باید الگوی جدیدی ایجاد کرد
اباذری
بنده از سال 76 فعالیتهای فرهنگی مختلفی با محوریت نوجوانان اجرا می کردم؛ از حوالی سال 80 تمرکزمان را روی گسترش حلقههای صالحین در مساجد قرار دادیم؛ کمکم به این فکر افتادیم که برنامههای فرهنگی آموزشی چندجانبه برای نوجوان ها داشته باشیم.
داستان از زمانی جدی شد که متوجه شدیموالدین برخی از اعضای مجموعه، راهکاری پیدا کردهاند که بچه تحصیل در مدرسه را غیرحضوری سپری کرده و فقط در امتحانت شرکت کند؛ ما هم از این فرصت استفاده کردیم، با والدین صحبت کردیم و به آنان پیشنهاد دادیم برای استفاده بهتر از وقت فرزندانشان، اساتیدی را به مسجد دعوت کنیم تا دروس مرسوم را به آنان آموزش دهند. بدین ترتیب مدرسه در مسجد، از سال 90 در مسجد صنعتگران مشهد، پایهریزی شد.
در شروع این طرح (سال 90)، 33 دانشآموز در آن حضور داشتند، 10 دانشآموز دبیرستانی و 23 دانشآموز مقطع راهنمایی. برنامه کلی اینطور بود که آن دسته از دروس مدرسه که نیاز به تمرکز زیاد نداشت، فشرده مطالعه میشد و از وقت استفادههای بهینهتری بعمل میآمد. نهایتا طبق براوردی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که حداکثر در نصف زمانی که در مدرسه برای آموزش صرف میشود، میتوانیم تمام مباحث را پوشش دهیم. بقیه وقت را به کارهایی مانند آموزشهای قرآنی و مرور کتابهای شهید مطهری اختصاص میدادیم. جای بسیاری مباحث در آموزشهای متداول مدرسهای خالی است، ما سعی کردیم این ملاحظات را در ساعاتی که نسبت به آموزش مدرسهای متداول صرفهجویی میشود، اعمال کنیم. این روش موجب شده نه تنها دانشآموزان از نظر درسی از سایرین عقب نیافتند، بلکه به اذعان والدین در محیط اجتماع، از نظر تربیت و بینش از دیگران یک سر و گردن بالاتر باشند.
حضور در مسجد از یک نگرانی ناشی شده است که تربیت نباید رها و ول باشد. رها کردن کودک در محیطی که نظارت روی آن نیست یا نظارت روی آن ضعیف است، آسیبهایی دارد که باید از آن پرهیز کرد. حتی در مدارسی که با عنوان «مدارس اسلامی» فعالیت میکنند، این مشکلات وجود دارد. این مدارس به جای آن که «مربیمحور» باشد، «معلممحور» است و عملا نمیتواند کارکردهای تربیتی مورد نظر ما را پیاده کند
در فرایندی که ما به عنوان «مدرسه در مسجد» به کار میبندیم، اولا تعداد دانشآموزان کمتر است (در مدارس معمولا نزدیک 30 نفر سر کلاس حاضر میشوند، ولی در این مدرسه هر کلاس حداکثر 10 نفر دانشآموز دارد)، ثانیا ارتباط دانشآموز و مربی بسیار صمیمی است و همین صمیمیت، آمادگی ذهنی دانشآموز برای درک مطالب را بالاتر میبرد و او را به همکاری موثرتر با مربی وامیدارد. البته معمولا دانشآموزانی هم که در فضای مسجد حضور مییابند، تواناییهایی بالاتر از متوسط همسالان خود دارند و با هم هماهنگتر هستند.
برای مثال از دوره دبیرستان، به دانشآموزان اجازه میدادیم مثل یک مربی، دانشآموزان پایههای پایینتر را آموزش دهند یا در کنار دروس مدرسهای، دروس حوزوی را نیز بگذرانند. بدین ترتیب یک دانشآموز میتواند هنگام فراغت از مدرسه، آزمونهای سطح یک حوزه را پشت سر بگذراند و درسهای حوزوی را از سطح دو آغاز کند.
