سیدمحمد مهدی پوریزدانپرست، متولد 1363، مدرس دانشگاه، نویسنده، مستندساز و کارمند حوزه هنری استان فارس است. در شهر شیراز زندگی میکند و صاحب دوفرزند است. او از دهه هشتاد به فلسطین و مسائل مربوط به آن علاقمند شده و به آن ورود پیدا کرده است. دغدغه او چنان جدی و عمیق است که او را سال 1391(2006 میلادی) به سمت فلسطین میکشد و با کاروان جهانی «الی بیت المقدس» که از کشورهای مختلف تشکیل شده تا همبستگی مردم جهان را به ملت مظلوم فلسطین نشان دهد، همراه میکند. او تابستان امسال خاطرات خود از همراهی با این کاروان را در کتاب با همین عنوان«الی بیتالمقدس» آورده است، که اهمیت حرکتهای مردمی و ترس رژیم صهیونیستی از مخالفتهای بینالمللی با رویکرد آنها را بیان میکند. او در زمینه مقاومت کنشگر و مطالبهگری اجتماعی و فعال است که مقاصد و اهداف خود را در این زمینه به جِد دنبال میکند و در این عرصه شناخته شده است و به دلیل احاطهای که به این موضوع دارد، معمولاً برای سخنرانی به تشکلهای دانشجویی و مردمی دعوت میشود. وی اخبار روز را با توجه به اطلاعات قبلی، بهراحتی و با تسلط بسیار تحلیل میکند.
الی بیتالمقدس
تقریبا از اوایل دهه هشتاد و شروع فعالیتهای دانشجویی در مورد فلسطین و جهان اسلام وارد این فعالیت شدم، مطالعه داشتم، خاطرات رزمندگان فلسطین، لبنان و رزمندههای خودمان را میخواندم، فیلم میدیدم و با تشکلهای مختلف این حوزه ارتباط میگرفتم. در دوره نوجوانی ما هم، فضای این مباحث پررنگ بود. از بچگی به حزبالله علاقه پیدا کردم و یادم هست که سال 2000 از آزادی جنوب لبنان خوشحال شدم.
از برنامههای سالنی تا فعالیتهای بزرگداشت، مناسبتهای مربوط به فلسطین، لبنان و جاهای دیگر حضور فعالی داشتم. مدتی هم یک شعبه از تشکل امت واحده، همان تشکلی که کاروان را به راه انداخت، را در شیراز تأسیس کردیم و بحثهای مطالعاتی و پخش فیلم را داشتیم. در اعتکاف آقای انجوینژاد که یکی از پرطرفدارترین اعتکافهای کشور است و جوانهای زیادی میآیند. چند روز فیلمهای مختلف در حوزه جهان اسلام و هم زمان با انقلابهای منطقه را پخش میکردیم. هم زمان با انقلابهای منطقه، چند فیلم از انقلابها و فعالیتهای روز جهان اسلام را با زیرنویس فارسی پخش کردیم. به همین بهانه حاج نادر طالب زاده نمایشی با عنوان جبهه جهانی، جبهه فرهنگی بینالملل انقلاب اسلامی برگزار کردند که ما را هم دعوت کردند و آن جا حضور داشتیم. این کارها جزء کارهایی بود که در آن دوران دیده شد مثلاً یکی از این فیلمها، جزء اولین فیلمهایی بود که از یمن در ایران پخش شد. درواقع بعضی از مسائل را در آن شرایط برای اولین بار منتشر کردیم.
