ما کمک می‌خواهیم!

راوی: خانم منصوره مصلح
مجموعه: بیت‌الزهرا
استان: فارس (جهرم)

بیوگرافی:

من ۴۲ ساله‌ام، خانه‌دار هستم و مدرک لیسانس مدیریت بازرگانی دارم.

کادر اصلی:

حدود ۱۰ نفر با من همکاری می‌کنند، اما بیشتر فعالیت‌ها را خودم انجام می‌دهم.

شروع فعالیت:

حدود ۲۰ سال است که فعالیت می‌کنم، اما فعالیت مستمر من از ۱۰ سال پیش آغاز شده است.

فعالیت‌ها:

من در یک روستا بزرگ شدم و از کودکی به جلسات قرآنی علاقه داشتم. در روستایمان جلساتی برگزار می‌شد، اما وقتی چند بار در این جلسات شرکت کردم، متوجه شدم که نمی‌توانم قرآن را به‌خوبی بخوانم و اشتباهات زیادی دارم. از پدرم خواستم که به کلاس قرآن بروم. در آن زمان، معلم قرآن گفته بود باید حداقل ۱۰ نفر باشید تا کلاس تشکیل شود. از آنجا که مسیر رفت‌وآمد به شهرستان دیگر طولانی بود، تصمیم گرفتم خودم قرآن را یاد بگیرم و جلسات قرآنی را فعال‌تر کنم.

پس از ازدواج و مهاجرت به جهرم، اولین کاری که کردم، یافتن مکانی برای آموزش قرآن بود. به یک دارالقرآن رفتم و به‌قدری علاقه داشتم که درحالی‌که دیگران یک دوره را در یک ترم تمام می‌کردند، من در همان مدت دو یا سه دوره را می‌گذراندم.

یکی از مربیان دارالقرآن پیشنهاد داد که علاوه بر آموزش‌های اولیه، مطالب بیشتری برای حفظ قرآن یاد بگیرم. در آنجا بود که اولین تجربه تأثیرگذارم شکل گرفت. هیچ‌کدام از مربیان، پسرها را برای آموزش قبول نمی‌کردند، اما من این کار را کردم. شاگردانم دانش‌آموزان کلاس پنجم بودند. در کلاس، از آن‌ها خواستم اگر مشکلی در خانواده یا زندگی اجتماعی دارند، به‌صورت نامه به من بگویند تا بتوانم به آن‌ها کمک کنم.

روزی یکی از بچه‌ها پس از کلاس به من گفت که می‌خواهد درباره مشکلی صحبت کند، اما نمی‌داند چگونه بیانش کند. او از طلاق پدر و مادرش گفت. تا آن زمان، به ذهنم خطور نکرده بود که مسائل اجتماعی مانند طلاق یا اعتیاد را در کنار آموزش قرآن مطرح کنم. به او گفتم شاید نتوانم مشکل خانوادگی‌اش را به‌طور کامل حل کنم و شاید والدینش راضی نباشند. اما او گفت که با مادرش صحبت کرده و مادرش معتقد است که من به‌عنوان یک مربی مهربان می‌توانم به آن‌ها کمک کنم.

پس از کلاس، با مادر آن دانش‌آموز در پارک صحبت کردم. او گفت که همسرش او را ترک کرده، اما نمی‌خواهد طلاق بگیرد. من با همسرش تماس گرفتم و به‌عنوان مربی فرزندش با او صحبت کردم. ابتدا او ناراحت شد، اما شماره‌ام را گرفتم و گفتم اگر مایل باشد، می‌توانم به پسرشان کمک کنم. روز بعد، پدر تماس گرفت و گفت از ترک خانه پشیمان است، اما خجالت می‌کشد به خانه برگردد. با همسرش صحبت کردم و پس از چند روز، او را به خانه بازگرداندیم و مشکلشان حل شد.

این تجربه به من آموخت که حتی به‌عنوان یک مربی تازه‌کار می‌توانم به حل مشکلات اجتماعی مانند طلاق کمک کنم. پس از آن، بچه‌ها یکی‌یکی مشکلاتشان را مطرح کردند و حالا به جایی رسیده‌ایم که می‌توانیم به حل مشکلات مردم کمک کنیم.

