از دانشگاه تا حوزۀ علمیه
فعالیت: قرارگاه قرآن و عترت
تازه از دانشگاه وارد حوزه شده بودم و درس طلبگی میخواندم. شب شهادت امام باقر (ع) در ماه ذیالحجه بود با دوستان طلبه در شهر قدم میزدیم که دیدیم یک بچه شیعه در شب شهادت امام باقر (ع) عروسی گرفته؛ خیلی بههم ریختم به دوستان طلبهای که با هم بودیم گفتم ما به حوزه آمدهایم که کاری انجام بدهیم و خشنودی قلب آقا را به دست بیاوریم. این مسائل از کمکاری من و شمای طلبه است. سال اول و دوم حوزه بود که تصمیم گرفتیم دستبهدست هم بدهیم فعالیتمان را شروع کنیم. سال ۸۶ بود که با برگزاری مراسم برای مناسبتهای اهلبیت شروع کردیم و خوب یادم هست که اولین جشنمان عید غدیر بود. سال اول بررسی کردیم و متوجه شدیم که در پنجاه روستایی که داریم بهاندازه انگشتان یکدست هم مراسم عید غدیر را جشن نمیگیرند. در آن سال طلبههای حوزه را جمع کردیم و هر کدام را به یک روستا فرستادیم. در آن مدت کوتاه توانسته بودیم مقداری امکانات و تجهیزات آماده کنیم و همراه طلبهها برای جشن بفرستیم و خدا کمک کرد و برگزاری جشن عید غدیر را شروع کردیم.
هدف بعدی ما گرفتن مراسم شهادت حضرت زهرا بود؛ اما متوجه شدیم که چهاردهتا روستا داریم که اصلاً مسجد ندارد و این شد که ما تصمیم گرفتیم در روستاهایی که مسجد ندارند مراسم شهادت حضرت زهرا را برگزار کنیم و برایشان مسجد و پایگاه اجتماعی بسازیم، در این روستاها شیعه و سنی با هم زندگی میکردند و ما متوجه شدیم که خانواده شیعه را اهلسنت عقد میکنند. از بعد وحدت خوب بود؛ اما برای ما دردآور بود و کمکاری ما را میرساند از آن طرف وهابیت وارد شده بود و برخی از مراسمها را حرام اعلام کرده و یک شکاف عجیبی در حوزه مذهب اتفاق افتاده بود. ما وارد مسجدسازی شدیم و در حال حاضر هیچ روستایی بدون مسجد و مبلغ نداریم. گروه تبلیغی راهاندازی کردیم در دو بخش خواهران و برادران که بچههای مبلغ بودند و برایشان ایجاد انگیزه و یا طرح مسئله کردیم. جلوتر رفتیم و برای ساخت هر مسجد در داخل روستا یک گروه جهادی تشکیل دادیم و بعد از آن گروه جهادی برادران را در عرصه برگزاری مراسمهای اهلبیت و خواهران را در عرصة جلسات روضههای خانگی فعال کردیم و تشکلسازی کردیم و نتیجهاش این شد که به لطف خدا ما سه تشکل مردمی ساختیم که در آن گروه جهادی و گروه فرهنگی و هنری فعال هستند. در حال حاضر بیش از پانزده هزار مترمربع مسجد و خانه عالم ساختیم، با حمایت بنیاد برکت که مدیرش خودمان بودیم تقریباً بیست هزار اشتغال در خراسان رضوی داشتیم و در آنجا هم باز مجری خودمان بودیم. هدفمان در این روزها آموزش و ارتقا و توانمندسازی تشکلات مردمی و راهنمایی این تشکلات است.
از سال 95 به بعد ما یک سایت راه اندازی کردیم و فعالیتهایمان را در آنجا انعکاس میدهیم. اسمش هم گروه جهادی قرآن و عترت است و آدرس کانالهای تلگرامی و اینستاگرامی ما در آنجا هست که میتوانید در آن سایت ببینید.
اما بعضی از فعالیتهای ما قابلمشاهده نیست؛ مثلاً ما سیصد تشکل داریم. یک گروه به نام خادمان مسجد ظهور داریم که این کانال مربوط به سیصد تشکل است؛ یعنی جنبه عمومی ندارد و همة اعضای این کانال خودشان جزو بانیان این گروهها هستند. ما شهر را منطقهبندی کردیم و در حوزه نیازمندها نرمافزاری داریم که قابلیت ایجاد شعبه دارد و اسم نیازمند در دو جا نمیتواند ذخیره شود و خدمات ما به نیازمندها مشخص است و در حوزه اعتمادسازی هر خیر یک نرمافزار دارد که میتواند در آن کمکهایی که به نیازمند شده را ببیند.
ما ۷۸ گروه جهادی و ۴۲ کانون فرهنگی و هنری داریم.
وقتی که ما در سال ۸۶، شروع به کار کردیم فقط 5 کانون در کل شهرستان داشتیم که یکی از آن پنج کانون هم خودمان بودیم و چهار کانون دیگر را با خود همراه کردیم.
در این روزها ما 23 ایستگاه صلواتی داریم، شصت تا هم مسجد داریم. ۳۵ مدرسه داریم، یعنی مدیر مدرسه و معاون و مربی و معاون پرورشی جزو تشکل ما هستند و تفاهمنامه امضا کردند. یک تفاهمنامه هم با هیئتهای ورزشی داریم دوازده رشته ورزشی داریم که از ایام ولادت امام رضا تا عید غدیر به صورت استانی میآیند و مسابقات برگزار می کنیم و همه هم مردمی است.
ما یک گروه به نام خادمان مسیر ظهور داریم و در آنجا فعالیتهایی که هر گروه انجام میدهد نوشته میشود.
و بر اساس فعالیتهایی که انجام میدهند امتیاز داریم و امتیاز میگیرند. یک کارویژه که انجام دادیم سند چشمانداز شهرستان را نوشتهایم؛ یعنی هم بهصورت مسئلهیابی و هم مسئله اصلی هر شهر، برای هر شهرستان و استان و شهر یک سند چشمانداز داریم و گامهایی که میتوانیم برای حل آن موضوع برداریم را نوشتهایم و مشخص کردهایم برای حل کدام مسئله باید مردم ورود پیدا کنند و کجا دولت باید ورود پیدا کند و در اثر ورود چه مشکلاتی برطرف میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.