نشریهای به نام امتداد بود که من یک سال دبیر پرونده آن بودم و با آقای العبدی که الان در فضای مجازی کار میکنند و دوستان دیگر، یک پرونده مطبوعاتی برای حزبالله بستیم. شاید این اولین گزارش از حزبالله لبنان در مورد این موضوع بود که ما منتشر کردیم. قبل از کاروان الهیات مقدس هم دو یا سه سفر به لبنان رفته بودیم، حتی ماه عسلم را در لبنان سپری کردم. شهید محسن جعفری از بچههای وزارت اطلاعات که بعد شهید شد، همراه ما بودند. در آن سفر به سخنرانی سیدحسن هم رفتیم، در مراسماتش شرکت کردیم وحزبالله را از نزدیک شناختیم. تا قبل از این همه مشکوک بودند. آقای حسن عباسی میگفت که ما اصلاً اینها را درست نمیشناسیم. اینها شش امامی هستند. این فیلم باعث شد که شناخت خوبی به دست بیاید. اولین فیلمی که در مورد مقاومت انقلاب در طول سالهای اشغال آمریکا به نام قصهالکرامه منتشر شد، باز هم کار ما بود و خیلی پر بازدید شد. به عراق هم رفتم و مستندی از عملیات آزادسازی سامرا تهیه کردم. مستندی هم در مورد سالهای حضور آمریکا در عراق و مبارزه بچههای عراقی با آمریکاییها به نام «فالکن» ساختم که الان در تلوبیون و پلتفرمهای دیگر میتوانید دانلود کنید و ببینید. الان بیشتر مشاوره، راهنمایی و سخنرانی دارم. البته به این فکر هستم که درباره یک کاروان و کمک مردمی مذاکراتی انجام دهیم تا ببینیم به چه شکلی میتوان کمک کرد؟ و کار رسانهای داشته باشیم. چون رسانه و فضای مجازی یک رسانه مردمی است و میشود از آن به خوبی استفاده کرد. فیلمها در همین فضای مجازی انتشار مییابند. تبلیغ و فراخوان برنامهها را هم در بستر مجازی انجام میدهیم.
مردم بیــدار
نفس فعالیت کردن مردم مهم است، مهم نیست موضوع چه هست؟ پول جمع کنند، پولی به حساب بریزند یا فقط یک پرچم پشت ماشین بچسبانند. بزرگترین کاری هست که میتوان برای شکل گیری تشکلهای مردمی انجام داد این است که باید فضای بزرگتری فراهم کرد ولی مردم به عنوان مردم ساده و تنها، همین فعالیتهایی که میکنند بسیار خوب است به این شرط که به چشم بیاید و دیده شود. حتی کسی که پولی به حسابی میریزد و عهد خودش را تجدید میکند، زنی که طلا و همه داراییاش را میبخشد، همه اینها مقدس، مبارک و در جای خود به درد بخور هستند اما شاید بتوان کارهای بزرگتری هم انجام داد ولی باید تشکل به وجود بیاید چون مردم به عنوان تک تک افراد، بُردی بیش از این ندارند.
مهمترین اثری که فعالیتهای مردمی میگذارد، این است که جمهوری اسلامی پشتوانهای برای تحقق آرمانهای فلسطینیاش پیدا میکند. وقتی جنگ 33 روزه غزه شروع شد، یکی از کارهایی که ما در آن دوران کردیم این بود که همراه برخی دانشجویان و دوستان به فرودگاه شهرهای مختلف رفتیم. البته در شیراز کار دیگری هم کردیم، جلوی سپاه هم رفتیم و درخواست کردیم ما را برای جنگ در غزه به فلسطین اعزام کنند. همین بچهها به فرودگاه مهرآباد تهران رفتند. مستند بیقرارگاه یا فرودگاه غزه، اتفاقات و اقدامات بچهها را در آن روزها نشان میدهد. از آن دوران یک پشتوانه مردمی ایجاد شد تا جمهوری اسلامی تکانی بخورد و در قضیه فلسطین پشت صحنه نباشد و رو بیاید. آن سالها جمهوری اسلامی هنوز این قدر رو نبود. چند سال بعد بود که ما باید کاری کنیم که حیفا و تلاویو را با خاک یکسان میکنیم.
