راوی: خانم طوبی رمضانی
مجموعهها: حلقه معرفت شهید حمید رحیمفر / دارالقرآن بصیرت / گروه جهادی شهید حمید رحیمفر
استان: خراسان شمالی (شیروان)
بیوگرافی
بنده ۴۸ سال دارم، مدرس هستم و دارای مدرک کارشناسی ارشد مطالعات زنان میباشم.
کادر اصلی
در کنار بنده، خواهر و برادرم نیز همکاری دارند. همچنین دو الی سه تن از اساتیدم که سابقه تدریس و مشاوره دارند، در برخی جلسات با ما همراه هستند.
شروع فعالیت
فعالیتهای فرهنگیام را از سال ۱۳۸۹ آغاز کردهام.
فعالیتها
ما از سال ۸۹ فعالیتهای فرهنگی را با برگزاری دورههای قرآن در امامزاده محلهمان آغاز کردیم. ارتباط صمیمانهای که با بچهها داشتیم، باعث شد کمکم خیرین نیز به جمع ما بپیوندند و ما دانشآموزان را به یادگیری قرآن تشویق میکردیم.
با گذشت زمان، مادران نیز به کلاسها آمدند، مسائل خانوادگیشان را مطرح میکردند و ما با استفاده از حلقههای معرفت، تلاش میکردیم در حل مشکلاتشان همراهی کنیم.
ابتدا تحت نظارت اداره اوقاف و بسیج فعالیت میکردیم، اما به مرور به این نتیجه رسیدیم که برای اثربخشی بیشتر، استقلال مردمی لازم است. در آن زمان اداره اوقاف جوایز اندکی به بچهها میداد که کافی نبود. ما با کمک خیرین تلاش کردیم همه دانشآموزانی که در کلاسها شرکت میکردند، از هدایا بهرهمند شوند تا انگیزه بیشتری پیدا کنند. مادران نیز در کلاسها شرکت میکردند. این کلاسها به مدت ۱۲ سال در فضای امامزاده برگزار میشد اما اکنون دو سال است که در پارکها برگزار میگردد.
از سال ۱۳۹۷، در پی تأکیدات مقام معظم رهبری، موضوع سبک زندگی اسلامی را وارد فعالیتهای خود کردیم. برای این موضوع، دورههایی در قم و مشهد گذراندیم و سبک زندگی اسلامی ویژه مادران را در کنار قرآن و عترت آموزش دادیم. دخترخانمهایی بودند که پس از اتمام دانشگاه در این دورهها شرکت میکردند. الان دانشآموزانی دارم که از سن ۶ سالگی در کلاسها شرکت کردهاند و اکنون در آستانه ورود به دانشگاه هستند.
کلاسهای سبک زندگی ما محدود به امامزاده نماند. برخی اساتید که به جمع ما میپیوستند، بیان میکردند که برنامههای ما مورد حمایت دفتر مقام معظم رهبری است، بنابراین ما خود را موظف میدانستیم که پیام این دورهها را در سطح وسیعتری منتشر کنیم. گاهی بهصورت آتشبهاختیار به مساجد و حسینیههای اطراف شهر میرفتیم، در مراسم روضه شرکت میکردیم و بهعنوان سخنران، پیام سبک زندگی اسلامی را منتقل میکردیم.
خاطرات تأثیرگذار زیادی در طول این مسیر داشتهام؛ مثلاً مخاطبانی داشتم که قصد سقط جنین داشتند، اما با گفتوگوهای صریح و روشنگرانهای که داشتم، آنها از تصمیمشان منصرف شدند و امروز فرزندانشان در آغوششان هستند.
در مواردی مادران بارداری بودند که از نظر تأمین مواد غذایی در مضیقه بودند. با خیرین و حتی ستاد اجرایی فرمان امام ارتباط گرفتیم و کمکهایی برایشان تهیه شد.
آشنایی من با این خانوادهها از طریق فرزندانشان بود که در کلاسها شرکت میکردند و این اعتماد را داشتند که مسائلشان را با من در میان بگذارند.
یکی از مادران، با وجود اینکه تمام شرایط برای تحت پوشش قرار گرفتن توسط کمیته امداد را داشت، از مراجعه به آنجا خجالت میکشید. من برای او خیری پیدا کردم که پشتیبانیاش کند. یا بانویی که قصد خودکشی داشت، اما با صحبتهایی در خصوص ارزش جان انسان در نگاه خداوند، توانستیم مسیر زندگیاش را تغییر دهیم. از این دست موارد بسیار بوده است.
در حوزههای جهیزیه، بهداشت و درمان، لوازمالتحریر و امور معیشتی نیز فعالیتهای مستمر داشته و داریم.
دو سالی هست که طرح مهدویت در مدارس را اجرا میکنیم، زیرا معتقدم امام زمان (عج) در میان دانشآموزان غریب هستند. تلاشم این است که با انتقال مفاهیم عمیق، ارتباط قلبی با ایشان ایجاد شود.
سال گذشته نیز توفیق داشتیم به همراه یک کاروان ۴۵ نفره شامل دانشآموزان، مادران و مادربزرگهایشان به قم سفر کنیم. دو نفر از خانمها در حرم حضرت معصومه(س) با گریه میگفتند: “خدا خیرتان دهد که ما را به این سفر آوردید. خانواده شوهر ما اجازه نمیدادند با کاروانی که مدیر آن مرد باشد به زیارت برویم، اما حالا با خیال راحت و امنیت همراه شما آمدیم.”