فائزه دانش از سال 97 تا 1402مسئول مجموعه مادرانه اصفهان بوده و هنوز هم مشغول فعالیت در این مجموعه است. هسته اولیه مدار مادران انقلابی از سال ۹۱ در تهران با 7 نفر فعالیت خود را آغاز کرد. این مجموعه با همت مادرانی با سابقه فعالیتهای دانشجویی شکل گرفت تا مادران مذهبی و انقلابی از دوراهی مادر بودن و خانه نشینی یا شاغل بودن و سپردن کودک خود به دیگری برهانند. آنها دو برنامهی مهم دارند: 1- هیئت انصارالزهراء که از مادران فعال انقلابی دعوت میکند تا از تجربه زیسته خود برای مادران بگویند.2- روضههایی بر مدار مادری که به دنبال انتقال گفتمان رهبر انقلاب در حوزه زن تمدن ساز انقلاب اسلامی برای مادرانی است که به دنبال تحقق رسالتهای اجتماعی خود هستند.
الگوی سوم
هدف اصلی این مجموعه فعالیت اجتماعی بانوان و الگوی سومی بود که حضرت آقا فرمودند و منظور کسی است که هم به رشد فردی و تربیت شخصی خودش توجه دارد و هم رشد خانوادگی را مدنظر قرار میدهد. این گروه کمکم گسترش پیدا کرده و بُعد فعالیتهای آنها هم گستردهتر شده و همچنان به تعداد اعضای آن افزوده میشود اکنون در مشهد، قم، کرمان، سبزوار، همدان و تقریباً بیشتر استانها فعال هستند و تعداد اعضای آن به 4000 نفر رسیده است. این گروه برنامههای حضوری به عنوان مادران محله دارد که جمع مادر و کودک هستند، دورهم جمع شدند و کودکان بازی میکردند و یکسری برنامههای مطالعاتی، معنوی را کار میکنند. گروه ما در اصفهان کار خود را از آذر 97 شروع کرد. مادران انقلابی، از متولدین دهه۶۰ ،۷۰ و 80 هستند و تعریف ما برای عضویت خانمی است که مادر شده یا باردار است. این مجموعه در اصفهان 500 عضو فعال دارد.
بحث اصلی مادرانه بعد از کرونا به سمت جهاد تبیین و اتصال امام و امت پیش رفت تا بتوانیم امر ولی را در سطح جامعه پیادهسازی کنیم. بسترهایی مثل روضههای خانگی فراهم کنیم که در آن کتابهای تفسیر و بیانات روز حضرت آقا خوانده و مباحثه شود. ظرفیت هیئتهای ماهیانه مساجد و حسینیههای محلات را به کار بگیریم، از مادران فعال انقلابی دعوت کنیم و درباره الگوی سوم به گفتگو بنشینیم تا با نمونههای عملی آن آشنا شویم. در کنار آن بستر مجازی را هم در پیامرسان بله داریم. بحثهای گروهی و آوردن میهمان در نشستهای مجازی باعث میشود محتوا به دست بچهها برسد و بهصورت عملی و مهارتی بتوانند در سطح جامعه فعالیت داشته باشند.
با وقوع طوفانالأقصی ما به بحث آن ورود کردیم. در حرم زینبیه اصفهان نمایشگاهی برگزار کردیم. از سخنرانی دعوت کردیم و برنامه مفصلی را در حیاط و سالن حرم برگزار کردیم. بچههای تهران هم یکسری تجمعات و برنامهها در همین راستا داشتند.
یکی از برنامههای مجموعه «مغلوبه» است. این برنامه تقریباً دو سه سالی است که بچههای تهران و مشهد در ماه رمضان آن را اجرا میکنند و در اصفهان هم در ماه رمضان 1402 و 1401 در چهارباغ اصفهان برگزار شد.
