جواد حبیبی دکترای علوم سیاسی گرایش مسائل ایران را دارد، او دستیار ریاست دانشگاه بینالملی امام خمینی قزوین است. وی در یک سال گذشته در دانشگاهها، هیئتها، مساجد، مدارس و یادوارههای شهدا جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در راستای تبیین و روشنگری داشته است. وجه تمایز سخنرانیهای او با دیگران را میتوان در پرداختن به مسائل خاص و ریشه ای در حوزه یهودیان، استراتژیهای رژیم صیهونیستی و پرداختن به مسائل خاصی در این حوزه که کمتر کسی از آنها اطلاع دارد، دانست. نگاه استراتژیک او به مسئله یهودیان و فلسطین برای مخاطبان جالب توجه و تأمل است.
صاعقه در صحرا
من بیشتر مباحث ریشهای را مطرح میکنم. بعضی از خبرها شاخ و برگ هستند و بعضی دیگر ریشه، که مردم بیشتر دنبال همین شاخ و برگها هستند و ریشه را دنبال نمیکنند. اصلاً ریشهی آن را نمیشناسند و فقط شاخ و برگ را میبینند. ما مباحث ریشهای را مطرح میکردیم به خصوص بعد از عملیات طوفان الاقصی در مسجد این تبیینها را داشتیم.
دانشجویانی بودند که با شک و تردید میگفتند؛ ما با اسرائیل رابطهی تاریخی داریم و این را عیب نمی دیدند که آنها به خاطر این که زمان هخامنشی 40هزار ایرانی را کشته و سوزانده اند، جشن میگیرند حتی فیلمهایی درباره آن ساختهاند. این مسائل را برای آنها مطرح کرده و گوشهای از فیلم را پخش میکردیم.
برای آنها از عهد عتیق میگفتم و برای مردم جالب بود چون اکثریت چیزی در این باره نمیدانستند مثلاً همین نگاه یهود که میگوید، هر انسانی که یهود نباشد حیوان دوپایی است که در خدمت یهودیان قرار دارد. این موارد که میگفتیم شگفت زده میشدند و میگفتند؛ اینها یک چنین اعتقاداتی دارند که به راحتی میتوانند آدم بکشند.
برخی دانشجوها یا معلمین مدارس بعداً به من بازخورد میدادند و خیلیها میگفتند؛ چرا تلویزیون اینها را نمیگوید؟
یک مرتبه دانشآموزی بلند شد و گفت؛ آقا من کلاس یازدهم هستم یعنی یازده سال در این نظام درس میخوانم و حتی یک معلم این حرفها را به ما نزده است!
این بازخوردها جالب بود با اینکه شاید اطلاعات آنچنانی هم نبود که مثلاً فلسفهی ادعاهایی که دارند مربوط به چیست؟ نگاه آنها به ایرانیها چگونه است؟ خیلی وقتها بحثهای مذهبی را عنوان نمیکردم و سراغ تاریخ میرفتم و از عهدشکنیهای آنها میگفتم. وقتی این مطالب را عنوان میکردم، همه قبول میکردند، حتی کسانیکه رابطهی خوبی با نظام نداشتند یا رهبری را هم قبول نداشتند. آنها هم در مقابل این منطق و گفتار سکوت میکردند یا اصلاً تأیید میکردند.
مثلاً میگفتند؛ من مخالف این نظام هستم اما موافق اسرائیل هم نیستم.
این بهترین فرصت است چون در کل دنیا جنبشی شکل گرفته شده است. شبهات زیادی در مورد نظام و انقلاب مطرح میشد. این نظام چهل سال است که بلندگوی حقانیت فلسطین را به دست گرفته است. خیلی وقتها در پاسخ به این شبهات میگویم؛ شما مخالف این نظام هستید اما در مورد یهود چه نظری دارید؟ آیا یهود جنایتکار نیست؟
میگویند؛ ما این را قبول داریم سپس میگویم؛ حقانیت این نظام همین حمایت از فلسطین است و جدیتی که در مقابله با یهود دارد.
