آقای عزیزی از فعالین تبیین در حوزه جبههی مقاومت در ایلام است. او شناخت همه جانبهای از فرهنگ و اجتماع مردم استان خود دارد و با درنظر گرفتن مقتضیات خاص فرهنگی و اجتماعی این شهر و استان روش خاص خود را برای روشنگری درپیش گرفته است. ایشان در انتخاب مباحث و موضوعاتی که برای تبیین انتخاب میکند، حساس است و همچنین روی این مسئله تمرکز میکند که با توجه به مخاطب از چه دری وارد شود که بهترین نتیجه را بهدست آورد. آقای عزیزی هماکنون مرجعی برای راهنمایی در زمینه فلسطین و جبههی مقاومت در منطقه خود محسوب میشود.
اقناع محرومان
با صحبتهای اخیر حضرت آقا به موضوع تبیین راجع فلسطین ورود پیدا کردم. البته روی حرفهای حضرت آقا کار کردم و منظور ایشان به طور تخصصی فلسطین نبوده است. ما بیشتر در فضای رسانهای مثل اینستاگرام، ایتا یا کانالهای دیگری که امکان به اشتراک گذاشتن مطالب وجود داشته، محتوایی را منتشر میکنیم.
وظیفهی ما در تبیین در حوزه بیانات حضرت آقاست مثلاً فرض کنید کلامی از حضرت آقا میبینیم یا میشنویم سپس درباره آن سخنرانی میکنیم و بچهها بخشهایی از آن را برش میدهند و کلیپ یا کارهای تصویری و هنری انجام میدهند. البته این تبیین فقط در حوزه فضای مجازی نیست و برای تبیین وضعیت جبههی مقاومت به صدا و سیمای ایلام هم رفته ام.
کسانی تماس میگیرند و میپرسند؛ جریان فلسطین چیست؟ ما میخواهیم در این زمینه کاری انجام دهیم. شما چه پیشنهادی دارید؟ من هم با توجه به مخاطب پیشنهادهایی ارائه میکنم اما بیشتر جلسات سخنرانی تبیینی دارم و مباحثی از این دست که مسئلهی فلسطین چیست؟ سرانجام این جنگ چه میشود؟ را تحلیل میکنم.
تشخیص ما با توجه به جغرافیای فرهنگی ایلام این بود که باید با مردم چهره به چهره صحبت کرده و آنها را قانع کنیم و به خاطر همین تشخیص بیشتر کارهای در تبیین خلاصه شده است. آنها با کارهای تصویری و هنری کمتر پای کار میآیند چون تاحدودی نسبت به کارهای حکومتی و حاکمیتی گارد میگیرند و این در مناطق محروم چیز تازهای نیست. شما در یک منطقهی محروم چهار تا بنر بزنید میگویند به جای اینکه پول بنر بدهند آن را به فقیر فقرا بدهند و اینگونه فعالیتها نتیجهی عکس میدهند ولی اگر در رادیو، تلویزیون، مبنر و مسجد حرفهای اقناعی بزنید، بیشتر جواب میدهد.
اگر بخواهید در استانهای محروم کارهای دولتی و حکومتی، انجام دهید مثلاً در همین ایلام پرچم فلسطین را در میادین نصب کنید، شاید مثلاً در تهران یا اصفهان علیه این حرکت موضع نگیرند اما در ایلام طرف میگوید من نان شب ندارم آن وقت اینها چند میلیارد خرج این پرچمها کردهاند. پرچم و بنر هم باید باشد اما اگر همه کارها به این سمت و سو برود، جواب نمی دهد.
اولویت مردم در منطقهی محروم خوراک است. مردم میخواهند مشکلات معیشتیشان حل شود نه اینکه احساس کنند شما بودجهای دارید و این بودجه زیاد است. در رابطه با این موضوع یکی از خانمها سرویس طلایی داده بودند به ارزش یک میلیارد و دویست میلیون تومان، من کامنتهای ایشان را در شبکههای ایلام میخواندم. همه کامنتها منفی بود به جز یکی دو نفر که گفته بودند شما به جای اینکه به فلسطین بدهید، به جوانهای ایلامی که از بیکاری خودکشی میکنند، میدادید. کار با نقاط محروم مختصات خاص خودش را دارد. من که تبیین میکنم، نمیگویم ما سرباز ولایت هستیم، میگویم مشکل ما با یهود نیست مشکل ما تمدنی است ما از زمان هخامنشیان با اینها مشکل داشتیم تا الان هم داریم. نگاه آنها توسعه طلبانه، فاشیستی و قوم گرایانه است. اگر ما کاری به آنها نداشته باشیم آنها به ما کار دارند. چند نمونه از حرفهای یهودیها را هم میآورم که مثلاً اینها هیچکس را آدم حساب نمیکنند، نژاد پرست و جنایتکار هستند. آن وقت این مطلب جا میفتد. ما همان جا هم نباید شعاری حرف بزنیم مثلاً بگوییم سرباز ولایت هستیم. مردم ایلام ولایی هستند، این را هیچکس اغراق نمیکند ولی اینکه مثلاً علت دشمنی با اسرائیل این است که نژاد پرست هستند. اسرائیل توسعهگراست، زیادخواهی میکند و تفکری دارد که در این تفکر هر آدمی را یک حیوان انسان نما فرض میکند، اگر اینها را جا انداختیم و چهار تاکلیپ از خودشان هم نشان دادیم، میگویند که همهی انسانهای زمین که اینها انسان نیستند. به نظرم این کلیپی که میگوید هر چه بیشتر بکشید، بهتر است یا میگوید من این بلاها را سر بچههای فلسطین آوردم.