ورود به مسئله فلسطین از باب همدردی و احساس نیازی است که مادران با کودکان و مادران غزه و فلسطین دارند، خودمان احساس نیاز میکردیم که حرکتی انجام دهیم، حضرت آقا هم در مقاطع مختلف توصیه میکردند که در این موضوع باید آگاهی و شناخت داده شود و کار کنید. این اواخر هم حکم جهاد را دادند و فرمودند؛ هرکس که میتواند در قضیه لبنان و فلسطین وارد کار شود و هرجوری که میتواند حمایت کند.
امسال سه چهار برنامه در این باره داشتیم، 1- جمعآوری امضاهای حمایتی و طومار حمایت از جبهه مقاومت که هم بهصورت دستی و فیزیکی امضاها جمعآوری شد. کار گستردهای بود و اقشار مختلف شرکت کردند.2- پویش «پرواز پاکتها» اقدام بعدی ما بود. در پیامرسان بله امکانی به نام پاکت هدیه وجود دارد که در مناسبتهای مختلف بابت عیدی افراد میتوانند در گروههای مختلف پاکت بگذارند و عیدی بدهند. این عیدیها بیشتر در این حساب بله میماند و کمتر کسی میتواند اینها را خرج کند. بچهها گفتند تمام این پاکتها و هرکس که میخواهد به این سبک پول بفرستد به دایرکت فرد مشخصی بفرستد تا او تمام این پاکتها را باز کند و به حساب سایت رهبری برای جبهه مقاومت واریز کند. در اصفهان حدود ۳ میلیون و تهران حدود 5 میلیون از این مسیر جمعآوری شد. این هم پول سرگردانی بود که در این راه عاقبت به خیر شد.
بازارچه مقاومت
یکی از برنامههای دیگر برگزاری « بازارچه مقاومت» در محلههای مختلف بود. محلیها در همان روضههای خانگی که دور هم جمع میشدند با همکاری یکدیگر محصولاتی مانند: سبزی، شوید خشک، ترشی، شور، سوسیس کالباس خانگی، دستگیره، دمکنی و … آماده میکردند.
من به دو تا از این محلهها سر زدم، دیدم منزل خانم بارداری میزبان این برنامه شده، همه به آنجا آمدهاند و با اینکه ماه هفتم بارداری را میگذراند اما پای کار ایستاده است. خانمهای باردار یا آنهایی که نوزاد داشتند در محلات مختلف دست به دست هم میدادند و این مواد و محصولات را آماده میکردند. در محلات مختلف، محلیها خودشان مواد اولیه را برای این کار بخشیدند، نذر کردند و این محصولات تولید شد و به فروش رفت. با هم همکاری نزدیکی داشتند مثلاً یکی که میخواست اسلایس خرما درست کند، در گروه گذاشته بود که هرکس میتواند چهارپنج تا بادام و گردو بیاورد. این چیزها در همهی خانهها هست و وقتی که مثلاً هرکس مقدار کمی هم که بیاورد، جور میشود و نیازی نیست هزینه کنید.
از قبل بستری را در مادرانه ایجاد کردیم، «بیاناتخوانی» داشتیم و در مورد همین مسائل بحثهای گروه به راه میانداختیم. در جمعهای حضوری و هیئتهای ماهانه هم بانوان الگوی سومی را دعوت و با آنها صحبت میکنیم، این دست گفت و گوها و تعاملات باعث میشود افراد با عشق و علاقه پای کار بیایند. خانمها وقتی وارد این فضا میشوند و میبینند هم بچهها همبازی دارند و بازی میکنند، هم روح خودت جلا پیدا میکند، مشتاق میشوند و با رغبت منتظر هستند جلسه و برنامهای باشد تا به خانههای همدیگر بروند. از آن گذشته دوستیهای تازهای شکل میگیرد و دوست دارند با هم ارتباط داشته باشند. در این روضهها با توکل به اهل بیت و نیت خالص و پاک محصولات را آماده میکردند، بیانات رهبری را میخواندند، کار میکردند و دوست داشتند خرید و از دسترنج اینها استفاده کنند.
