حجت الإسلام احسان محمودی، «مدیر مؤسسه فرهنگی جهادی طفلان مسلم» است. وی از سال 94 این مؤسسه را تأسیس کرده و طفلان مسلم اکنون عرصه فرهنگی، اجتماعی و تربیتی در استان قم مشغول به فعالیت است. بخشی از فعالیتهای مؤسسه او فعالیتهای فرهنگی و تربیتی است که شامل موارد متعددی مانند محرومیتزدایی، اقناع اندیشهها و خانواده و جمعیت است. آنها در مسائل مختلفی که جامعه امروز اقتضاء میکند، ورود میکنند و اثرگذار هستند. این مؤسسه متناسب با رسالتی که برای خود تعریف کرده در مسئله فلسطین و حمایت از جبههی مقاومت هم ورود کرده است.
قلب اسلام
فلسطین از چندین جهت برای ما مهم است؛ 1-فلسطین یک آرمان الهی است. حضرت امام(ره) به ما آموختند که فلسطین قلب جهان اسلام هست و اسرائیل بهعنوان یک غده سرطانی در منطقه حاضر است و مقامات آمریکایی امروز اذعان میکنند که اگر رژیمی به نام اسرائیل در منطقه وجود نداشت، آمریکاییها امروز آنرا ایجاد میکردند تا در وحدت جهان اسلام اخلال ایجاد کنند و امت اسلامی را به تفرقه بکشانند که این بعد سیاسی بعد از انقلاب پررنگتر شد. 2- مسئله فلسطین از بعد اعتقادی مسئله مهمی است، چنانکه قرآن میفرماید: «کونا للظّالم خصماً و للمظلوم عوناً» این ندای مظلومیتخواهی امروز شنیده میشود. پیامبر عظیمالشأن هم فرمودند: اگر مسلمانان بشنوند کسی بگوید ای مسلمانان کمک کنید! به داد من برسید! مسلمانان اگر به دادش نرسند، مسلمان نیستند. 3- این موضوع از بعد انسانی هم اهمیت دارد امروز اینها چه جنایتی مرتکب میشوند؟ و دنیای وحشی غرب چشمش را به روی این جنایتها بسته است. هیچ انسانی، چه آزاده و چه غیر آن نمیتواند چشمش را روی این فجایع ببندد. 4- شعار اسرائیل این است که از نیل تا فرات سرزمین ماست! قطعاً به این هم اکتفا نمیکنند. بعضی از وزرای آنها علناً میگویند؛ ما به این قانع نیستیم که قسمتی از فلسطین، لبنان یا سوریه را داشته باشیم. به این فکر میکنند که تا جاییکه دستشان میرسد به سرزمین خودشان اضافه کنند پس از آن، بعد نظامی هم اهمیت پیدا میکند. ما باید در مقابل این زیادهخواهی و توسعهطلبی بایستیم. امروز خط مقدم دفاع و جنگ ما فلسطین است. آیات قرآن هم به این اعتراف و تصریح دارد که شدیدترین و بدترین دشمنان مسلمانان همین یهودیها هستند . خداوند در مصحف شریف میفرماید: «وَلَنْ تَرْضَىٰ عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَىٰ حَتَّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ ۗ» اینها چیزی جز حذف اسلام و مسلمین نمیخواهند. به همین دلیل انسانها و نه تنها مسلمانان امروز درگیر این مسئله هستند و ما هم به عنوان جزء کوچکی از این اقیانوس بزرگ سهمی داریم.
در زمینه جبههی مقاومت ما از چن جهت ورود کردهایم؛ 1- اقناع اندیشهها و توجه دادن آنها به این مسئله که اسرائیل شر مطلق است. مسئله فلسطین، یهود و اسرائیل جدای از صهیونیست است، صهیونیست امروز اندیشهای است که نئوصهیونیستها، نئومسیحیان صهیونیست و نئومسلمانان صهیونیست را با خودش همراه میکند. امروز جهان اسلام و برخی کشورهای مدعی اسلام به جرگه صهیونیستها پیوستند. بنابراین عموم مردم باید از باورهای آنها آگاه شوند. این آگاهی و اقناع اندیشهها لایههای ذهنی جامعه را میسازد. در مرحله بعد کمک به کسانی هست که امروز در خط مقدم با صهیونیست بینالملل مبارزه و ایستادگی میکنند و از جان و مال و هستی خودشان گذشتهاند و به رضای الهی راضی شدهاند که در خط مقدم باشند، مقاومت کنند و حاضر نیستند این فیض را به هیچ قیمتی از دست بدهند.
در فیلمها میبینیم آنها با بدترین فجایع قتلعام میشوند ولی مثل کوه استوار ایستادهاند و از مواضع خودشان عقبنشینی نمیکنند. باید جامعه آگاه شود که اینها چرا ایستادگی میکنند؟ چه هدف و انگیزهای دارند؟ امروز اگر تکلیف آنها مقاومت، ایستادگی و شهادت است، تکلیف ما در حمایت از جبهه مقاومت چیست؟ ما باید به هر نحوی زبانی، مالی، جانی و …به حمایت از آنها مشغول شویم. اگر از این امتحان الهی سرفراز بیرون نیاییم، قطعاً در تاریخ باید پاسخگو باشیم و نسلهای آینده خواهند دید که یک قومی میتوانستند با مقاومت و ایستادگی و حمایتشان از قوم دیگری، تاریخساز باشند ولی به علت سستی که در فکر و عقیده داشتند، این مقاومت و حمایت را نشان ندادند و این ذلت و لکه ننگ در پیشانی آنها باقی میماند.