وقتی اینها را نشان میدهید طرف میفهمد که با یک خطر واقعی مواجهه است. با این سبک باید در این مناطق کار کرد نه شعاری! باید روی منبر حرف زد نه روی کارهای هنری! نباید خیلی به گرافیک بها داد اینکه مثلاً شما در شهر 400بنر بزنید جواب نمی دهد اما اگر یک ایستگاه صلواتی پُر و پیمانی برپا کنید و بگویید به خاطر مثلاً فلسطین، حزبالله یا هر چیز دیگری این را به فقرا بدهید یا یک پویش راه بیندازید که ما میخواهیم به مردم محروم خودمان کمک کنیم و ثواب آن را به شهدای ارتش، مقاومت هدیه کنیم، هیچ مشکلی با آن ندارند و میگویند؛ حالا چهار تا فقیر شهر ما هم سیر شدند، خدا آنها را هم رحمت کند. این کارها باید رسانهای شوند مثلاً یک نفر در ایلام میخواهد مال زیادی را به فلسطین بفرستد، ایشان پاسدار هستند و آشنایان ایشان میدانند که ایشان پاسدار هستند، آقایی نوشته بودند که ایشان پاسدار هستند. پاسدارها مگر چقدر پول میگیرند؟ پاسدارها فقط یک میلیون و دویست تومان را به فلسطین میدهند. در حالیکه ارثیهای به ایشان رسیده بود و مردم نمی دانستند. در کار رسانهای این ظرافتها نیاز است. شما اگر میدانید طرف پاسدار است، اینطوری است، آنطوری است، خب بگویید. مثلاً یکی از بانوان ایلامی مبلغ قابل توجهی را برای اطعام فقرا هزینه کردند. باید حساسیتهای مردم را درک کنند و نقاط قرمز را برجسته نکنند.
خطکشی نکنید!
در همین جلسات تبیینی اتفاقات جالب توجهی میفتد. خواهرهای بسیجی ما را به دانشگاهی دعوت کرده بودند، جلسه به صورت میزگرد برگزار میشد. در حین سخنرانی خانم بدحجابی آمد و بسیجیها اجازه نمی دادند ایشان وارد جلسه شود. من گفتم ممانعت نکنند. این خانم وارد جلسه شد و نشست وقتی وارد بحث شدند و صحبت کردند، متوجه شدم که اطلاعات او از همهی آن جمع بیشتر بود. چند سوال راجع به فلسطین داشتند و در این مورد دغدغه داشت. او هم فلسطینیتر بود، هم انقلابیتر! فقط بدحجاب بود وگرنه همه فاکتورهای یک شخصیت انقلابی را داشت. ایشان در کافهای کار میکند و من در فضای مجازی استوریهایش را میبینم که کماکان در فضای فلسطین کار میکند. به نظرم در داستان فلسطین نباید این خطکشیها را داشته باشیم.
پویش جمعآوری طلا و نذورات که شکل گرفت، گاهی برای اهدای طلا، خانمهایی میآمدند که چادری نبودند، قیافه مذهبی نداشتند. نباید در این داستان افراط کنیم و بگوییم فقط مربوط به بچه مذهبیهاست مسئله فلسطین، یک مسئلهی انسانی است که اگر درست تبیین شود، همهی قشرهای جامعه را پای کار میآورد.
تبیین جذاب
اگر میگویم جهاد تبیین، یک شبه به آن نرسیدم. ما از از سالهای 83-82 کار فرهنگی را شروع کردهایم. چیزی که خودم به آن رسیدیم و احساس میکنم جواب میدهد تبیین است. این تبیین باید به شکل جذابی ارائه شود یعنی صحبتها جدید، جذاب و اقناعی باشند. کسی که بتواند در دانشگاه یا بین طلبهها این نوع تبیین را انجام دهد، حتماً جواب میدهد.