ما دوران مختلفی را پشت سر گذراندیم. مردم ما هر وقت اقناعشان کردیم، میفهمیدند اول انقلاب مردم ما در سختی و مشکلات میفهمیدند، صحنههای فلسطین را که مشاهده میکردند متوجه میشدند که چه ظلمی میشود؟ با اینکه خودشان تحت ظلم بودند. الان اوضاع متفاوت است و مردم به این سادگی درک میکنند که چه اتفاقی در فلسطین میافتد؟ جنایاتی که اسرائیل کرده مردم را روشن و بیدار کرده است. الان پشتوانه و همبستگی مردمی برای زدن اسرائیل در وعده صادق 1 و 2 خیلی بالا هست. مخصوصا الان که اسرائیل خاک ما را زده است. مردم ما این خاصیت را دارند که اگر خاکشان مورد تهدید قرار بگیرد منسجم میشوند. الان این اتفاق افتاده و مردم نسبت به قضیه فلسطین بسیار حساس، دلسوز و علاقمند شدهاند هرچند دروغهای رسانهای گفته میشود. یکی از فعالیتهای جهان اسلام این بود که برای موضوعات کشورهای مختلف جهان اسلام مثل سوریه، سودان،سومالی یا پاکستان که سیل میآید، صندوق میگذاشتیم و کمک جمع میکردیم، مثلاً بچهها در مسجدالاقصی و قدس از طریق رابطهایی که آن جا بودند به اسم ایران افطاری میدادند در حالیکه پولهایش را بچههای ما در شیراز و شهرهای دیگر جمع کرده بودند. دوستان ما، با همین کمکهای مردمی سرپرستی یتیمهای غزه را به عهده میگرفتند. وقتی کمک جمع میکردیم، فکر میکنید چند درصد کسانیکه به سمت ما میآمدند، در مورد فلسطین بد میگفتند؟ آدم وقتی به میدان میرود میفهمد کسانیکه میگفتند خودمان مشکل داریم حتی یک پنجاهم یا یک صدم هم نبودند. باور کنید در محلههای فقیرنشین، مثلا شاه چراغ شیراز، صندوق گذاشتیم و پر از پول خرد شد. یعنی آدم فقیری که ته جیبش هیچی نیست، پول خردش را توی صندوق میانداخت. اینها ارزش است و مردم ما هنوز پای قضیه فلسطین هستند. هرچند در فضای رسانهای چیزهایی خلاف این میگویند.
سیدحسن نصرالله یکی از چهرههایی بود که متحد، عزیز ما و در ایران شناخته شده بود. خیلی حرف پشت سرش زده بودند ولی مردم، لبیک یاحسین سید حسن نصرالله را میدیدند و میدانستند این لبیکها با عاشورا و یاحسین ما فرکانس یکسانی دارد. ما با سیدحسن نصرالله و حزبالله یک قرابت معنایی کامل داریم. شهادت او تلنگر بزرگی بود. خیلیها با شنیدن خبر، گریان شدند. این که یک ملتی برای این قضیه گریه کند یعنی با احساسش گره خورده است. سیدحسن نصرالله عزیز و بزرگ ما و برادر بزرگتر ما بود. ایشان بعد از رهبری، چهره خاص تشیع و نزدیکترین آدم به تبلور جهاد و شهادت بود. باور کنید که خیلی از بچههای ما آرزو دارند در کنار بچههای حزبالله به لبنان بروند و بجنگند. شهادت ایشان تلنگر بزرگی بود و خیلیها را آماده میدان کرد. موج