راوی: آقای داریوش آغاسی
نام مجموعه: جمعیت فرهنگیان جوان استان خوزستان
استان: خوزستان (اهواز)
بیوگرافی:
سن: 33سال، شغل: معلم، تحصیلات دانشجو دکتری فلسفه تعلیم و تربیت
کادر اصلی:
30 نفر
شروع فعالیت:
سال ۹۵، اما جمعیت فرهنگیان جوان سال ۹۸ شکل گرفت.
فعالیتها:
مجموعه فرهنگیان جوان در استان خوزستان قبل از اینکه نام فرهنگیان جوان را به خود بگیرد و عضوی از مجموعه خاتم باشد، در دوران دانشجویی در ذهن ما شکل گرفته بود. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه فرهنگیان، ما به این نتیجه رسیدیم که نیاز است یک حلقه مردمی در آموزش و پرورش راه بیفتد. در زمان دانشجویی هم که در دانشگاه فرهنگیان فعالیت میکردیم، دوست داشتیم در مجموعه آموزش و پرورش هم به عنوان معلم هم به عنوان فعال و کنشگر اجتماعی، حضور داشته باشیم. شروع کردیم و در ابتدا به دنبال این بودیم که یک شعاری را مد نظر داشته باشیم و گفتیم اگر قرار است که همکار شویم نیاز به همفکری و همدلی است که مجموع این دو به همکاری ختم خواهد شد.
در خصوص همدلی یک سری کارهایی از قبیل رفت و آمدها، یک سری بیرون رفتنها، اردوها و کارهای این شکلی را در پیش گرفتیم که باعث شود حالت دلی و قلبی بچهها به هم نزدیکتر گردد. البته بالای سر مجموعه ما یک بزرگتر و یک روحانی بسیار قوی و فاضلی بودند که ما کارها را با ایشان هم چک میکردیم. در مورد قضیه همفکری هم صحبتهای حضرت آقا در جمع آموزش و پرورشیها را کامل از زمانی که رئیسجهمور بودند تا زمانی که رهبر شدند و تا به امروز، همه را مطالعه کردیم. این کار به ما کمک کرد که از نظر ایدئولوژی نسبت به مسائل آموزش و پرورش همنظر شویم. این گام اول بود و بعد از یک مدت جمعیت فرهنگیان جوان در کشور شکل گرفت و دیدیم که به هر حال با یک برند خیلی راحتتر میشود کار کرد و خیلی خوب بود که خود خاتم را بیشتر شناختیم و متوجه شدیم تدابیری شکل گرفته است که فعالین فرهنگی و تربیتی میتوانند در آنجا فعالیت کنند. ما ذیل مجموعه خاتم قرار گرفتیم و اکنون با خاتم استان هم همکاری میکنیم.
وقتی کار مجموعه آغاز شد برای بیشتر شدن تعداد افراد، در دو قسمت شروع به فعالیت کردیم، یکی این بود که عضوهای جدید را شناسایی و پیدا کنیم که به سراغ نظام مسائل آموزش و پرورش استان خوزستان رفتیم. نظام مسائل استان خوزستان را بررسی کردیم و چند نظام مسئله پیدا کردیم، اول از هر چیزی بحث نیروی انسانی بود که برای اینکه بخواهیم کار کنیم باید تعدادمان بیشتر باشد. وقتی آموزش و پرورش را بررسی کردیم متوجه شدیم دو نوع نیرو وارد آموزش و پرورش میشود. بعد اینکه ما سنمان نسبت به بقیه معلمها کمتر بود بود یک مقدار سخت بود که ما را بپذیرند که به مجموعه ما بیایند، خودشان هم مجموعههای مختلفی داشتند. لذا همینطور که از اسم مجموعه” فرهنگیان جوان” مشخص است، به سراغ ورودیهای جدید آموزش و پرورش رفتیم. دو مدل ورودی داشتند، یکی از طریق استخدام دولت براساس ماده 28 بود که اینها هم قالباً سنهایشان بالا بود و با برخی از آنها دوست شدیم و توانستیم برخی را هم در مجموعه عضو کنیم اما مطلوب اصلی ما بچههای دانشگاه فرهنگیان بودند که 4 سال در دانشگاه فرهنگیان درس میخواندند و فعالیت میکردند که مدل خودمان بودند. به آنجا رفتیم و یکی دو نفر از بچهها در آنجا کارمند شدند و برخی در آنجا استاد دانشگاه هستند و تدریس میکنند. با بسیج دانشجویی آنجا در مقطعی هماهنگ شده بودیم و کارها و برنامهها با هیئت با انجمن تنظیم شده بود و برنامهها شکل میگرفت و بچههای فعال کنشگر دانشجو بعد از فارغ التحصیلی وارد سبد ما میشدند. ما فعالیتهایشان را میدیدیم و میشناختیم، چه مجموعه خواهران چه مجموعه برادران وارد سبد ما میشدند.
