راوی: خانم فاطمه رجبی
نام مجموعه: نذر اشتغال امام حسین و امام زمان / گروه جهادی شهید رجایی
استان: مازندران، شهرستان آمل روستای اوجیآباد
بیوگرافی:
سن: سال 1362، شغل: کارآفرین و مدیر فروشگاه، تحصیلات: دیپلم ریاضی فیزیک
کادر اصلی:
5 نفر
شروع فعالیت:
1392
موضوع فعالیت:
کارآفرینی در مشاغل خانگی
فعالیتها:
از سال ۹۲ تا الآن برای خانمهای خانهدار شغل خانگی ایجاد کردیم و این کار را از طریق مسجد شروع کردیم. روستا به روستا میرفتیم با فرماندههای پایگاه ارتباط میگرفتیم و خانمهای بسیج، افراد محله را جمع میکردند، ما صحبت میکردیم و استعدادیابی میکردیم.
خانمهایی که چرخخیاطی دارند، اما کار ندارند و منجوقدوزی و آشپزی بلد هستند و باغ و کشاورزی داشتند، هر کاری که داشتند، ولی مشکل فروش داشتند در هر روستا یک گروه زدیم. مسئول این گروهها هم فرماندهی پایگاه همان روستا را گذاشتیم و من نیز مدیر شدم که ببینم افراد چه کارهایی را انجام میدهند.
ما زمانی که این خانمها را کارآفرین کردیم در محل برایشان بازارچه زدیم، مثلاً نکا برای خودش بازارچه دارد، بابل یک بازارچه دارد. من بهاتفاق همسرم بهکل ایران میرفتیم، کرمانشاه، سرپلذهاب و … رفتیم و برایشان کارآفرینی کردیم. بحث کرونا که آمد من هزارتا خیاط داشتم و لباسهای ایزوله بیمارستانها و ماسک را میدوختیم؛ روزی بیست هزارتا دوخت ماسک داشتیم. اگر بحث غذا و خوراک و پوشاک پیش آمد و کسی چیزی میخواست از طریق گروه به همدیگر وصل میکردیم و از تولید به مصرف پیش میآمد. با این کار تعداد کارآفرینهای من پنج هزار نفر شدند و بیشتر شدند، ولی دولتی که در آن زمان بود دولت روحانی بود و نتوانستیم بودجهای بگیریم و وضعیت بدی داشتیم.
ما آمدیم با نذر اشتغال امام حسین و با کمک خیرین پول قرض بگیریم. مثلاً شش ماهه پنج میلیون میگرفتم و یک چرخ میخریدم، کار میدادم و ماهانه هم حقوق میگرفتم. لباس شرکتها، لباسهای سپاه را میدوختیم و کار زیادی داشتیم، تا اینکه ما از طریق خیرین پول میگرفتیم و شش ماه بعد پول را پس میدادیم. ما از طریق خیرین توانستیم دویست شغل خانگی ایجاد کنیم؛ تا اینکه سال آخر 1400 که به انتخابات خوردیم و یک توقفی ایجاد شد. آقای رئیسی که به ریاست جمهوری آمدند توانستیم از طریق وامهایی که برای مشاغل خانگی بود این افراد را ثبتنام کنیم و هرکدام توانستند پنجاه میلیون وام برای خودشان بگیرند و خودکفا شدند و دیگر به ما کاری ندارند.
ما از اول دوست داشتیم که خانمهای خانه دار مشاغل خانگی داشته باشند، با توجه به صحبتهای رهبر عزیزم که فرمودند: خانمها در خانه باشند هم شغل خانگی داشته باشند و هم همسرداری و بچهداری را به نحو احسنت انجام دهند، زیرا تربیت خیلی مهم است.
به عبارتی ما در کنار کار اقتصادی کار فرهنگی نیز انجام میدهیم، مثلاً شرکتی به من زنگ زد که پنجتا نیروی خانم بفرستید که هم با شرکت باشند و هم آرایش کرده باشند. در اینجا اعصابم به هم ریخت و گفتم برای این کار باید یک فکری داشته باشم که همان کارآفرینی بود.
مشاغل ایجاد شده:
حوله بافی، ترشی، مربا، قالیبافی و … .
بازاریابی:
در اپلیکیشن باسلام ثبتنام کردهاند، در اپلیکیشنهای بازارچه روستاییمحور، شیپور، دیجی کالا ثبتنام کردهاند.
ایدهها:
من هروقت وضعیت بچهها را میدیدم و واقعاً ناراحت میشدم، یک قدرت عجیبی از شهدا میگرفتم. من به شهدا وصل میشدم و میگفتم شهدا ایدههای خودتان را بدهید تا بتوانم کار را جلو ببرم. یکدفعهای صبح که بیدار میشدم این ایدهها به ذهنم میآمد و انجام میدادم.
چالشها:
چالش زیاد داشتم ولی هیچکدام باعث توقف من نبود، بزرگترین عاملی که سبب توقف میشد مسئولین استان مازندران بودند. این اذیتها همچنان هم ادامه دارد و داخل کار که میآیند میبینند نه حسابوکتاب درست است و متوجه میشوند که ما کارآفرینی میکنیم و دلال نیستیم. در استان خودمان نه کار، نه مجوز، نه زمین میدادند، من میآمدم از تهران پیگیری میکردم و بودجه برای مازندران میگرفتم.
این دفعه که آقای رئیسی به مازندران آمدند به من بودجه دومیلیاردی داده بودند اما خود صندوق کارآفرینی وام ما را ندادند و یک مقدارش را فقط با سختی گرفتم.