راهِ برتر شدن؛
برنامه داشتن، نقطه قوت «ولاء منتظر»
موسسه «ولاء منتظر» از ابتدا، روال مشخصی برای فعالیتهای اداری و مالی خود تعریف کرده است. از این نظر میتوان این موسسه را در میان بسیاری موسسات فرهنگی، نمونه توصیف کرد. این زیرساخت، به شکلی جامع تعریف و تمام نیازهای موسسه در آن در نظر گرفته شده است. همین زیرساخت به تربیت نیروی انسانی هم کمک میکند، زیرا ساختاری که باید در آن قرار بگیرد و رشد کند، کاملا مشخص است. در واقع این ساختار، در کنار ذوق و انگیزه فرد، نقشی کمککننده و همافزا بازی میکند.
موسسه «ولاء منتظر» را میتوان یک موسسه خودگردان توصیف کرد. حمایتهایی از آن صورت میگیرد، ولی عمده هزینههای موسسه، از اجرای طرحهای آموزشی و تبلیغی تامین میشود. هزینهها و درآمدهای موسسه، تقریبا در پایان سال مساوی میشود؛ از آن جا که اکثر نیروهای موسسه به صورت جهادی و بدون چشمداشت مالی در فعالیتها حضور مییابند، بیشتر هزینههای موسسه صرف برگزاری دورهها میشود. فعالیتهای پژوهشی نیز از گذشته وجود داشته و به چاپ بیش از 30 جلد کتاب منجر شده است.
مساله مهمِ برنامهریزی
بیشتر موسسات فرهنگی، از جمله موسسه «ولاء منتظر» درگیر مسائل مالی هستند و این درگیری، زمان و نیروی زیادی از آنان میگیرد. به نظر میرسد یکی از راههایی که میتوان به وسیله آن از این مشکلات کاست، شناخت ماموریت و جایگاه مجموعه است. مثلا یک موسسه که «آموزش» را رسالت خود تشخیص داده، باید به همین حوزه وارد و روی آن تمرکز کند، بعد روی آموزش موضوعات مختلف، از جمعیت و سبک زندگی گرفته تا فضای مجازی و تولید محتوای رسانهای فعالیت کند.
متاسفانه بیشتر موسسات فرهنگی سطح کشور، جسته و گریخته کارهایی انجام میدهند و اگر موفق باشند، به زور فعالیتهای خود را میچرخانند. جای خالی یک گروه متخصص که با یک نگاه تخصصی، به برنامهریزی مشغول شود و افقهای چند ساله آن را مشخص کند، بسیار احساس میشود. یکی از نکات مثبت و نقاط قوت موسسه «ولاء منتظر»، برنامهریزی موسسه است که در آن افقهای سالانه و چند ساله مورد بررسی قرار گرفته و مشخص شده است. بدین ترتیب مخاطب میداند در تعامل با این موسسه، میتواند محتوایی در زمینههایی خاص بگیرد، مسئولان موسسه هم میدانند که مثلا در بخش فضای مجازی، هر محتوایی نباید در سایت بارگذاری شود. در مراحل جلوتر، امکان رقابت با موسسات دیگر هم فراهم میآید و گسترش فعالیتها، میسر میشود.
تشخص اهم و مهم
یکی دیگر از مزایای برنامهریزی، تشخیص اهم و مهم است. گاهی برای برخی طرحهای موسسه که اهمیت بیشتری دارد، هزینههایی فراتر از آن چه جذب شده است صرف میشود تا اجرای کار بهتر و دقیقتر باشد. برای مثال در طرحی که در سال 1397 با محوریت مساجد و با هدف مقابله با آسیبهای اجتماعی برگزار شد، بیش از دو برابر بودجه، هزینه شد تا طرح پویاتر شود. به لطف خدا، این طرح، طرح موفقی از کار درآمد و به عنوان طرح نمونه کشوری هم انتخاب شد.
مردمِ پای کار
برنامهریزی باید از انعطاف لازم برخوردار باشد. این که برای یک طرح فلان مقدار بودجه جذب میشود و باید به همان میزان هم خرج شود، نگاه درستی نیست. گاهی لازم است بر اساس نگاه تربیتی، تاکید بیشتری روی یک طرح صورت گیرد و با مشارکت خیّران و به کارگیری شبکههای مردمی، حمایتهایی جذب شود. همین حمایتهای مردمی، حتی اگر مقدار آن بسیار اندک هم باشد، به قدری برکت با خود دارد که یک طرح را پویا و زنده میکند. در واقع مردم با حمایت از یک طرح، انگار آن را از خودشان میدانند و در صورت نیاز، پای کار میآیند. همان اتفاقی که در طرح کاهش معضلات اجتماعی مشاهده شد و مردم به خوبی از آن حمایت کردند.