امیر حسین نانکلی کل آبادی، معلم و معاون اسبق بین الملل بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان همدان است. وی به عنوان کنشگری فعال در عرصه مقاومت، فعالیتهای مختلفی را در شهر خود انجام داده است. دامنه فعالیتهای او طیف متنوعی از برنامههای مختلف است، از تبیین و روشنگری اتفاقات و حوادث منطقه در نشستها و محفلهای دانشجویی و رسانهای گرفته تا تحلیل مستندهایی که در حوزه مقاومت ساخته شدهاند. درکنار این برنامهها فعالیتهای میدانی را هم فراموش نکرده و با کمک دوستانش نمایشگاه طوفانالأقصی را برگزار کرده است.
سکوی روایت
از همدان نمایشگاه طوفان الاقصی را همان هفته اول، دو سه روز بعد از عملیات به راه انداختیم. روز قبل از طوفان الاقصی شروع شد دانشجویان دانشگاه فرهنگیان همدان که من دوره دانشجویی مسئول بخش بینالملل استان بودم، قبل از طوفان الاقصی اتفاقی افتاد، دانشگاه ارشدی حمص بمباران شد. برای آن اتفاق بچهها را در گلزار شهدای همدان جمع کردیم و برای مردم سوریه شمع روشن کردیم که حرکتی کاملاً ضد اسرائیلی بود. در همان ایام زمزمههایی بود مبنی بر اینکه اسرائیل مسیر را برای اقدامات بعدی خود هموار میکند. بعد که طوفان الاقصی اتفاق افتاد باز هم، دانشجویان را در میدان هفتتیر جمع کردیم و نمایشگاهی برپا کردیم. محوریت این نمایشگاه «روایتگری فلسطین» بود. بنرهایی در اینباره طراحی و در یکی از غرفهها نصب کردیم. مردم خیلی توجه کردند و استقبال خیلی خوبی داشتیم بود. هر روز کار را گسترش دادیم و از آن حالت نمایشگاهی به جمعآوری اقلام و کمکهای مالی تبدیل شد. کمکم امکانات دیگری هم اضافه شد. این اقدامات بدون پشتیبان خاصی انجام شد یعنی بچهها خودشان هزینه کردند و پای کار آمدند و بعد بسیج دانشجویی خاتم هم پای کار آمدند.
سیر روایتها در درجه اول مبتنی بر تاریخ سیاسی رژیم صهیونیستی بود. یعنی از ابتدای اشغالگری آغاز کردیم و بعد روی قتل عامهایی مثل قتل عام دهکدههای فلسطینی و تاریخ معاصر تمرکز کردیم. از مباحث دیگری که به آن پرداختیم، نوار غزه، شرایط فعلی آن و نحوه اداره این بخش از فلسطین، نقش حماس و معرفی محمد ضیف بود. این روایتها تصاویری از وضعیت کنونی غزه را نمایش میداد و به این سؤالات پاسخ میداد که مسئله غزه چیست؟ چطور اداره میشود ؟ و مشکلات اصلی اکنون آن چه چیزهایی هست؟ و چالشهای پیش روی آن کدام هستند؟
من و دو نفر از دوستانم که به این مباحث مسلط بودند، روایتگری میکردیم. محتواهای دیگری هم برای پاسخ به شبهات فراهم آماده کردیم. یعنی کتاب، نقشهها و تصاویر مفهومی از جامعه فلسطین و اقدامات اسرائیلیها داشتیم. این محتواها پاسخی برای شبهات مردم به مسائلی از جمله اینکه کمک به فلسطینیها کجا میرود؟ آیا اینها خودشان با اسرائیل دشمن نیستند؟ و شبهات رایجی که بین مردم وجود داشت و مرتب بین آنها رد و بدل میشد.
هفتهی بعد یک سری نقشه اسرائیل هم اضافه شد و به این پرداختیم که نقش مردم، نقش جمهوری اسلامی و مقاومت در آزادی فلسطین چیست؟ یعنی اصلاً چطور قرار است فلسطین آزاد شود؟ این هم یک کار مفهومی با تمرکز بر روایتگری بود. دکترین جمهوری اسلامی برای آزادسازی قدس یک حرکت عمومی بین مردم و ملتها را میطلبد.
مباحثی را که ما با استفاده از نقشه توضیح میدادیم درچند مکان متفاوت اجرایی کردیم :1- در نمازجمعه .2- فضای انتخابات 3- در دانشگاهها.
در هر کدام از این موارد سکویی را آماده میکردیم، سکویی که اندازه آن بزرگتر از بیست متر میشد. ابتدا دیوارهای را عَلَم کردیم تا بتوانیم این سیر اجتماعی را روی آن اجرا کنیم بعد روی این دیواره کمکم چیزهای دیگری هم اضافه شد و حالت غرفه به خودش گرفت ولی یک غرفهی طولانی به طوریکه مخاطب و مشاهده کننده بتواند از اول حرکت کند و تا آخر این سیر را ببیند. در کنار این فعالیتها یک کارتخوان متعلق به جبهه مقاومت آورده بودیم که مستقیماً از طریق سپاه قدس یا کانالهای دیگر این مبالغ را برای مقاومت هزینه میکردند. صندوقی هم گذاشته بودیم که تحویل همانها میدادیم.
