آقای مجتبی حسینی کنشگر فعالی است که در استان کردستان مشغول فعالیت است. این استان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همزیستی تشیع و تسنن در آن همیشه یکی از نقاط مهم در کشور ما محسوب میشود. از آنجاییکه فعالیتهای این استان مورد توجه کردستان عراق و مناطق دیگر کرد نشین د رترکیه و سوریه نیز هست لذا رویکرد آنها به جبههی مقاومت اهمیت ویژهای پیدا میکند.
پویش ختم قرآن
موضوع لبنان که پیش آمد، ما جلسات ختم قرآن مفصلی داشتیم که پیشنهاد کردیم این جلسات را به سمتی هدایت کنیم که هزینهی برگزاری این جلسات به حسابی که دفتر مقام معظم رهبری به مقاومت اختصاص دادهاند، واریز شود. گروههای ختم قرآن مجازی را هم در این راستا ایجاد کردیم.
اینجا یک شب قاری قرآن دعوت میکردند، شام میدادند و یک ختم قرآن برگزار میشد الان برای هر منطقه گروهی بهصورت مجازی کار ختم قرآن را انجام میدهند و دیگر آن شام داده نمیشود آن پولی را هم که بابت شام هزینه میکردند به حسابی که از طرف دفتر رهبری معرفی شده، واریز میکنند. بازخورد پویشهای اینچنینی در کردستان مهم است چون نگاه به کردستان در داخل و خارج از کشور متفاوت است. این پویش، مخصوصاً اگر زنده باشد و کلیپهایی از آن تولید و در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شود، بسیار تأثیرگذار خواهد بود. انشاالله ما از فردا این کلیپها را هم در فضای مجازی هم در رسانهی ملی، بارگذاری میکنیم. هدف ما این است که به طور اختصاصی برنامهای برای لبنان و غزه داشته باشیم و این پویش در آن برنامه معرفی شود.
فرزند لبنان، فرزند کردستان
گروههای برای جمعآوری کمک به لبنان تشکیل شده که مثلاً یک خانواده یا یک بچه را در لبنان تحت پوشش بگیرند. این موضوع در فضای مجازی و جلسات مختلف مطرح میشود. در جلسهی هفتهی گذشتهی فرمانداری گفتند: نقطهای در شهر هست که نقطهی حماسهی آن شهر محسوب میشود. مثلاً نقطهی حماسهی شهر قروه، میدان شهید سلیمانی است. ما از این ظرفیت استفاده کنیم و شهرداری آنجا داربست بزند هلال احمر پای کار بیاید و با آن برند خودشان صندوق جمعآوری کمک داشته باشند و آن فضای جنگ و جبهه را دیگر احیا کنیم.
گروهی (فکر میکنم) زیر نظر همسر حاج شهید بهشتی شکل گرفته است که یک گروه بانوان است. کار این گروه جمعآوری طلا برای کمک به مردم لبنان است البته قرار شد طلاها فروخته نشود . اوایل دوسه نفر از خانمها گوشواره هایشان را فروختند و پولش را به همان حسابی که معرفی شده واریز کرده بودند ولی قرار شد که دیگر طلاها را نفروشیم و مستقیم به تهران بفرستیم.