راه نصرالله
برنامههایی در حمایت از جبهه مقاومت داشتیم. در چند بوستان ازجمله پردیسان قم، بوستان بنیادی و چند بوستان دیگر جشنهایی تحت عنوان«راه نصرالله» برگزار شد که کم و بیش ادامه دارند. این جشنها شامل بخشهای مختلف فرهنگی، تبلیغی و تربیتی متعددی بود که در حاشیه آنها جمعآوری کمک برای مردم مظلوم غزه، فلسطین و لبنان را هم داشتیم و گاهی خبرهای آن در صدا و سیما هم پخش میشود. برنامه دیگر ما فرستادن مبلغین به نقاط مختلف برای روشنگری و جهاد تبیین بوده است چون حضرت آقا فرمودند هر کسی میتواند به هر نحوی در این جهاد وارد شود و کمکهای خودش را داشته باشد. برنامه دیگر ما ایجاد بازارچه صنایع دستی و تولید محصولات خانگی بود. شرکت کنندگان محصولات خود را با قیمت مناسب عرضه میکردند تا درآمد آن صرف جبهه مقاومت شود، مردم وقتی فهمیدند درآمد این بازارچه برای جبهه مقاومت، ارسال میشود استقبال خیلی خوبی داشتند.
جنگ آخرالزمانی
در بخش فرهنگی مسابقهی کتابخوانی درباره فلسطین، لبنان، شهدایی که در این راه تقدیم شده و اندیشههای شهید سیدحسن نصرالله، سخنرانیها، منبرها و جهاد تبیینی را برگزار کردیم چون اگر حس درونی مردم بیدار شود، به مسائل و اتفاقاتی که در اطرافشان میگذرد، آگاه شوند و این موضوع را درک کنند که این جنگ، یک جنگ آخرالزمانی و تمدنی هست. جنگ بین دو قوم، جنگ جنبش حماس با یهودیها و صهیونیستها نیست بلکه یک جنگ تمدنی تمام عیار برای مسئله بزرگتری است. درواقع زایمان بزرگی در دنیا درحال رخ دادن است و این خونریزی قبل از زایمان است. هدف نظام سلطه و دنیای شرک و الحاد این است که درمقابل این تمدنسازی بایستد. مردم باید آگاه باشند که در این پیچ تاریخی سرنوشتساز، چه وظیفه و چه رسالتی دارند؟ و آیا این رسالت را به خوبی انجام میدهند؟
این اگر تبیین هضم شود، اتفاقات خیلی بزرگی میفتد. غرب هم اینرا تصدیق میکند. چرا غربیها پشت صهیونیست پنهان شدهاند و کمک میکنند؟ چون جنگ، جنگ موجودیتی است. جنگ تمدن غرب با تمدن اسلام و تمدن نوظهوری است که میخواهد به ظهور امام زمان ختم میشود. اگر امروز اسلام پیروز شود، همه غرب از بین رفته است و اگر صهیونیست و غرب پیروز شوند تا مدتها اسلام نمیتواند سربلند کند. این مسئله را خیلیها فهمیدند و خیلیها هم متوجه نشدهاند.
مهمترین روش دشمن برای اینکه وحدت، همگرایی و همدلی در بین جبهه مسلمانان شکل نگیرد، تبلیغات و ایجاد شبهه و شایعه در بازار است تا مردم نسبت به اعتقادشان و راهی که درپیش گرفتهاند، دلسرد شوند. یکی از این تبلیغات همین است که خونهای اهدایی از طرف ایرانیها به مردم فلسطین را پس فرستادند گفتند؛ اینها رافضی هستند! اعلام کردند با مردم ایران دشمن هستند و …
بعد خودشان دوباره عنوان کردند که اصلاً راه ما همین است. مساجدی در غزه و فلسطین به نام اهل بیت وجود دارد. اینها عاشق شیعیان و عاشق اهل بیت هستند. هرچند این شبهات وجود دارد که البته خیلی از اینها جواب داده شدهاند. مسئله دیگر سفر مسئولین حماس، شهید اسماعیل هنیه، شهید یحیی سنوار و دیگران به ایران بود. اینها با ما عجین شدهاند، حتی آقا فرمودند؛ شهید سردار سلیمانی دست اینها را پر کردند و آنها را تجهیز کردند. یا در جای دیگری فرمودند؛ کرانه باختری باید مسلح شود. چرا این اندیشه بود؟ در جنگ 52 روزه، جمهوری اسلامی در خط مقدم قرار داشت، پشتیبانی میکرد و کمکرسانی داشت. در آن جریان تفاوتی بین حزبالله شیعه با حماس اهل تسنن درکار نبود اما به هرحال این شبهات مطرح میشود و باید جواب داده شود.