بچههایی که دلشان میخواهد به سوریه و لبنان بروند و کمک بدهند، خیلی زیاد شده حتی چند نفر از ایران و کشورهای دیگر رفتهاند و آن جا گیر کرده و افتادهاند. یکی از معضلات، تعداد ایرانیانی است که به لبنان رفتند و حالا کاری از دستشان برنمیآید. شاید در جنگ قبلی حزبالله مردم این قدر برای رفتن مشتاق نبودند اما بعد از شهادت سیدحسن خیلیها جانشان را کف دست گرفتند و وسط آمدند. خداوند متعال به وسیله شهادت از خون شهید برای جامعه، معلمی تربیت میکند و اینها را برای اتفاقات بزرگتری که در جریان است، رشد میدهد. من معتقدم که امروز جامعه ایران آماده جهاد شده است. جامعه برای این که موج جدید جهاد و شهادت و مبارزه را بپذیرد آماده است و خدا هم نگاه میبیند. سکنی و آرامشی پدید آمده و مردم اسرائیل را به سخره گرفتهاند. کدام دیوانهای وقتی اسرائیل به او حمله میکند این طور مسخره میکند؟ این سکون و آرامش عادی نیست. دلها از جای دیگر مدیریت میشود. مردم آمادهاند و بچه بسیجیها و حزباللهیها را نمیتوان در مرزها محصور کرد. در سوریه فقط آقایان رفتند، الان خانمها هم به لبنان رفتهاند. هرچند به نظر من اینگونه رفتن درست نیست و اگر کمکها را میبردند، بهتر بود. میخواهم بگویم که خداوند متعال برنامه دارد.
حرکتهای مردمی، اگر راه پیدا کنند، به مسئولین برسند و فشار بیاورند، میتوانند جمهوری اسلامی را به حرکت دربیاورند. ما مثل کشورهای دیگر نیستیم. مردم ما اگر خواستهای داشته باشند، دولت و نظام پای کار میآید. سیستم ولایت فقیه این خاصیت را دارد. مردم میتوانند کارهای بزرگی مثل مطالبه از مسئولین، انجام دهند. مردم بعد از وعده صادق 2 این قدر فشار آوردند که رهبری در دفاع از دولت گفتند؛ نه تعلل میکنیم و نه عجله! یعنی ما حواسمان هست چون مردم مسئولین را متهم میکردند به این که شما در این ماجرا تعلل میکنید. بعد از این ماجرا صادق 2 اتفاق افتاد.
رهبری در وعده صادق 1 گفتند: سوخت موشکهای ما، مطالبه مردم است. این حرف بزرگی هست. مردم میتوانند چه نقشی ایفا کنند؟ مردم میتوانند یک کشور را به حرکت بیاورند. دوستی از من پرسید که چرا شما مثل قبل فعال نیستید؟ فعالیتهای کف میدانی نمیکنید؟
گفتم: باید چه کار کنم؟
گفت: آن زمان جلوی سپاه میرفتید.
گفتم: الان نیازی نیست. جمهوری اسلامی در بالاترین سطح میجنگد و من الان در تلگرام لایک میزنم. من همین را میخواستم. امروز خواسته ام انجام شده، باید چه کار کنم؟ اما در وعده صادق 2 بعد از شهادت سیدحسن نصرالله، احساس خطر کردیم، به میدان رفتیم، مطالبه کردیم و باز ترمیم شد. حس کردیم که دولت کوتاه میآید و این کوتاه آمدن ترمیم شد.