می‌خواهم بگویم که جلسات قرآنی نباید فقط به آموزش قرآن محدود شوند. قرآن درس‌های بسیاری برای زندگی دارد و اگر به معانی آن توجه کنیم، پندهای آموزنده‌ای برای بهبود زندگی خود و دیگران می‌یابیم.

علاوه بر این، در زمینه‌هایی مانند فرزندآوری، جلوگیری از سقط جنین (به نام نفس) و مبارزه با اعتیاد نیز فعالیت داریم. برای مثال، خانمی به کلاسمان آمد و همسایه‌اش را معرفی کرد که باردار دوقلو بود، اما به دلیل اعتیاد همسرش قصد سقط جنین داشت. همسایه‌اش به او گفته بود که مربی ما می‌تواند کمک کند. با همسر آن خانم صحبت کردم و او را به کمپ ترک اعتیاد فرستادیم. پزشک کمپ گفت که او اولین بیماری است که این‌قدر سریع مشکلش را پذیرفته و ترک کرد. پس از آن، خیری پیدا کردیم که شیرخشک دوقلوها را تأمین کرد. حالا آن بچه‌ها ۵ ساله‌اند و من همچنان از دور مراقبشان هستم.

چالش‌ها:

چند بار برای فعالیت‌هایمان در سطح شهر به کمک‌های دولتی نیاز داشتیم، اما یکی از مسئولان تهدید کرد که اگر بدون مجوز ادامه دهیم، با مشکل مواجه خواهیم شد. این موضوع باعث شد دیگر به سراغ ارگان‌های دولتی نرویم و با تکیه بر مردم، هیئت‌امنای مساجد و حمایت‌های مردمی کار را پیش ببریم. حالا مردم خودشان با ما تماس می‌گیرند و از ما می‌خواهند که در روستاهایشان جلسات خانگی قرآن برگزار کنیم. ما با وسایل نقلیه خودمان به این مناطق می‌رویم و جلسات را شروع می‌کنیم، و ادامه کار را خود مردم بر عهده می‌گیرند.

موفقیت‌ها:

یکی از موفقیت‌های ما مربوط به آقایی بود که بیکار و از نظر جسمی ضعیف بود و در زندان به سر می‌برد. با کمک بچه‌ها ضامن او شدیم و آزادش کردیم. طلبکارش ابتدا تردید داشت، اما به اعتبار ما او را آزاد کرد. در جلسه قرآنی اعلام کردیم که آیا کسی کاری برای این آقا دارد، حتی اگر کار خانگی باشد. یکی از خانم‌ها تماس گرفت و گفت که یک پراید بار دارند که می‌توانند به او بدهند. او با همان ماشین در یک ماه ۳۰ میلیون تومان درآمد کسب کرد و شروع به بازپرداخت بدهی‌اش کرد. طلبکارش در گام اول ۲۵ میلیون تومان دریافت کرد و بقیه را به‌صورت اقساطی پرداخت کرد.

این تجربه باعث شد که زندانیان غیرعمد را شناسایی کنیم و با کمک حساب‌های بانکی خانم‌هایی که نیاز مالی ندارند، وام بگیریم و برای این کار هزینه کنیم. همچنین از این طریق برای زوج‌های جوان جهیزیه تهیه می‌کنیم. این جلسات خانگی قرآن برکت زیادی به همراه دارد.

سخن پایانی:

هیچ ترسی به دل راه ندهید و با توکل بر خدا پیش بروید. هرگاه کاری برای رضای خدا انجام دهید، خداوند دستتان را می‌گیرد، نه‌تنها از کارتان پشیمان نمی‌شوید، بلکه مشکلات زندگی‌تان نیز حل خواهد شد.

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر منصوره مصلح

منصوره مصلح

قرآن
https://mtedad.org/?p=9095

تجربه‌های مشابه:

راوی:بنده قاسم جهان‌آرا هستم. نام مجموعه: جامعه عصر (با تمرکز بر فعالیت‌های....

راوی:بنده فاطمه سایوز هستم. از کودکی در شهر قیصریه ترکیه بزرگ شدم،....

راوی:بنده خانم شوکتی هستم، مسئول گروه جهادی بنت‌الهدی و فعال در حوزه....

راوی: محمدمهدی سجادی نام مجموعه: گروه نشان استان:شیراز بیوگرافی:محمدمهدی سجادی هستم، یکی....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت