آقای محمد جوکار، یک جوان متأهل و طلبه حوزه علمیه قم است که اصالتاً اهل یزد میباشد. سعی آقای جوکار و دوستانشان بر این بوده تا با استفاده از ظرفیت مسجد، فعالیتهای انتخاباتی خود را شکل دهند و مسجد، کانون فعالیت آنان باشد. در متن زیر با اقداماتی که ایشان در راستای مرکزیت بخشیدن به مسجد انجام دادهاند، بیشتر آشنا میشویم.دغدغه اصلی ما در یزد، تبدیل مسجد به یک مسجد تراز انقلاب اسلامی بود. انتخابات نیز برای ما از اهمیت ویژهای برخوردار بود و تلاش کردیم تا مسجد را بهعنوان کانونی برای فعالیتهای اجتماعی و سیاسی درآوریم و آن را به یک میدان تبلیغاتی تبدیل کنیم. هدف اصلی این بود که با مرکزیت بخشیدن به فعالیتها در مسجد، بصیرت سیاسی مردم را ارتقا دهیم و آنان را در مسائل انتخاباتی دخیل کنیم.محل فعالیت ما در محله دوازده امام یزد واقع در آزادشهر بود که جمعیتی حدود دو هزار نفر داشت. در این محله، مسجد بهعنوان پایگاهی برای پیگیری فعالیتهای سیاسی و اجتماعی ما انتخاب شد. در این فضا، با سه دسته از مخاطبان روبهرو بودیم: دسته اول کسانی بودند که به دلیل شک و شبهه رأی نمیدادند یا اساساً مخالف بودند و هدف ما در اینجا رفع شبهات آنان بود. دسته دوم افرادی بودند که رأی میدادند، اما از نظر سیاسی آگاهی کمی داشتند و هدف ما این بود که سطح بینش سیاسی آنان را ارتقا دهیم. دسته سوم افرادی بودند که به فعالیتهای انتخاباتی پرداخته بودند و آگاهی سیاسی بالایی داشتند، اما کنشگر نبودند و ما در تلاش بودیم تا آنان را به مشارکت فعالتر در روند انتخابات ترغیب کنیم.برای این سه گروه، برنامههای متفاوتی طراحی و اجرا کردیم. یکی از برنامههای ما این بود که سه شب از برنامههای مسجد را به نمایندگان کاندیداها اختصاص دهیم. در این شبها، نمایندگان کاندیداها دعوت میشدند و به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه با مردم صحبت کرده و نظرات خود را در مورد نامزدهایشان بیان میکردند. ما همچنین به مردم تأکید میکردیم که این نمایندگان موظف هستند به سوالات آنان پاسخ دهند. این برنامه با استقبال زیادی از سوی مردم مواجه شد.برنامه دیگر، برگزاری حلقههای گفتوگو بین نماز مغرب و عشاء و حتی بین نماز ظهر و عصر بود. در این حلقهها، یک سیر بحث تدوینشده توسط دوستانمان مطرح میشد. در ابتدا با دو نفر از روحانیون که در این زمینه تخصص داشتند، بحث آغاز میشد و سپس سایر افراد به مشارکت میپرداختند. این حلقهها در ابتدا با پیشرفت زیادی مواجه نشدند، اما به تدریج مردم شروع به جستجو و بررسی شاخصها و معیارهایی برای انتخاب کاندیدای مناسب کردند که نشاندهنده یک پیشرفت قابل توجه در درک و آگاهی سیاسی مردم بود.در کنار این برنامهها، اقداماتی مانند توزیع تراکتها و پوسترهای تبلیغاتی در مغازهها و خانهها و همچنین گفتوگو با مردم برای تشویق آنان به مشارکت در انتخابات انجام میدادیم. این فعالیتها با بودجهای کاملاً مردمی انجام میشد و افزون بر این، کمکهایی از سوی نهادهای فرهنگی و مسجد به این فعالیتها اختصاص مییافت.با این حال، برخی از برنامهها به دلیل نبود منابع کافی یا عدم پذیرش عمومی، موفق نبودند. این تجربه نشان داد که باید اقدامات خود را متناسب با ظرفیت و تواناییهای موجود پیش ببریم و نباید به نتایج آرمانی و غیرقابل دسترس امیدوار باشیم. یکی از انتقاداتی که در انتخابات ۱۴۰۰ به ما وارد میشد، این بود که برخی از مردم احساس میکردند که روحانیون تنها در ایام انتخابات به سراغ آنان میآیند. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم یک فضای تبلیغاتی برای ارتباط مستمر با مردم فراهم کنیم تا همواره در کنار آنان باشیم و ارتباطمان را در طول زمان حفظ کنیم.در نهایت برای ما مهم این بود که حتی اگر تنها بر روی صد یا صد و پنجاه نفر تأثیرگذار باشیم، کافی است و باید در هر دوره از انتخابات این تأثیر را گسترش دهیم. اهداف ما بزرگ و بلندپروازانه بود، اما در عین حال به واقعیتهای موجود نیز توجه داشتیم و سعی میکردیم با فعالیتهای مستمر و هدفمند، نقشی مؤثر در افزایش مشارکت مردم ایفا کنیم.