محسن رهایی، مدیر دبستان شاهد شهرستان سمنان است. او با نزدیک شدن اول مهر و بازگشایی مدارس این دغدغه را پیدا میکند که کار جدیدی در مدرسه انجام دهد تا دانشآموزان ابتدایی را با فضای غزه و مقاومت بچههای آن نزدیک کند و در این زمینه ابتکار خاصی به کار میبندد و دکور یک کلاس مدرسه ویران شده در غزه را بازسازی میکند تا در ذهن دانشآموزان ایجاد سؤال و پرسشگری بهوجود بیاورد و آنها را به آن فضا نزدیک کند.
زنگ نمادین
مفتخر بودیم که امروز در آئین بازگشایی مدارس، زنگ نمادین اول مهر را با حضور مسئولین استانی در آموزشگاه داشته باشیم. یکی از دغدغههای من این بود که بتوانیم کار جدیدی را در مدرسه انجام دهیم، فضای فکری و جامعه و منطقهای ما – همانطور که آقا فرمودند – این بود که غزه به فراموشی سپرده نشود. مدرسه ما یک مدرسه ابتدایی است بچههای ابتدایی را در شش پایه داشتیم میخواستیم کاری را انجام دهیم که بچههای ما بهصورت تجسمی واقعیت غزه و اتفاقاتی که الان در آن جا میافتد را درک و لمس کنند. ساعتها با همکاران بحثهای مفصلی داشتیم و تبادل نظر کردیم و درنهایت تصمیم گرفتیم، مدرسهای با عنوان مدرسه غزه درست کنیم، بازگشایی نمادین مدرسهای که دانشآموزی ندارد. رژیم صهیونیستی امروز در غزه و لبنان جنایات زیادی انجام میدهد. هر روز شاهد این هستیم که مدارس و دانش آموزان بمباران میکنند و آنها از این واقعه دردناک بینصیب نماندند. ما امروز در مدرسه شاهد یک کلاس درس نمادین را با حضور دانشآموزان و مسئولین بازگشایی کردیم، مدرسهای که دانشآموز ندارد.
این ایده و فکر را بازسازی کرده و به اجرا درآوردیم. کار بسیار قشنگ و خوبی بود و دانشآموزان خیلی تحتتأثیر قرار گرفتند و برایشان سؤالبرانگیز بود. برای خودم هم خیلی جالب بود که دانشآموزان سؤال میکردند اینها چیست؟ وقتی توضیح میدادیم واقعاً درک دیگری از وضعیتی که الان در غزه هست را پیدا میکردند و به تجسم اینکه آنجا کلاس درسی هست و دانشآموز نیست کمک میکرد. فضای نمادینی ایجاد کردیم از بچههایی که آوار روی سر شان خراب شده، خونهایی ریخته شده و کتابهایی که سوخته، میخواستیم مسئله غزه به فراموشی سپرده نشود. وقتی دانشآموزان با هیاهوی اول مهر وارد مدرسه میشوند و در سایه امنیتی که الحمدلله زیر سایه نظام جمهوری اسلامی برقرار است با فراغت بال و در بهترین شرایط اول مهر را برگزار میکنند و به مدرسه میآیند، بدانند که در گوشهای از این دنیا بچههایی همسنوسال خودشان هستند که با صدای توپ و تانک و انفجارها دستوپنجه نرم میکنند و نمیتوانند حداقل شرایط یک دانشآموز را هم داشته باشد.
روایتگری با اِ لِمانها
دانشآموزها فضا را دیدند، سؤالاتی در ذهنشان ایجاد شد، آنها از ما میپرسیدند و بازخوردهای خیلی خوبی از این مسئله گرفتیم، بچهها به یک کنشگری واقعی در این حوزه دست پیدا کردند و بسیار برای ما جای خرسندی دارد. انشاءالله بتوانیم همانطور که حضرت آقا فرمودند مسئلهی غزه نباید به فراموشی سپرده شود و گذر زمان آن را به دست فراموشی بدهد، مسئلهی غزه را در اینجا با این مسئله زنده کردیم. انشاءالله این کارها در مدارس دیگر و در فضای آموزشی ما هم ادامه پیدا کند و دانشآموزان بتوانند با این موضوع آشنا شوند و تحتتأثیر واقعیات باشند نه تحتتأثیر اخبار دروغی که در فضای مجازی پخش میشود.
در اول صبح دانشآموزان و مسئولین از مجموعه نمایشگاه بازدید داشتند، بعد از آن سؤالاتی که در ذهن بچهها بود در کلاس درس پرسیدند، ما تکتک دانشآموزان را دوباره به این فضا آوردیم و دوباره مسائل و واقعیتهایی که در غزه در حال رخ دادن است را توضیح دادیم و باتوجه به اینکه در هفته دفاع مقدس هستیم، فضا را شبیه دوران جنگ تحمیلی کردیم چون در دفاع مقدس همین وضع و احوال در جنوب کشور و شهرهای جنگزده حاکم بود. در آن روزها هم مدارسی تخریب میشد، دانشآموزانی از تحصیل محروم میماندند، این فضا را به آن داستان تشبیه کردیم و به دفاع مقدس، شهدای دانشآموز و شهدای همفرهنگی که در این حوزه داشتیم، پل زدیم و ذهن بچهها را روشن کردیم که اگر امروز در غزه میگوییم جنایات زیادی اتفاق میافتد و اسرائیل کودککش چه جنایاتی مرتکب میشود، یعنی چه؟ یعنی اینکه اسرائیل بیمارستانها، مراکز تحصیلی، مراکز آموزشی و اماکنی که استراحتگاه بچههاست را بمباران میکند و هیچ حد و حدودی برای خودش قائل نیست، دنیا هم در سکوت خبری است. اتفاقاً بچهها سؤالات خوبی میپرسیدند، روایتگری خوبی هم داشتیم و اتفاقاتی که در آنجا انجام میشود بهروشنی برای دانشآموزان تبیین شد.