ما تا سال ۱۴۰۰ خیلی کار خاصی نکردیم فقط بیشتر روی بحث همدلی و همفکری و جذب نیرو کار کردیم. در سال 1400 نظام مسائلی که احساس کردیم بحث گزینش معلمان بود؛ یعنی مصاحبههایی که از آنها گرفته میشد. ما آنجا ورود کردیم و دیدیم مصاحبهگرهایی که در آموزش و پرورش حضور دارند قالباً مصاحبهگرهایی هستند که اصلاً برایشان یک سری مسائل مهم نیست. در اینجا نیاز بود بعضی از بچههای جوانتر و کسانی که با آرمانهای نظام بیشتر انس دارند وارد شوند و بتوانند به بچههای خوب کمک دهند تا آنها هم وارد آموزش و پرورش شوند و نسبت به آنها حقخوری نشود.
این یکی از کارهایی بود که انجام شد، همچنین کارهای جهادی در مناطق محروم شروع شد و بچهها آنجا رفتند و فعالیتهایی را انجام دادند.
در قضیه اخیراً در بحث لیگ دانشآموزی که شکل گرفت، شبکه جمعیت فرهنگیان جوان در استان خوزستان سال گذشته پای کار لیگ آمد و به یک شکل خاصی کار را انجام داد که خیلی هم در این قضیه موفق بود. به صورتی که۵۰ هزار دانشآموز و 2500 معلم در این رویداد عضو شدند. به جرأت میتوانیم بگوییم در حال حاضر تنها شبه معلمانی که در آموزش و پرورش هستند و اتفاقا دنبال قدرت هم نیستند و هر کار روی زمین مانده را انجام میدهند، همین شبکه فرهنگیان جوان است.
به نظر من در آموزش و پرورش کشور هیچ گونه شبکهای وجود ندارد و فقط شب انتخابات شبکههایشان شکل میگیرد، اما مجموعه ما مرتباً وجود دارد، کارها را پیگیری کرده و جلو میبرند. آن صحبت حضرت آقا که فرمودند: «حلقههای میانی نقشآفرینی کنند» به این ترتیب الان تحقق پیدا کرده است و تعداد زیادی از دوستان ما اکنون دانشجوی فوق لیسانس هستند و رشتههای تخصصی آموزش و پرورش را میخوانند. پیشبینی ما این است که در 3 الی 4 سال آینده بیست نفر از مجموعه ما دانشجوی دکترای تخصصی آموزش و پرورش شده و پس از آن نیز استاد دانشگاهِ دانشگاههای فرهنگیان و آدمهای تاثیرگذاری شوند. این شبکه در مصاحبه معلمان خیلی پررنگ ورود کرد، در لیگ جت دانشآموزان به نظر خودم خوب ورود کرد، ۲۵۰۰ نفر اسم رسید. معلمان مشتاق را پایش کردیم و به ۵۰۰ نفر معلمی رسیدیم که واقعاً راغب بودند و آمده بودند با بچهها کار میکردند؛ با این معلمان ارتباط برقرار شد.
