خلاصه شرح فعالیت
– خودم ساکن روستا بودم و از بچگی به دلیل دور بودن از شهر، از یکسری آموزشها دور بودم به همین دلیل همیشه دوست داشتم برای این منطقه و بچههایی که با استعداد بودند و به خاطر شرایط پدر و مادرشان که کشاورز بودند و به خاطر هزینه رفت وآمد و دوری مسافت از آموزش دور ماندن برای بچههای این منطقه انجام دهم.
– از زمانی که مشغول تدریس در موسسات زبان مختلف بودم دغدغه بیشتر خانوادههایی که در حومه شهر بودند و شغل والدینشان کشاورز بوده؛ دغدغهشان زمان و مسافتی بود که بچههایشان را به آموزشگاه بیاورند و همیشه نگران این قضیه بودند. تصمیم گرفتم اولین کاری که برای خودم شروع کنم برای بچههای این منطقه باشد. این ایده را با همسرم در میان گذاشتم و ایشان هم موافقت کردند که هزینه زندگی مشترکمان را برای راهاندازی یک مرکز آموزشی زبان انگلیسی در روستاهای غرب شهرستان رامسر تخصیص دهیم.
– با اینکه هزینه زندگی مشترکمان را برای این کار گذاشتیم ولی بعد از یک مدت کوتاهی دیدم که بچهها چقدر شاد شدند و یکسری از استعدادها شکوفا شد و یکسری از بچهها با هدفتر شدند و حتی خانوادهها چقدر راضی شدند، نه اینکه از انجام این کار پشیمان نشدیم بلکه مصمم شدیم که برای منطقه و بچههای روستا کارهای بزرگتر انجام دهیم.
– یکی از طرحهایی که ما در مجموعه قرار دادیم ثبتنام رایگان و با هزینه کمتر برای بچههای کمیته امداد و بهزیستی بوده که خیلی هم با استقبال روبهرو شد. یکی دیگر از طرحهایمان برای آموزش بچههای معلول هست، ما جایی را برایشان فراهم میکنیم و یک محیط شادی را ایجاد میکنیم که این بچهها بتوانند مثل بقیه بچهها از آموزش دور نباشند.– یکی دیگر از هدفهای من اشتغالزایی در منطقه بوده که فارغالتحصیلان همین منطقه و روستا بتوانند در همین جا اشتغال داشته باشند که خداراشکر توانستم در همین مدت پنج نفر از فارغالتحصیلان ساکن همین روستا را اشتغالزایی انجام دهم.