جمعیتی در شیراز برای آنکه فضای انتخابات شهر خود را رقابتی کرده و فضای شفافی را برای مردم ایجاد کنند، گردهم آمدند و با طرح «انتخابات، فرصت رشد» به این امر پرداختند. در ادامه روندی از فعالیت آقای سجادی در رابطه با این طرح را میخوانیم.
در شیراز، گروهی بر آن شدند که روند شفافیت در فرآیند انتخابات را بهطور جدی دنبال کنند و بستری فراهم آورند تا مردم بتوانند کاندیداها را در موقعیتی عادلانه و بدون هیچگونه دخالتی مشاهده کنند. در این راستا طرحی شکل گرفت که طی آن کاندیداها بهطور بیطرفانه در برابر دوربینها قرار میگرفتند و به سؤالات مختلف پاسخ میدادند. این پرسشها به مسائل جزئی و نیز دغدغههای کلان کشور میپرداخت و تمامی سخنان آنان بهطور کامل و بدون هیچگونه تغییری منتشر میشد. هدف این بود که مردم بتوانند بهطور مستقیم و بیواسطه از نظرات و دیدگاههای کاندیداها آگاه شوند و در فرآیند انتخاب خود با درک کاملتر و با شفافیت بیشتری گام بردارند.علاوه بر این، از کاندیداها خواسته میشد که تعهدنامهای را امضا کنند که نشاندهنده مسئولیتپذیری آنان در قبال مردم باشد. این تعهدنامه، قراردادی اخلاقی بود که از آنان میخواست در صورت پیروزی و انتخاب شدن، در جهت منافع عمومی و بهویژه منافع مردم گام بردارند و از هرگونه اقدام شتابزده یا بیپایه که بهطور غیرمستقیم منافع مردم را به خطر بیندازد، پرهیز کنند. این اقدام در حقیقت فرصتی بود برای کاندیداها تا نهتنها برنامههای خود را بیان کنند، بلکه به مردم اطمینان دهند که در راستای خدمت به مردم و کشور تلاش خواهند کرد.این فرآیند اما نتایج و ابعاد دیگری نیز به همراه داشت. در بسیاری از موارد، کاندیداها در مواجهه با مسائل کلان و پیچیدهای که در سیاستگذاری و اداره کشور مطرح میشد، نتوانستند بهوضوح و با دقت کافی برنامهها و دیدگاههای خود را مطرح کنند. برخی از آنان به جای ارائه پاسخهای جامع و عمیق، تنها به طرح مسائلی سطحی و کمرنگ پرداختند که بهراحتی میشد آنها را در حد شعارهای تبلیغاتی ساده دانست. این امر موجب شد که برخی از مردم به تردید بیفتند که آیا این افراد میتوانند در آینده، نمایندگی واقعی مردم را به عهده بگیرند و بهطور جدی در پی حل مشکلات بزرگ کشور باشند؟! بهویژه در جلسههای گفتوگوی کاندیداها که بهصورت میزگردهایی آزاد برگزار میشد، برخی از کاندیداها نتوانستند در برابر سؤالات چالشی که درباره وظایف نمایندگی و نقشی که باید در پیشرفت کشور ایفا کنند، پاسخهای قانعکننده و کارآمدی بدهند. در این میزگردها که بهمنظور آشنایی عمیقتر مردم با نظرات کاندیداها و مقایسه آنها با یکدیگر ترتیب داده شده بود، نشان داده شد که بعضی از این افراد فاقد آگاهی و دانش کافی برای مدیریت مسائل کلان جامعه هستند.این اتفاقات که گاهی باعث دلسردی در میان مردم میشد، نشاندهنده این بود که فرآیند انتخابات باید بیش از پیش بهدنبال آگاهیبخشی و روشنگری باشد تا نهتنها افراد به این نتیجه برسند که رأی خود را به چه کسی بدهند، بلکه درک کنند که انتخاب آنان تأثیرات عمیقی بر آینده کشور خواهد داشت. باید بهجای نگاه کردن به انتخابات صرفاً بهعنوان یک رقابت شخصی یا گروهی، آن را به فرصتی برای رشد سیاسی و اجتماعی تبدیل کنیم که در آن نمایندگان، بیش از هر چیزی به فکر پیشرفت و رفاه مردم باشند.در این راه، یکی از مسائل اساسی این است که حضور مردم در انتخابات باید در هر شرایطی گسترده و فعال باشد. هرچه مردم بیشتر در فرآیندهای دموکراتیک کشور شرکت کنند، شانس دستیابی به حکمرانی مطلوبتر و مردمیتر بیشتر خواهد شد. از این رو دعوت به مشارکت حداکثری، نهتنها یک ضرورت سیاسی بلکه یک نیاز اجتماعی است که باید بهطور جدی در دستور کار قرار گیرد. انتخاباتی که در آن مردم بهطور فعال و آگاهانه مشارکت میکنند، میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در حل مشکلات اجتماعی و سیاسی کشور عمل کند.همچنین یکی دیگر از مسائلی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که نباید تنها به پیروزی یک فرد یا یک گروه خاص در انتخابات نگاه کرد. در حقیقت، انتخابات باید بستری باشد برای طرح و بررسی چالشهای کلان کشور و تبادل نظر در مورد راهحلهای مختلف. هدف از انتخابات، در نهایت نباید رقابتهای فردی و گروهی باشد، بلکه باید بهطور کلی فرآیندی برای رشد و پیشرفت کشور در نظر گرفته شود.
در این مسیر، گفتوگو و تبادل نظر میان کاندیداها و مردم، یکی از بهترین روشها برای رسیدن به این هدف است. در حقیقت، از طریق این گفتوگوها است که مردم میتوانند با دقت بیشتری مسائل مختلف کشور را بررسی کنند و بهدرستی تصمیمگیری نمایند. هرچند که برخی از کاندیداها هنوز در این فرآیند به بلوغ لازم نرسیدهاند، اما امید است که در آینده این روند بهطور گستردهتر و مؤثرتر ادامه یابد و نمایندگان با آگاهی و تعهد بیشتری به وظایف خود عمل کنند.در نهایت، میتوان گفت که انتخابات باید فرصتی باشد برای به چالش کشیدن نظرات و برنامهها، نه فقط رقابتی برای انتخاب فردی خاص. تنها در صورتی که این رویکرد مورد توجه قرار گیرد، میتوان امیدوار بود که حکمرانی بهدور از فساد، شفاف و بر پایه خواست واقعی مردم در پیش گرفته شود.