آقای استوار فعال فرهنگی اهل تبریز با آغاز عملیات طوفان الأقصی از تمام ظرفیت ارتباطی خود برای حمایت از جبههی مقاومت استفاده میکند. او با نگاه آسیبشناسانه به فعالیتهای فرهنگی در حوزههایی که بهنظر میرسد میتوان به نتایج بهتری رسید و حرکت مؤثرتری داشت، ورود میکند همچنین باتوجه به شرایط فرهنگی استان آذربایجان شرقی بهویژه تبریز اقداماتی که پیش نیاز حمایت از جبههی مقاومت و آشنایی مردم با این حوزه است را با کمک دوستان و همراهان همفکرش انجام میدهد و افکار و ایدههایش را یکی پس از دیگری عملی میکند.
کارگاه روشنگری
استانهای تبریز و اردبیل به انگیزهی مضاعفی نیاز داشتند تا متوجه شوند میخواهند برای جبههی مقاومت چه کار کنند؟ باید حرکتی آغاز میشد تا انگیزهای ایجاد شود. ولی متأسفانه نه انگیزهای وجود داشت و نه قدرت تبیین! مثلاً کسی نبود که بتواند، و این قدرت تبیین را داشته باشد که با مدیر یا معاون آموزش و پرورش یا مجموعههای دیگر صحبت کند و اینها را پای کار بیاورد.
برای زمینهسازی در حوزه مقاومت باید از گزینه مناسبی استفاده میکردیم. از این رو با حجتالاسلام راجی که در جهاد تبیین سابقه درخشانی دارند، صحبت کردیم و قرار شد ایشان به اردبیل، تبریز، آذربایجان غربی و ارومیه، بیایند. گفتیم: حاج آقا شما در اردبیل بحث مقاومت و تبیین مقاومت را مطرح کنید. با حاج آقا همفکری کردیم و برنامه دیگری را تدارک دیدیم این برنامه یک همایش بزرگ تبیینی بود. برنامهای برای مبلغین، روحانیون بخصوص آنهایی که در حوزه تبلیغ و تبیین فعال هستند مثل حلقههای صالحین که اعضای اصلی آن در بسیج دانشجویی هستند.
سپس با گروههای فعال فرهنگی جلسهای گذاشتیم و اولویت موضوع را روشن کردیم. از آنها خواستیم ایدههای خود را مطرح کنند و کاری را که میتوانند انجام دهند را مشخص کنند. به این شکل یک بالش فکری ایجاد شد. ایدههای مختلفی را مطرح کردند. ایدههایی مثل زدن غرفههای مختلف، پاتوق کتاب، حتی گروه سرودی که تخصص آنها در تولید سرودهای مختلف بود اعلام آمادگی کردند که برنامهای را برای همایش تدارک ببینند.
گروه سرود برای اولین بار شعری در حوزهی مقاومت آماده کردند. برنامه همایش مثل جرقهای عمل کرده بود و انگیزهای برای گروههای فرهنگی شد تا کاری انجام دهند و برنامه شان دیده شود. گروهی از دختران نوجوان ایدهای برای برگزاری نمایشگاهی در حوزه نوجوانان را مطرح و اجرایی کردند.
همچنین ما با حاج آقا راجی و بچههای شبکهی ملی منا که در حوزهی جهاد و انقلاب نفربهنفر کار میکنند در حوزهی تبیین همفکری کردیم و تصمیم گرفتیم؛ 30نفر از فعالین فرهنگی اجتماعی منا، آنهایی که مجموعه و شبکه دارند را دور هم جمع کنیم و یک جلسه و کارگاه خصوصی برای آنها برگزار کنیم تا بومی را برای ایدههایی در رابطه با تبیین مقاومت پر کنیم. بوم اسکندر را شنیدید! یک مدل کارگاهی که از ساعت 4 شروع شد و تا ساعت 9 ادامه داشت و برای بچهها خیلی جذابیت داشت. بنا را بر این گذاشتیم که هر کدام از اعضای شبکهدار منا که میآیند دو نفر دیگر از اعضای فعال را بیاورند. تعدادی خانم و آقا بودند. 30 نفری در جلسه حضور داشتند، کارگاه تبیینی را برای آنها شروع کردیم و ایدههای مقاومت را جلو بردیم. کارگاه خوبی بود و اتفاقهای خوبی افتاد و بچهها 7-6 ساعت درگیر پر کردن بوم و خلاقیت فکری در بحث مقاومت، شدند.