محل غرفه را جوری انتخاب میکردیم که در مسیر رفت و آمد قرار داشته باشد چون ما دانشجو بودیم و نمیتوانستیم صبحها به آنجا برویم ولی مردم به آنجا میرفتند و میخواندند.
هفته آینده باز هم سیر جدیدی داریم و میخواهیم آن را در دانشگاه فرهنگیان اجرا کنیم. سیر کاملتری هم در ایام فاطمیه همدان اجرا خواهد شد. سیر فاطمیه هم روایتگری با استفاده از نمایشگاه تصویری است که کارایی میدانی هم دارد. یعنی مشغول آماده کردن ماکتها، دکورها و چیزهایی از این دست هستیم تا واقعیتهایی که در غزه و لبنان هست را به نمایش درآوریم. ماکتهایی که بچهها آماده میکنند اتفاقات خاصی را تجسم میکند مثلاً ماکت بشکههای آب جاری است که اسرائیل برای بچههای تشنه میگذارد و آنها را منفجر میکند یا ماکت ایست بازرسیهای کرانه باختری که مادرهای فلسطینی اجازه عبور از آنجا را ندادند و هر روز عدهای از آنها شهید میشوند و کسی از آنها خبر ندارد. صحنههایی هم برای اجرا در نظر گرفته میشوند، مثل بچههایی که از ترس بمباران به شهادت میرسند و یا ایست قلبی میکنند.
پـاتوق
پاتوق گفت و گو در همین نمایشگاه شکل گرفت. ما با مخاطبینی سروکار داریم که جزئیات مسئله فلسطین را نمی شناسند و نگاهی که نسبت به این موضوع دارند برگرفته از اخبار و بازتابهای رسانهای است. وقتی ما روایتگری میکردیم و میگفتیم علت این اتفاقات چیست؟ علت اشغال فلسطین چه بود؟ علت مبارزه فلسطینیها چیست؟ و این مبارزه چه شکلی هست؟
سؤالات جدیدی شکل میگرفت ولی ما نیاز داشتیم که به جز راویان تعداد دیگری از بچههای مطلع و آگاه هم همیشه در غرفه حضور داشته باشند تا با مخاطبی که حماس را تازه شناخته و متوجه شده که حماس چهکار میکند و سؤالات جدیدی در ذهنش شکل گرفته مثل اینکه حماس را چه کسانی تأمین مالی میکنند؟ از کجا سلاح میآورد؟ از کجا معلوم که اینها با جمهوری اسلامی دشمن نباشند؟ شیعه هستند یا سنی؟ افراد دیگری غیر از راوی هم باشند که با مردم گفتوگو کنند و این مسائل را پاسخ دهند. محلی را برای این گفت و گو مشخص کردیم، صندلی چیدیم و پاتوق گفتوگو شکل میگرفت. خیلیها مینشستند و بحث میکردند.
تعدادی از بچههایی که برای گفت و گو با مردم انتخاب کردیم، مثل آقای صدری و عبدالهی از قبل میشناختیم، ولی نفس کار انقلابی بود و تعدادی خودشان به دل کار میزدند. ما کانالی در همین رابطه ایجاد کردیم و کسی که راوی ما بود، منابع را در آنجا به اشتراک میگذاشت. بچهها منابع را مطالعه میکردند و کلیپهای مرتبط را میدیدند. اکران مستند «سوء ضرب دارند» درباره یمن را برای بچههای دانشگاه در پیش داریم. نشستها و جلسات پرسش و پاسخ دانشجویی هم برگزار میکنیم و خیلیها به حدی درگیر این بحثها میشدند که اصل مطالب را میفهیدند و خودشان به این محیط وارد میشدند و کار میکردند.
بیشتر نیروهای ما از بین آقایان بودند، البته خانمها هم در زمینه کارهای هنری و فرهنگی کمک میکردند. میزی برای آنها تدارک دیدیم تا در آنجا غرفهی کودکان، نقاشی پرچم فلسطین و مسائل این شکلی را انجام دهند و ایدههای خودشان را اجرایی کنند. بچههایی که در غرفه کارهای سادهتر را انجام میدادند، نمایشگاه جدیدی را راه اندازی کردند و فراخوانی هم دادند که حدود40-30 نفر را پای کار آورد.
سال گذشته به لحاظ نیروی انسانی محدودیت داشتیم و فقط در یک جا فعالیت میکردیم اما امسال مکان آن را گسترش دادیم و چون نیروی انسانی بیشتری به ما ملحق شدهاند، محدودیت گذشته را نداریم.
