به استانداری خراسان رضوی دادیم و بهشدت حمایت کردند، ولی در زمان استاندار قبلی گرفتار یک بروکراسی عجیبی شد و کلاً فراموش شد. فقط به یک دلیل و آنهم این بود که مسئول آن فردی بود که نمیخواست این کار از بیرون انجام شود، یک شخصی از اداره کل بنیاد شهید استان که آن موقع مسئول هماهنگی بود، به چه دلیلی نمیدانم ولی نمیگذاشت این کار انجام شود.
عملاً در بحث ترویج فرهنگ ایثار و شهادت که اینقدر مهم است و برایش ردیف بودجه تعریفشده است آخرش میشود بردن خانوادههای کارمندان به اردوی راهیان نور. واقعاً چه اتفاقی میافتد!! ترویج فرهنگ ایثار و شهادت برای افراد بالای چهل سال و پنجاه سال و شصت سال است؟! یا برای نوجوانان و جوانان است که باید این اتفاق بیفتد و این روحیه در اینها تقویت شود؟
خیلی از طرحهای کشور در این موضوعات به همین شکل رفتار میشود. طرحهای فرهنگی همچنان به خاطر شرایط اقتصادی کشور جزء موضوعات دستآخر و موضوعات بیاهمیت و بیارزش بوده، درحالیکه به نظر میرسد درکشورهای توسعهیافته فرهنگ همچنان زیربنا است، برخلاف دیدگاههایی که خود غربیها بیان میکنند، حقیقت آن است که بنیادهای علم علوم انسانی و علوم پایهشان را میسازد. ولی در کشور ما متأسفانه همچنان نادیده گرفته میشوند.