راوی: آقای مهدی جلیلیان
نام مجموعه: درگذشته فعالیت در سازمان تبلیغات و مسجد
استان: کرمانشاه (اسلامآباد غرب)
بیوگرافی:
بنده متولد سال 1371، روحانی و معلم بوده و دارای سطح دو حوزوی هستم.
کادر اصلی:
در دالاهو هیئت مذهبی داشتیم و تنها روستای شیعهنشین همین روستا بود که تقریباً 9 نفر جوان که خادم مسجد بودند فعالیت میکرئند.
شروع فعالیت:
در اسلامآباد از سال ۹۴ تا ۹۷ فعال بودم.
همچنین در دالاهو از سال 1397 تا 6 ماه پیش بودم.
فعالیتها:
ما از سال 94 به دلیل اینکه رشتهمان حوزوی بود ملبس شدیم و اولین تبلیغ من نیز در منطقهای اطراف اسلامآباد بود. آنجا از طرف سازمان تبلیغات مسجد گرفتیم و سازمان تبلیغات نیز به ما چارت برنامه میداد و بودجه هم داشتیم و این فعالیت در روستا شکل میگرفت.
یک حوزه مقاومت امام علی در شهر بود که بهعنوان سرمربی صالحین بودیم و هفتهای یکی دو روز جلسه احکام و قرآن داشتیم. همچنین با کمک جهاد سازندگی سپاه، به خانوادههای شهدا یا خانوادههایی که کم برخوردار بودند سر میزدیم.
در این اواخر که به شهرستان دالاهو رفتیم از این نظر که منطقه تبلیغی است و تماماً شیعه نیستند در آنجا نیز کار میکردیم. در دالاهو روستایی بود که تقریباً 96 درصد مردم شیعه بودند، به روستا رفتیم و با خادم مسجد آشنا شدیم و بعد با جوانهای آنجا ارتباط برقرار کردیم. حدود هشت جوان را بهعنوان هیئت مذهبی انتخاب کردیم و همکاری کردند. این هیئت مذهبی در مراسمات بهویژه مراسمات ملی و مذهبی روستا کمکمان میکردند و ما نیز از طریق سازمان تبلیغات و سپاه، بستههای فرهنگی و معیشتی را با کمک اینها بین مردم نیازمند توزیع میکردیم.
بنده با سپاه شهرستان نیز ارتباط داشتم و در آنجا بهعنوان مربی صالحین در مساجد میرفتم و فعالیت داشتیم.
در این اواخر که بودجه و … کم و ضعیف شد، کار را سخت کرد.
بازخوردها:
تجربیات تلخ و شیرین و چالشهایی را که داشتیم بیشتر در دالاهو بود که حاشیهنشین بودند و شیعه در آنجا کم بود شکر خدا توانستیم در هر روستایی هیئت مذهبی تشکیل دهیم و این هیئت مذهبی باعث شد که دید خوبی نسبت به دین اسلام و شیعه داشته باشند.
یک تجربه تلخی که داشتیم، در روستاها افراد پیرتر تعصب خاصی روی بحث الحق بودنشان داشتند و نتوانستیم کار کنیم. با سازمان تبلیغات هماهنگ کردیم که برای تبلیغ روحانی بفرستند، اما وقتی به روستاها میآمدند خیلی از مواقع بهشان توهین میشد و یا اعتراض میکردند چرا درجایی که نماز و وضو در دینشان نیست ما را میفرستید.
تجربیات خوب:
توانستیم چند نفر از افرادی را که الحق بودند را به شیعه شدن دعوت کنیم و هنوز هم با اینها ارتباط داریم.
شهرستان دالاهو همه افراد اهل مسجد و منبر نیستند و معمولاً ارتباط چهرهبهچهره باید داشته باشند. بنابراین با این افراد دوست شدیم و حرف زدیم و همین رفاقت باعث شد که اینها را با دین اسلام آشنا کنیم.
نکته پایانی:
یکی از دلایلی که باعث سرد شدن بنده در فعالیتها بود، این است که همه در حد حرف هستند.
ما الان در کل شهرستان دالاهو یک روحانی داریم و بنده به این نتیجه رسیدهام که باید همه فعالیتهای فرهنگی مسجدحور باشد و مسجدی فعال میشود که روحانی داشته باشد. اگر اینها میآمدند و روحانی و فعال فرهنگی را در روستا را تأمین میکردند میتوانستند تأثیر خوب بگذراند.