مطالب کتاب «صاعقه در صحرا» را برای آنها بیان میکنم در این کتاب عنوان میشود که یهودیها میگویند اسرائیل باید گالیور منطقه شود و ما باید خاورمیانه را به سرزمین لیلیپوت تبدیل کنیم. مثلاً اینکه 54 سال پیش نقشهی ایران را کشیدهاند و گفتهاند این کشور را باید به 7 قسمت تقسیم کنیم تا اسرائیل بزرگتر شود. اینها را خود خارجیها گفتهاند و وابسته به منابع خارجی است. وقتی سر کلاس این موضوعات مطرح میشود، میگویند؛ خودتان نوشتید؟ خودتان گفتید؟
وقتی در کتاب میبینند بهانه گیریها تمام میشود. از مسائل دیگری که به آن اشاره میکنم موضوع هدف ساختن هالیوود و برنامه ریزیهایی است که برای آن دارند. بنابراین مسئله فلسطین و طوفان الاقصی فرصتی است که مبلغان سیاسی میتوانند با دست مایه قرار دادن آن، سرمایهی اجتماعی نظام و انقلاب را بالا ببرند که فکر میکنم از این فرصت به درستی استفاده نشده است.
کسانیکه این مباحث را مطرح میکنند و در سطح کشور اخبار را نشر میدهند یا تحلیل میکنند از ریشهها نمیگویند. مسئله اساسی است این است که سر چه موضوعی 76سال پیش یهودیها آمدند فلسطین را گرفتند؟ چرا اینجا و در این نقطه هستند؟
مردم ریشهها را نمیشناسند. انها یکسری اطلاعات را دریافت میکنند و تحلیل سادهای که ارائه میشود را میبینند. تحلیل گران از مسائلی از این دست که بحرین سر چه موضوعی جدا شد؟ حرفی نمی زنند. اینکه جدایی بحرین یک نقشهی کاملاً صهیونیستی بود.
برنامهریزی صهیونیست برای آینده دنیا چیست؟ مثلاً آمریکا320 میلیون نفر جمعیت دارد که یک میلیون آن یهودی هستند. آن یک میلیون لابیهایی ایجادکردهاند مثل آیپک یا همان کمیتهی روابط عمومی آمریکا و اسرائیل و کسی نمیآید در مورد آیپک، حرفی بزند. اصلاً آیپک چیست؟ چرا هر رئیس جمهوری که در آمریکا کاندیدا میشود باید به تورات، عهد عتیق و یهودیها قسم بخورد؟
اخبار و اطلاعات به نحو خاصی این موضوعات را کشته است. ما موشک داریم و میتوانیم آنها را بزنیم و آنها مستاصل شدهاند الان سخنرانیها در مورد این است که مثلاً سید حسن نصرالله در مورد رهبری این را گفته است و امثالهم. این دست سخنرانی فقط مصرف داخلی ما حزب اللهی است. یعنی مصرف خارجی برای غیر حزب اللهی ندارد. آیا مطالعه نمیکنند؟ به روز نیستند؟ منابعی را که آن طرفیها نوشتند نخوانده اند؟ چهار تا فیلم ندیده اند؟ نمیدانند مثلاً همین پاندای کونگ فوکار را یهودیها برای چینیها ساختند؟ فهمیدن همین ماجرای ساختن انیمیشن پاندای کونگ فوکار میتواند خیلی جذاب باشد. مردم از صداوسیما و منبرها موارد سطحی را میشنوند. مسائلی که مسئلهی داخلی ما حزب اللهی هاست و دیگران اگر هم بشنوند، مسخره میکنند که اینها چه میگویند؟ این حرف و سخنها با عقاید ما جور در نمیآید. بنابراین ما نتوانستهایم از این فرصت خوب استفاده کنیم.