مجوز گرفتن برای بازارچه واقعاً سخت است. برگزاری بازارچه در فضای عمومی مجوز اصناف و بهداشت را میخواهد. ما از ظرفیت باغ بانوان «صدف» که زیر نظر اداره بانوان و خانواده شهرداری قرار گرفته استفاده کردیم و رئیس اداره بانوان و خانواده شهرداری، خانم دکتر صالحی نظرشان این بود که برنامههایی که در راستای حمایت بانوان در این باغ برگزار شود. خانم آقایی، مدیر مجموعه بانوسرای آفتاب، که ایشان هم زیر مجموعه همین اداره بانوان و خانواده هستند، همراهی کردند و با همکاری آنها خانم جعفری، مدیر باغ بانوان صدف با من تماس گرقتند و گفتند: میتوانید برای برنامه خودتان از باغ صدف استفاده کنید.
در کنار بازاچه یک فضاسازی تحریم کالاهای اسرائیلی ایجاد کردیم. بچهها تعدادی از برندهای اسرائیلی را معرفی کردند و جایگزین آنها را درمیان برندهای ایرانی که تجربه شده هستند، معرفی میکردند. میزی هم به یادبود شهدای اخیر جبههی مقاومت قرار دادیم.در فضای مجازی اطلاعرسانی کردیم. کانال اطلاعرسانی مادرانه اصفهان در پیامرسان ایتا حدود 1000 و خردهای عضو دارد، کانال بانوسرای آفتاب، رفتار عاشقی و کانالها و گروههای دیگر هم اطلاعرسانی کردند.
وقتی بازارچه برپا شد از صبح تا عصر همه کار میکردند، بچهها خسته شده بودند. ولی مادران خیلی خوب کار کردند و بعضیها که نمیتوانستند مرتب رفت و آمد میکردند تا این داستان جمع شد. باغ صدف و بانوسرای آفتاب هم همکاری خیلی خوبی با ما داشت. خودشان بیشتر چیزها را هماهنگ کرده بودند. اما چالشهایی هم داشتیم مثلاً بانوسرای آفتاب میزهای جدیدی را دراختیار ما گذاشت که هنوز از جعبه در نیامده بودند و شبی که رفتیم میزها را بچینیم تازه اینها را یکی یکی از کارتن در آوردیم و پیچ میکردیم. این چیزی بود که من پیشبینی نکرده بودم و خیلی وقت ما را گرفت یا روز خود برنامه یکی دو تا عقب جلو شدن داشتیم مثلاً ترمینال اجازه نمیداد که همهی ماشینها با هم بالا بیایند و میگفتند: باید ماشین قبلی پایین بیاید تا بعدی بالا برود و این خودش معطلی ایجاد کرد اما درمجموع 50 میز فروش را آماده کردیم.
همه میدانستند سود خرید و فروشهای بازارچه برای مقاومت است و یکی از اهداف آن کنشگری مؤثر بانوان و ارتقای بینش و بصیرت آنهاست. مادرهایی بودند که هیچ وقت فروشندگی نکرده بودند ولی اشتیاق آن را داشتند. خودشان را آماده کردند و بچهها در آمادهسازی و فروش به دنبال ما میآمدند و خیلی ذوق داشتند.در بسیاری از گروهها اطلاعرسانی کردیم، جو دادیم و فضاسازی کردیم. بازدیدکنندگان ذوق داشتند که دست پخت این مادر و بچهها را بخرند و بخورند.
ما متولدین دهه 60 و 70 هستیم، حال و هوای ۸ سال جنگ دفاع مقدس ایران را تجربه نکردیم. ولی در فیلم و سریالها دیدیم یا کتابهای زندگینامه شهدا را خواندهایم و این برای خود من یک نمونه عملی از آن فضا بود. چگونه اکثریت اعضای محلهای مواد اولیه را از جیب خودشان وسط بگذارند؟!این همدلی و همراهی و اینکه میگویند؛ در دوره آخر الزمان مردم دستشان را توی جیب همدیگر میکنند را به عینه میبینم. با همدیگر تعارف نداریم، وقتی دست مادر بند است و بچهاش گرسنه است، میخواهد دستشویی برود یا هر کاری، دیگری برای بچه مادری میکند. اینجا مادران و بچهها حال خوبی دارند و برکت آن هم در زندگیها جاری میشود.