در جریان برگزاری همین ایده، یکی از واقعیتها و مسائلی که با بچهها مطرح کردیم مقاومتی بود که دانشآموزان غزه داشتند، در مورد کلیپهایی که در فضای مجازی پخش میشد صحبت کردیم، احساس همدردی یک برادر با خواهرش در بحبوحه جنگ، دانشآموزی که در بدترین شرایط روحی قرار دارد ولی قرآن میخواند و تسکیندهنده اوست، حماسههایی که دانشآموزان همسن و سالهای آنها در غزه ایجاد میکنند، مقاومتی که دارند، خانوادهای که تمام اعضای خانوادهاش را از دست میدهد، برای بچهها بیان شد. بخشی از برنامه، همدردی و مرثیهسرایی و بخش دیگر مقاومتی که بچههای غزه در این چندین ماه از خودشان نشان دادند، یعنی در برابر بمبارانها و موشکبارانها و تحریمهای غذایی دوام آوردند و هنوز هم به راه راستین مقاومت پایبند هستند و ادامه میدهند تا الگویی برای دانشآموزان ما باشد و بتوانیم این الگوی مقاومت را ترسیم کنیم و آنها بتوانند برای ادامه کار خودشان در تمام ابعاد زندگی از آن بهره ببرند.
وقتی ایده به ذهنمان رسید دغدغه این را داشتیم که فضاسازی را چگونه انجام دهیم؟ فضاهای سهبعدی، مجسمه، بنر و این کارهای هزینهبر پیشنهاد شد، چیزی که به ذهن یکی از دوستان و ما رسید این بود که وقتی میخواهیم در مدرسه کلاس درسی را تجسم کنیم، همه وسایلش را در مدرسه داریم. تختهسیاه شکسته، میز و نیمکتهای شکسته. حتی از موکتی که در گوشه حیاط افتاده بود، استفاده کردیم، چند صندلی شکسته که انگار بر اثر موج انفجار و زیر آوار تخریب شده را گذاشتیم و کلاس درسی را در آن جا ایجاد کردیم که بر اثر انفجار و تخریب و آوار دیگر قابلاستفاده نیست، یعنی زمانی نهچندان دور دانشآموزان در آنجا تحصیل میکردند و درس میخواندند و حالا منفجر شده، بخشی از کتابهای درسی سوخته و بخشی به خون دانشآموزان آغشته شده، روی تختهسیاه جملهای را نوشتیم که نشان از مقاومت دارد و قطرات خونی را تجسم کردیم که شاید خون یک آموزگار یا دانشآموز باشد. برگ زیتون را هم که نماد مقاومت لبنان بود گذاشتیم، یعنی هر چه که به ذهنمان میرسید تا این فضا را مجسمتر کنیم و صحنهآرایی را زیباتر کند و تکتک آنها سؤالی را در ذهن بچهها ایجاد کند، استفاده کردیم. چرا صندلی اینطوری شده؟ چرا نیمکت واژگون شده؟ قطرات خون چیه؟ چرا کتابها سوخته؟ اینها را گذاشتیم که ذهن بچهها به کنشگری باز شود و سؤال کنند. سؤالکردن باعث آموزش، یادگیری و تجسم بهتر اوضاع برای آنها شود.
این کار هیچ هزینهای برای ما نداشته و تمام اِلمانهایی که در این صحنه میبینید وسایلی بوده که شاید در مدرسه قابلاستفاده نبوده و خاک میخورده؛ ولی امروز صحنهای را ایجاد کرد که شاید برای روزها و سالها در ذهن دانشآموزان باقی بماند.
دانشآموز دختری از ابتدای برنامه طرح دانشآموزان غزه و اتفاقاتی که برایشان افتاده بود را برای مهمانان برنامه تصویرگری میکرد. این هم برای ما نکته قابلتوجه بود که حوزه مقاومت بچهها را به تصویر میکشید.
یکی از رسالتهای ما در مدرسه شاهد ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مقاومت است. در سالهای گذشته هم همین بوده، مجموعه همکاران ما در حوزههای مختلف کار کردند، در کارهای هنری مثل تئاتر و گروههای سرود اثرپذیری بیشتری در حوزه مقاومت نسبت به برنامههای کلیشهای سخنرانی محور وجود دارد. ما بیشتر به سمت برنامههایی رفتیم که برای بچهها جذابیت دارد مثلاً گروههای سرودی که بتوانند سرودهای مقاومت را اجرا کنند یا گروههای تئاتر کلاسی که بتوانند صحنههای مقاومت را بازگرایی کنند و یک نمایشنامه مقاومت را اجرا کنند.
اینطوری هم حس تجسمی بچهها فعال میشود و هم به مواردی که بر اساس ساحتهای تربیت آموزش پرورش بر طبق سند تحول بنیادین، نزدیک میشویم. بتوانیم در آن راستا بچهها را تربیت اعتقادی، زیستی و هنری کنیم و دانش آموز را در ابعاد مختلف بهصورت تمامساحتی پرورش دهیم.