زمان اغتشاشات خیلیها به مدارس میرفتند و صحبت میکردند تا اقناع کنند. اما در نمازخانهی مدرسهی راهنمایی دخترانه اصلاً نمیگذاشتند روحانی حرف بزند. هو میکردند یا به عمامه آنها میزدند. در آن فضا کسی که هم ظرفیت این را داشته باشد و هم بلد باشد شوخی کند، حرفش را هم بزند و منفعل نشود و تعصب خشکی نداشته باشد که یکدفعه عصبانی شود و چهارتا فحش هم بدهد. اگر کسی با همهی این ظرافتها باشد، ما میتوانیم او را به مدارس بفرستیم تا کار اقناعی انجام دهد.
یکی از مسائلی که در جهاد تبیین از آن آسیب میبینیم این است که تبیین کننده خودش برج زهرمار است. این شخص اگر تبیین کند، آدم حالش به هم میخورد یا مثلاً کسی را مجبور میکنند برای تبیین برود و تمایلی ندارد و حرفی هم برای گفتن ندارد شاید بیحال و حوصله سر جلسه حاضر شود و یکسری حرفهای تکراری یا اشتباه را بزند که این کار را خرابتر میکند. به جای این آدم باید کسی را بیاورند که بتواندحرف جدیدی بزند، باانرژی و خوش اخلاق باشد و بتواند جمعیت را به خودش جذب کند. در یکی از جلسات پیرمرد شصت، هفتاد سالهای را در یکی از این شهرستانها آورده بودند که حرف بزند. از مخاطبان جوان هم دعوت کرده بودند که خیلی از آنها همان 10 دقیقهی اول بلند شدند و رفتند. ایشان حتی نمیتوانست بدون لهجه، فارسی را حرف بزند و این مسئله برای بچههای امروزی مهم است. خیلی از بچههای ایلام انگلیسی، فارسی و کردی را میتوانند خوب صحبت کنند. آن وقت شما پیرمردی را میآورید که نمیتواند چهار کلمه فارسی را درست حرف بزند.
زمان جنگ، فرهنگ اجرایی بود که برای جوان امروز، جواب نمی دهد. در کلاس به بعضی از خانمها میگفتم شما در حوزهی جهاد تبیین کار کنید. بعضیها که کار کردند کار آنها گرفته چون هم سر و زبان آن را داشتند، هم علم آن را پیدا کردند و هم آراستگی ظاهری داشتند و خوشاخلاق بودند. مجموع این ویژگیها برای کسی که تبیین میکند مهم است.
شما الان اگر میبینید حضرت آقا در جامعه جذاب هستند حتی برای خیلی از آنهایی که حزباللهی نیستند، چون میگویند ایشان آراسته است، حرف زدنشان با وقار است، حرفهایشان عمق دارد، به دل آدم مینشیند.
گاهی ما کار اداری کنیم مثلاً من ابلاغ کردم به فلان و فلان که در مدارس سخنرانی کنند، ولی نتایج مطلوبی به دست نیاوردهایم. اگر کسی واقعاً دنبال تبیین و اثرگذاری است باید در هر شهری چند دختر و پسر را در جوانها پیدا کنید، برای آنها دوره بگذارید، نقاط قوت و ضعف آنها را بیابید و اینها را با هم شبکه کنید، اطلاعات آنها را به همدیگر وصل کنید تا توامند شوند. خیلی از شبهات و مشکلات چه در حوزهی فلسطین چه مسائل و موضوعات دیگر به واسطهی اینها حل خواهد شد. ما این شبکهی تبیین را نداریم باید این شبکه را راه بیندازیم به سپاه و به حوزه ابلاغ کنیم. آنها هم نامه مینویسند که ما به طلبهها ابلاغ کردیم یا شبکهی تبیین راه افتاده است. جوانهای بین 25 تا 40 سال که از نظر ظاهری و باطنی ویژگیهای یک تبیین گر را داشته باشند مثلاً در هر استان 20 نفر تربیت شوند که حالت دولتی هم نداشته باشند، میتواند بسیار تأثیرگذار باشد.
در شهری مثل ایلام باید چهار تا از بچهها را بفرستند آنجا شهید شوند و در شهر دفنشان کنند، خانوادهها و طایفههای خودشان جذب میشوند و مردم این را جهاد میدانند. هیچ برنامه و اقدامی مثل خون شهید نمیتواند هدف و آرمانی را جا بیندازد.