یاعلی گفتیم
مسئله دیگر بار مالی برگزاری همایش بود. من همیشه این موضوع را برای بچههای ستاد و خاتم مطرح میکنم که همیشه یادمان باشد وقتی در جبهه فرهنگی هستیم، نوع فعالیت هایمان فرقی با پایگاه محله ندارد. پایگاه محله هم میتواند چنین همایشی برگزار کند و پول زیادی هم خرج کند حتی کار بهتری را هم در بیاورد. اگر جبههی فرهنگی بخواهد همان کار را بکند باید ببینیم اولاً از این دوره و همایش چه میخواهیم؟ ثانیاً مخاطب ما چه کسانی هستند؟ الان سه پروژه سنگین برای سه استان داشتیم.
من موضوع را مطرح کردم و گفتم: چیزی که به نظر من میرسد این است که حاج آقا راجی معروفیتی دارند و حضورشان یک عامل موفقیت است. تمام همایش با 5 میلیون تومان به انجام رسید و بار مالی آن را بیشتر متوجه سازمان تبلیغات اسلامیکردیم، با تبلیغات اسلامی در رابطه با راههای تبلیغ، صحبت کردیم و گفتیم حاج آقا راجی میآیند و مخاطبین اصلی ما مبلغین و روحانیون هستند. بر این اساس بیشتر بار مالی به گردن سازمان تبلیغات اسلامی افتاد. درواقع، میخواستیم برنامه صرفاً یک همایش نباشد. از یک طرف باید سازمان تبلیغات و جبههی فرهنگی دخیل میشدند تا بحث مالی آن را تدارک ببینند و از طرف دیگر باید صفر تا صد کار را با گروههای مردمی میبستیم تا ظرفیت سازی اتفاق بیفتد چون هدف اصلی همین بود. برای همین به فعالین فرهنگی فراخوان دادیم و تلفنی با آنها صحبت کردیم که؛ حاج آقای راجی میخواهند در حوزهی تبیین مقاومت کار کنند و برنامه ما این است. شما هم پای کار بیایید و یا علی بگویید!
دیگران هم مشارکت داشتند مثلاً فیلمبرداری را بچههای حوزه هنری رایگان انجام دادند و از دل مایه گذاشتند و وسط کار آمدند و این مسئله مهمی است.
وقتی ما بتوانیم افراد را، خوب اقناع کنیم و اینها از جان و دل اقناع شوند که در این مورد یک وظیفه شخصی دارند، کار خودبه خود پیش میرود. وقتی میخواهیم یک حرکت انقلابی و فرهنگی انجام دهیم، باید از متولیان کار مطالبه گری کنیم مثلاً حوزهی هنری که ادعا میکنی من حزب اللهی هستم، انقلابی هستم، یا علی بگویید! سازمان تبلیغات اسلامی که میگویید ما انقلابی حزب اللهی هستیم یک یا علی بگویید! و… همین یا علیها منجر به برپایی این برنامه شد.
البته در کنار این همراهیها و همکاریها تشریفات و هزینههای بیهوده هم نداشتیم. مثلاً برنامه پذیرایی یا تشریفات نداشتیم و این خود عاملی بود تا برنامه راحت اجرا شود.
برنامه را تقسیم بندی کردیم : برنامهی صبح مخصوص روحانیون، مبلغین و فعالان فرهنگی بانوان باشد.