فلسطین، گِرِه انسانی
فلسطین، نه تنها با ایران، که با انسان گره خورده است. اگر ما فلسفه تاریخ را نگاه کنیم، میبینیم که قضیه فلسطین در قرآن آمده و نقش مهمی دارد، قبل از ظهور اتفاق میفتد و همه اینها مهم هستند. نکته فلسطین این است که در فلسفه تاریخ آمده و اگر بخواهیم جهان را به چشم واقعیتهایی که خودمان میبینیم، نگاه کنیم. باید بگوییم که به ما چه ربطی دارد؟ چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. اما انقلاب اسلامی چشم حقیقتبینی به بشر جدید داده و رهبری میگویند:کلید رمزآلود فرج امت اسلام، قضیه فلسطین است. ما برای رسیدن به فرج دنیای اسلام باید در قضیه فلسطین نقش ایفا کنیم. همین طور که وعده داده شده است، ایرانیها آن را آزاد میکنند. این اتفاق هم میافتد. از زمانی که جمهوری اسلامی پایهگذاری شد این موضوع در قانون اساسی آمده است و همه این را مطرح کردند. حمایت از گروههای آزادیبخش و آزادیهای فلسطین، جزء شعارهای پرتکرار ماست. بسیاری از مشکلات ما، نفوذیها، حاکمان به درد نخور منطقه و اقتصاد آن از شاهراه اسرائیل میگذرد. از بین رفتن اسرائیل منطقه بهتری را برای ما رقم خواهد زد. در طول هفتاد سال گذشته اسرائیل به چند منطقه حمله کرده؟ چقدر ترور انجام داده؟.چقدر آدم کشته است؟ آنها آرمانهایشان و نقشه نیل تا فرات را به عنوان سرزمین اسرائیل روی بازوبندهای سربازانشان کشیدند. اسرائیل قرار است با ایران هممرز شود. این فاز یک است و معتقد هستند که کل جهان برای اینهاست. این که به راحتی و بنا بر تئوری فاشیستی خودشان حمله میکنند و لبنان را میگیرند. اگر بچههای حزبالله در آن سالها رو در روی اینها نایستاده بود، الان باید در تهران و شیراز با اینها میجنگیدیم. آن هم این قوم خونخوارهی پستی که ما میبینیم. جنایتی نمانده که اینها نکرده باشند. فلسطین نقطه و شروع نبرد تمدنها هست. ما تمدنی را پایهگذاری کردهایم تا به آن برسیم. پایهگذاری به آن معنا هنوز درست نیست. برای رسیدن به تمدنی که بر مبنای اراده الهی، اهل بیت و قرآن باشد، انقلاب کردیم. آنها تمدنی را پایهگذاری کردند و در اوج این است که برای دنیا و نفسانیات باشد. حالا این را میشود در اقتصاد، لیبرال دموکراسی و پوزیتیویسم بسط داد. ما امروز رودرروی تمدنی ایستادهایم که امروز به جهان نظم داده، یعنی بر اساس سازمان ملل جهان را منظم کرده است. این تمدن، نظم جهانی را به هم ریخت و سازمان ملل به واسطه آن مشروعیتش را از دست داده است. ما برای رسیدن به تمدنی که مدنظر داریم، باید در قضیه فلسطین محکم بایستیم. در مورد کانال اقتصادی هم چند مثال وجود دارد مثلاً کریدور آیمتر قرار است از خاورمیانه عبور کند و برای آن، ایران، آذربایجان، عراق و قطر طرحهایی دارند و اسرائیل طرحش این بود که اینها اجناس چینی را در عربستان پیاده کنند تا به اردن و اسرائیل بیاید و از اسرائیل به ایتالیا برود. یعنی حتی شاهراه اقتصادی تحت تأثیر آنهاست. مثلا از روسیه و آذربایجان استفاده میکنند. آذربایجان به شکلی متحد آنهاست. اینها میخواهند ایران را حذف کنند، در صورتی که ایران جزء مدعیان کریدور اقتصادی است. این فقط شکل اقتصادی موضوع است حتی آمریکا پایگاهی که در مرز بوکمال عراق و سوریه زده برای بستن شاهراه اقتصادی است تا همه به سمت اسرائیل بروند. قضیه فلسطین در وجوه مختلف آن برای ما سودمند است. یعنی اگر اسرائیل از بین نرود، میخواهد این منطقه را کنترل کند با این که جمعیت کمی دارند ولی نماینده تمدن غرب هستند و به این وسیله کارهایش را جلو میبرد. یک رژیم فاشیست و تروریست به راحتی میگوید که هر کسی بر ضد منافع من است، ترور میکنم و کسی هم کاری به کارش ندارد. این وضعیت باید تغییر کند.