همچنین در این مدرسه، چیزی به نام تعطیلات تابستانی وجود ندارد و همین موضوع هم دست ما را برای برنامهریزی آموزشی بازتر میکند. در عوض به جای تعطیلات تابستانی، تعطیلات فصلی تعریف شده است که شامل یک یا چند هفته تعطیلی در پایان هر فصل است و مدت آن متناسب با دانشآموزان هر پایه، فرق میکند. سال تحصیلی هم از اوایل یا اواسط تیرماه شروع میشود.
در حال حاضر مدرسه دو شعبه دارد: شعبه امام روحالله و شعبه امام خامنهای. در شعبه امام خامنهای که مسجد حضرت اباالفضل(ع) پایگاه اصلی آن است، حفظ قرآن برنامه اصلی است. در واقع دروس متداول به آنان آموزش داده میشود، ولی بیشتر ساعات تحصیلی به حفظ و آموزش مفاهیم قرآن کریم اختصاص دارد. طرح حفظ قرآن در یک بازه پنج ساله (از دوم تا ششم ابتدایی) اجرا میشود و دانشآموز را برای آزمونهای حفظ آماده میکند تا با قبولی در این آزمون، بتواند مدرک کارشناسی خود را دریافت کند.
یکی از نقدهای اشتباهی که به فضای مسجدمدرسه وارد میکنند این است که میگویند در مسجدممدرسه بچهها از فضای جامعه دور هستند! در حالیکه در مسجد همه اقشار رفت و آمد دارند و دانشآموز به واسطه حضور در مسجد، میتواند با آنان ارتباط برقرار کند.
از سال دوم به درخواست والدینی که دانشآموز ابتدایی داشتند، دوره ابتدایی مدرسه هم آغاز شد و تعداد دانشآموزان به 88 نفر رسید. در سالهای بعد، تعداد دانشآموزان به تدریج افزایش پیدا کرد تا این که برخی رفقا، در همان مسجد صنعتگران مدرسه دیگری تاسیس کردند و بدین ترتیب، در مسجد، دو مدرسه فعال شد. مساجد دیگر نیز کمکم درخواست دادند این طرح را در آن جا پیاده کنیم، به همین ترتیب طرح در مساجد مشهد گسترش پیدا کرد. یکی از دوستان قمی هم با دیدن مدرسه در مسجد، طرح را به آن شهر برد و سال 91، در شهرک پردیسان قم مدرسه مشابهی تاسیس کرد که نخستین مدرسه مسجدمحور آن شهر بود.
تمام مربیان ما، خروجیهای سالهای گذشته خود مجموعه هستند که پایههای راهنمایی و دبیرستان را در آن گذراندهاند و هماکنون در حوزه، تحصیل میکنند. بخشی از معیشت آنان از شهریههای حوزه تامین میشود و بخش دیگر با کمکهزینهای است که از طرف مدرسه پرداخت میشود. محل تامین این کمکهزینه هم شهریهای است که از دانشآموزان دریافت میشود. البته در مورد دانشآموزانی که ممکن است از نظر مالی در مضیقه باشند، تخفیفهایی ارائه میشود.
مهمترین چالش پیش روی ما، مدرک تحصیلی است. برای حل این مشکل به خانوادهها راهکاری ارائه کردهایم تا با شرکت در آزمونهای متفرقه، مدرک تحصیلی فرزند خود را دریافت کنند. خانوادهها معمولا با استفاده از قوانینی که آموزش و پرورش در نظر گرفته، پیگیر مدارک فرزندان خود هستند: تا سال ششم هیچ امتحانی انجام نمیشود، سال ششم باید در امتحانات ثبت نام صورت گیرد و از آن به بعد، سال به سال امتحانات برگزار میشود و دانشآموزان برای دریافت مجوز ورود به پایه بالاتر باید آن را بگذرانند.