امسال هم به لیگ جت کمک خواهیم داد و کار را پیش میبریم. برای معلمان سطح شهر اهواز و حتی استان چندین جلسه گرفتیم؛ آنها را جمع کردیم و سخنران آوردیم، البته برای بحث جهاد تبیین و سازماندهی و پشت صحنه بچههای خودمان هم بودند. در این فضا ورود کردیم و نظام مسائلی را هم احساس کردیم از جمله بحث کمبود شدید نیروی انسانی تراز که برای این موضوع ما به سراغ مساجد رفتیم. نقطه قوت شهر اهواز مساجد اهواز است؛ چون به شدت مساجد فعالی دارد. به صورت تیمی و تک به تک مساجد را رفتیم و حتی مناطق محرومی که بچهها میرفتند پیگیری میکردیم. ما رفتیم تبلیغ دانشگاه فرهنگیان و معلمی را انجام دادیم تا بچهها وارد رقابت شده و وارد دانشگاه فرهنگیان شوند. از سال گذشته تعداد زیادی از بچههایی که در دانشگاه فرهنگیان اهواز وارد شدند و ما آنها را میبینیم، بچههای مساجد اهواز هستند؛ یعنی ما تبلیغ کردیم آنها مطلع شدند و به دانشگاه فرهنگیان آمدند، که انشاءلله بعد از آن وارد سبد فرهنگیان جوان شوند؛ این یعنی ما شبکهسازی را از سن دبیرستان شروع کردیم. بچههای خودمان که در مدارس نمونه دولتی، تیزهوشان و مناطق محروم در حال تدریس هستند اولویت اولشان این است که تبلیغ کنند و بچههای خوب را به سمت ورود به دانشگاه فرهنگیان سوق دهند. وارد دانشگاه فرهنگیان که شدند تازه اول ماجرا است و جلسات شروع میشود. ما هر هفته و یا دو هفته یکبار سهشنبه جلسات دائم خوانش صحبتهای حضرت آقا را داریم که اخیراً طرح کلی را با بچهها تمام کردیم. یک تعداد هم خواص هستند که خیلی وقت میگذارند و روی بحثهای تخصصی آموزش پرورش کار میکنند؛ مثلاً تاریخ اسلامی را میخوانند و…
موفقیتها:
نقطه قوت مجموعه ما در دو جا بوده است، یکی بحث شبکهای شدن ما که وارد کار عملیاتی شدیم و کار را به برگزاری دوره و نشستن و حرف زدن منوط نکردیم؛ زیرا در ابتدای کار ریزش نیرو داشتیم، یعنی بچههایی که فعال فرهنگی بودند خیلی حوصله نداشتند؛ در کنار کار عملیاتی و کار کنشگری فرهنگی میبایستی مسائل نظری و… هم کار شود تا همفکری خوبی بین افراد ایجاد شود.
من آن قلهای را که دیدم که در آن همه شرایط خیلی خوب بود. بچهها وارد فاز عملیاتی شدند، مصاحبههای دانشگاه فرهنگیان را بدست گرفتند. بچههایی که بزرگتر بودند و فارغ التحصیل شده بودند آمدند و به عنوان مصاحبهگر داشتند نقشآفرینی میکردند و آن بچههایی که دانشجو بودند و هنوز نمیتوانستند مصاحبهگر شوند، شروع به جذب بچهها از همان لحظهای که وارد دانشگاه میشدند، کردند. یعنی دستگاه کپی در اختیارشان گذاشتند و ایستگاه صلواتی زدند و همه فعال بودند بدون اینکه کسی متوجه شود که اینها با هم ارتباط دارند، همه داشتند کار را پوشش میدادند. خانوادهها که میآمدند به آنها خدمات میدادند و این یک شبکه بود. در آخر هفته که میگفتیم فلان جلسه است، همه با علاقه میآمدند؛ یعنی به دنبال کار عملیاتی بودیم که بچهها به هم نزدیکتر شوند.
یکی دیگر هم که من دیدم و خیلی خوب بود و در آن پختهتر عمل کردیم، لیگ جت بود. در لیگ جت مدنظر این است که یک مربی داشته باشیم و دانشآموز باشد و جهاد تبیین را با هم کار کنند. ولی ما در خوزستان برای تقویت شبکهمان دنبال بهانه بودیم و این برای ما بهانه خوبی بود. آمدیم از دانشجو- معلمانی که داشتیم به عنوان پشتیبان این مربیان استفاده کردیم؛ که به این بهانه حلقه و جلسات هماندیشی شکل بگیرد. یکی از بچههای فارغالتحصیل قدیمی را به عنوان مسئول این گروه در دانشگاه گذاشته بودیم و گعده میگرفتند و با هم درباره مسائل صحبت میکردند. این یک مدل موفقی بود که خیلی کمک داد و ما توانستیم با نفرات جدید ارتباط برقرار کنیم.
در زمان دانشجویی نیز کتب شهید مطهری را به عنوان مدل عملیاتی به نام “اندیشه مطهر” طراحی کردیم که بچهها سه چهار روز دوره میدیدند و کادر از لحاظ کاری و اداری قوی میشد؛ بچههایی هم که میآمدند از لحاظ محتوایی با اینها صحبت میشد.
چالشها:
بحثهای مالی چالش اصلی ما است که طبیعتاً همه تشکلها این مشکل را دارند، در ابتدا نمیشناختیم و الان داریم بیشتر آشنا میشویم.