آقای درویش امیری سال۵۹ در عباس آباد مازندران متولد شده و کشاورز است. وی از سال ۸۰ گروه کوچکی برای امور خیریه ایجاد کرده است و از همان زمان در مواقعی که کسی نیاز به کمک داشت مثلاً اگر کسی میخواست ازدواج کند و دستش خالی بود یا بیمار بود یا اتفاقی خدای نکرده زلزله و سیلی اتفاق میفتاد فعال میشدند.این گروه در زلزله کرمانشاه انسجام پیدا میکند و بزرگتر میشود و در جریان طوفان الأقصی هم وارد جریان کمک به جبههی مقاومت میشوند.
استـــادکـاران
فعالیتهای گروه ما تا زلزله سرپل ذهاب کرمانشاه ادامه داشت. سال 96 در آن موقعیت دوباره آن خیریه کوچک برای جمعآوری کمک فعال شد. ما کمکها را به مناطق زلزلهزده میرساندیم و افراد مختلفی از شهر و شهرستان با ما تماس گرفتند که شما رفتید و برگشتید چه خبر بوده؟ کمکم جمع شدیم و کمکهای بیشتری رسید. از آنطرف از منطقه زلزلهزده هم نیازسنجی کردیم و متوجه شدیم کانکس موردنیاز است. از جاهای مختلف کشور استعلام گرفتیم و سه کانکس از داخل خود کرمانشاه تهیه کرده و تحویل دادیم و در همان حین که کانکسها در کرمانشاه ساخته میشدند، دوباره کمکها را به منطقه زلزلهزده رساندیم و مراحل ساخت کانس را هم بازدید کردیم و فیلم گرفتیم.
مرتب به حجم کمکها اضافه میشد. استاد کارهای شهر خودمان را دعوت کردیم و روش ساخت کانکس را به آنها آموزش دادیم و قرار شد سه تای دیگر در شهر خودمان بسازیم و تحویل دهیم. این سه کانکس به ۴۵ تا رسید و همه آنها در عباسآباد ساخته و تحویل داده شد.
نحوهی کار هم به این شکل بود که همهی استادکاران تا عصر سر کارهای خودشان بودند و بعد از نماز مغرب تا ۱۱ شب سر این کار میآمدند. بعد از حادثه کرمانشاه، دورهم جمع شدیم و گفتیم؛ این گروه را از دست ندهیم چون گروه منسجمتر شد و بیشتر همدیگر را شناختیم و الحمدالله مرتب فعالیتهایی انجام میدهد.
الان حدود ۱۰۰ نفر از استادکاران مختلف مثل بنا، نجار، جوشکار و اینها عضو گروه هستند و در کارهای مختلف عمرانی کمک میکنند. غیر از آن حدود هزار نفر خَیِّر داریم که ماهانه مبالغ مختلفی کمک میکنند.ای گروه مستقل است و وابسته به جایی نیست. کانال و صفحات مجازی در اینستاگرام و پیامرسانهای ایرانی و خارجی داریم و از این طریق با مخاطب ارتباط میگیریم. البته ارتباطهای چهرهبهچهره هم داریم. هم اکنون در هنگام وقوع حوادث حدود ۷۰ درصد کارها داخل خود بخش عباسآباد و روستاهای آن و 30 درصد در مناطق زلزلهزده، سیل زده و حادثه دیده انجام میشود. سالی چندبار هم برای عمران و آبادانی به مناطق محروم میرویم. الان کارها گسترش پیدا کرده و تقریباً ماهانه حدود ۴۰ یا ۵۰ میلیون گوسفند قربانی میشود و بین نیامندان توزیع میکنیم. ماهی نمیگذرد که در آن که به بیمارها کمک نشود، خانهای تعمیر نشود یا مشغول ساخت خانهای نباشیم!
در این گروه بیشتر آقایان فعالیت میکنند اما در کنار آن از خانمها هم در جمعآوری کمکها و کارهای گروهی بهره میبریم، هرچند متأسفانه هنوز عرصه را برای خانمها باز نکردهایم و بعضی از اعضای اصلی گروه میخواهند آن را بسته نگه دارند ولی در حال رایزنی هستیم. با نوجوانان هم ارتباط داریم و درکارهایمان از کمک آنها استفاده میکنیم حتی در کنار گروه ما گروهی مختص نوجوانان شکل گرفته بیشتر کارهای فرهنگی انجام میدهند.
پارسال بعد از طوفانالاقصی در کانال پیام دادیم و اطلاعیه گذاشتیم که میخواهیم برای غزه کمک جمع کنیم و مبالغی را برای جبهه مقاومت جمعآوری و واریز کردیم. امسال هم بعد از اینکه رهبری اجازه دادند که یک دوم سهم امام از یک چهارم خمس را میتوان برای غزه و لبنان مصرف کرد، چهرهبهچهره سراغ افرادی که میدانستیم اهل خمس هستند رفتیم و مبالغ خوبی جمع شد.
بعضی از اعضای گروه که از روی اخلاص در این چند سال فعالیت داشتند اعتماد مردمی را به دست آوردهاند. اینکه چهرهبهچهره به سراغ افراد رفتیم، تأثیرگذار بود ولی بسیاری هم بدون اینکه ما به آنها بگوییم یا تماس بگیریم پای کار میآمدند و کمک میکردند مثلاً هفته پیش خانمی سه قطعه طلا هدیه کرد که بالغ بر 80 میلیون تومان میشد. ایشان بدون اینکه ما بگوییم همین که میدانست ما در این کارها فعال هستیم خودش این طلاها را آورد.
البته چالشهایی برای جمعآوری کمک به جبهه مقاومت داشتیم. ما خیرینی داریم که در کارهای داخلی خیلی کمک میکنند اما اگر بگوییم به غزه و لبنان کمک کنید، جبهه میگیرند.