صفر تا صد همایش را گروههای مردمی پیش ببرند. عدهای از در ورودی به استقبال شرکت کنندگان میرفتند. برخی نمایشگاه مقاومت برپا کردند و کتابهای مربوط به تبیین، جبههی مقاومت و فلسطین، را به نمایش گذاشتند. غرفهی مادران مقاومت در بخش دیگری شروع به جمع آوری طلا و پول برای جبههی مقاومت و مردم فلسطین کرده بودند، گروهی شهدای فلسطین را معرفی میکردند و فضای همایش به نمایشگاه تمام عیاری تبدیل شده بود. این برنامهها البته در کنار همایش شکل گرفته بودند. هدف این بود که مبلغین مخصوصاًروحانیون انگیزه بگیرند و از طریق حاج آقا راجی محتوایی به دست آنها برسد تا بتوانند برای مقاومت و تبیین مسئله فلسطین حرکتی داشته باشند.
روز مقاومت تبریز
تقریباً یک روز کل استان به خصوص شهر تبریز درگیر حوزهی مقاومت شد. یعنی ادبیات مقاومت، ادبیات حزبالله و فلسطین شد. از حاضرین دعوت میکردیم برای دورهی «روایت قصهی فلسطین» ثبت نام کنند. بلاخره در بین 150 نفر، 80-70 نفر علاقهمند پیدا میشوند.
بعدازظهر دوره« تبیین مقاومت» برای طیفی از دانشجویان که قبلاً از بین علاقمندان ثبت نام شده بودند، برگزار شد. تعداد این دانشجویان حدود 100 نفر بود که در این حوزه فعالیت میکردند. همین اتفاق باعث شد که از دل این دانشجویان و طلبهها گروهی ایجاد شود. این گروه با من ارتباط دارند و میخواهند در استان به صورت فرامجموعهای با اولویت مسئلهی فلسطین فعالیت کنند و تمام تمرکزشان درحوزهی فلسطین است.
اولین حرکت این گروه، دورهی «پنجشنبهی دانشجویی طلبگی» ایجاد کردند. هم اکنون به صورت عمومی هم تبلیغ میکنند. گروهی از بچههای این گروه مثل علیرضا کمیلی و من و تعدادی دیگر، به عنوان اساتید دوره میخواهند در رابطه با بحث امت اسلامی، فلسطین و جبههی مقاومت دورههایی برگزار کنند و اولین دوره را هم برگزار کردند.این اتفاقی خوبی است که اولویت اینها فلسطین است و برای اولین بار حول محور مقاومت، مبارزه با اسرائیل و جبههی مقاومت به وجود آمده است.
هیئتهای مذهبی شهر هم حول موضوع «مقاومت» کنار هم جمع شدند. یک شب هیئتی را در نظر گرفتند و حدود 11 هیئت برجستهی شهر به آنجا دعوت شدند و حاج آقا راجی برای آنها سخنرانی داشتند. نمیتوانم بگویم برای مقاومت کاری کردهاند ولی همین که برای جبههی مقاومت حرکتی در استان اتفاق افتاده کار کمی نیست. نتیجه این شد که؛ جبههی مقاومت برای خیلیها مهم شد و در اولویت قرار گرفت، مبلغ خوبی جمع آوری شد و یک آگاه سازی اتفاق افتاد. میتوان گفت قدم کوچکی در رابطه با زنده نگه داشتن جبههی مقاومت برداشته شد تا فرهنگ آن عمومی سازی شود.
نتیجه این برنامهها این شد که الان میگویند؛ این اولین باری است که جبهه فرهنگی واقعاً در نقش جبهه فرهنگی درخشید و بچهها به این درک و فهم رسیدند و تجربهای برای بچههای راهبردی آذربایجان غربی شد. آنها به من میگفتند؛ این مدلی که اجرا کردید دقیقاً همان مدلی است که سید احمد عبودتیان میگوید جبهه فرهنگی باید این مدلی باشد. جبهه باید با پایگاه بسیج، تفاوت داشته باشد. باید بستر را فراهم کند، اقناع کند بعد گروههای دیگر پای کار بیایند و این اتفاق افتاد.