ما به آن صورت کار رسانهای نداشتیم. اما وقتی نمایشگاه را آماده میکردیم، خیلیها که بازدید میکردند یا خبرش به آنها میرسید، درخواست میکردند محتوا را دراختیار آنها قرار دهیم. به این ترتیب از شهرستانهای همدان و استانها و دانشگاههای دیگر هم اقدام به برگزاری نمایشگاه کردند.
در غرفه و دانشگاه حلقههای مختلفی هم داشتیم و دورهمی برگزار میکنیم که بسترهای دانشگاهی یا کانالهای فرهنگی همدان اطلاعرسانی میشود. در این دورهمیها از بعضی اساتید هم دعوت میشد تا در مورد مسئله فلسطین و محور مقاومت مطالبی را بیان کنند و سؤالات را پاسخ دهند. این جلسهها در موارد متعدد دیگری هم مثل شهدای کنسولگری ایران برگزار شد.
چالشها
بیشترین چالش ما در حوزه نیروی انسانی است. همیشه مسئلهای که در همدان داریم این است که فقط تعدادی از خواهران پای کار هستند و گروهها و طیفهای دیگر مثل دانشجویان، معلمین و حتی حوزههای علمیه هم به سختی همکاری میکنند. همراهی آنها به این معنی نیست که امکانات مادی را فراهم کنند و همین که یک نیروی انسانی باشد که بشود روی آن حساب کرد، حضور داشته باشد، کافیست. بیشتر وقتها بچههای ما صفر تا صد طراحی محتوا، طراحی بصری، بنر، چاپ، حتی وصل کردن، برپایی سکوها و… را خودشان انجام میدادند و این کارها هر روز تکرار میشد. یعنی 5-4 تا از بچههای خودمان همهی کارها را هر روز انجام میدهند. این مسئله کار را سنگین میکرد. فشار کاری آنقدر زیاد بود که بعد از ده روز واقعاً نمی توانستیم ادامه دهیم. حتی خودم مدتی بیمار شدم و نتوانستم روزهای آخر بروم. بچههای دیگر هم واقعاً کم میآوردند. بعد از دانشگاه باید بلافاصله میآمدند، در و دیوار را میبستند، برق وصل میکردند و نمایشگاه را آماده میکردند، چون محل برگزاری این نمایشگاه کنار خیابان بود و نمیشد مستقر باقی بماند باید هر روز اینها جمع و دوباره برپا میشد و این چالش بزرگی بود.پخش کلیپ بچههای فلسطینی در بیمارستان میان آوارها خیلی اثرگذار هست گیرایی شدیدی دارد. اقدام خلاقانهای هم در طراحی یک فرم برای اعزام انجام دادیم. این فرم یک فرم واقعی نبود و میدانستیم چنین امکانی وجود ندارد از آن گذشته ما متولی این امر هم نیستیم، ولی نکتهی جالب این بود که کسانی برای ثبتنام میآمدند که انتظارش را نداشتیم و هر روز این موارد غیرمعمول تکرار میشد مثلاً خانمهای بدحجاب به نسبت محجبهها خیلی بیشتر ثبتنام میکردند، یا آقایانی که اصلاً ظاهر مذهبی نداشتند برای اعزام داوطلب میشدند، حتی کمکهای نقدی این تیپ آدمها بیش از دیگران بود. در مقابل این افراد کسانی هم بودند که با غضب و عناد جلو میآمدند؛ حتی چند مورد درگیریهای محدود هم داشتیم. خیلیها میگفتند: «بابا اینها را جمع کنید» و فحش میدادند. با آنها بحث میکردیم و آرام میشدند.
به نظرم گسترش فعالیتهای میدانی برای مردم بسیار تأثیرگذار است. نیروهای انقلابی را هم واقعاً با کف میدان بیشتر درگیر میکند. به نظرم این سبک کارها بیش از کار رسانهای جواب میدهد. وقتی ما به میدان میآییم، ناخوداگاه رسانه هم با ما همراه میشود. وقتی غرفهای میزنیم و نمایشگاهی برپا میکنیم برای همین غرفه ده کلیپ بیرون میآید. صداوسیما از ما گزارش گرفت. فلان خبرگزاری عکس گرفت. آن طیفی که دغدغه رسانه داشتند کار خودشان را میکردند فیلم میگرفتند، عکسبرداری میکردند و نشر میدادند و به این ترتیب رسانه خود به خود تحت پوشش قرار میگرفت.
ما در تولید محتوا هم مسئله داریم. یعنی وقتی قرار هست یک کار میدانی انجام شود، فردی آگاه به ماجرا هست که در آن زمینه به خصوص مطالعه دارد، مسئله را فهمیده و میتواند کار کند. شما هر چقدر هم پوسترهای خلاقانه داشته باشید و کار هنری خوبی ارائه دهید بازهم نمیتواند با مردم حرف بزند و اصل قضیه را برساند. لازم است فرد مطلع، مسلط و دغدغه مندی با مردم حرف بزند.