ما کمک می‌خواهیم!

راوی: خانم اکرم محمدی منفرد

مجموعه: هیئت مادر کودک شهید مصطفی صدرزاده/ دبیر جمعیت خاتم استان زنجان

استان: زنجان

بیوگرافی:

بنده45 سال داشته، مبلغ بوده و سطح 3 حوزه را دارم.

کادر اصلی:

اعضای ثابت که با هم همکاری داریم ۸ نفر هستیم.

شروع فعالیت:

فعالیتم را از سال 1400 آغاز کردم.

فعالیت‌ها:

هیئت مادر و کودک شهید صدرزاده در راستای ارزش گذاری به جایگاه مادری و اینکه چنین هیئتی در استان ما در جای خالیش بود و وجود نداشت، در سال ۱۴۰۰ ثبت کردیم و با دوستان تا به الان کارهای خوبی الحمدالله انجام شده است. کارهایی که در حقیقت ما در این هیئت که یک هیئت مادر و کودک است، یک ساختمان دو طبقه است و یک طبقه در اختیار مادر و یک طبقه مجزا برای کودکان است. در آن تایمی که مادران وارد هیئت می‌شوند بچه‌ها با مربیانی که دوره‌های تربیت جنسی کودکان، رفتار با کودک و دوره‌های هوای مادر را شرکت کرده‌اند و می‌دانند رفتار با کودک چگونه باید باشد با هم هستند. ما اعتقادمان این هست که مباحث دینی و اعتقادیمان باید در قالب بازی، شعر، داستان و به طور غیر مستقیم از کودکی باید به بچه‌ها آموزش داده شود.

در کناری این ما برای مادران هم برنامه‌های مختلفی داریم و معتقد هستیم که مادری توانمند است که در تمام حوزه‌ها مادر آگاه باشد.

برنامه‌های ما برنامه‌های تدبر در قرآن برای مادران اجرا می‌کنیم، بحث جمعیت، همسرداری، سبک زندگی، تغذیه سالم و درکنارش مباحث سیاسی را نیز داریم. حالا به مناسبت‌هایی که وجود دارد مانند بحث انتخابات، بحث ستاد مادرانه را تشکیل دادیم و مادران را پای کار آوردیم. در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن کالسکه‌سواران را که همان نوزادان و بچه‌های کالسکه سوران بودند را داشتیم تمام این برنامه‌ها اطلاع‌رسانی می‌شود تا مادران شرکت کنند.

در کنار این‌ها غرفه‌های جمعیتی برگزار می‌کنیم و در روز عید غدیر ما غرفه داریم و موکب جمعیتی برگزار می‌کنیم. برگزاری نمایشگاه‌های جمعیتی را در سطح استانمان داشتیم. هیئت ما هر هفته سه‌شنبه‌ها بعد از ظهر برگزار می‌شود و با توجه به

زمان و در حقیقت تابستان‌ها سه ساعت و حالا روزهای کوتاه دو ساعت در اختیار مادران و کودکان هستیم.

کلاس‌ها، کارگاه‌های آموزشی با توجه به نیازهای مخاطب داشتیم. در این سه سال برنامه‌های مختلفی را تقسیم‌بندی کردیم مانند کودک زیر هفت سال، رفتار با نوجوان، همسرداری، همسرداری مومنانه، سبک زندگی اسلامی و موارد دیگری را داشتیم. ما از اساتید حوزه و دانشگاه استفاده کردیم و رایگان در اختیار مادران بود و همیشه هم یک تایمی را برای مشاوره به صورت پرسش و پاسخ در اختیار مادران قرار می‌دادیم.

الحمدلله امسال هم با یک رویکرد جدید با توجه به اینکه دغدغه حضرت آقا علاوه بر بحث جمعیت که مدنظر ما است و فعالیتمان را در این راستا آغاز کردیم، بحث حفظ قرآن هم هست. ما امسال برنامه را با این رویکرد آغاز کردیم که 45 دقیقه از برنامه را به روان‌خوانی و روخوانی مادران اختصاص دادیم و انشالله بعد از تمام کردن و کاملاً مسلط شدن به روخوانی و روان‌خوانی بحث حفظ قرآن را هم آغاز کنیم. در کنار اینکه بچه‌ها در طبقه بالا دارند حفظ می‌کنند مادران هم جزء سی را حفظ کنند. ما نیز بتوانیم در پایان سال بگوییم که حسینیه ما چند تا مادر حافظ جزء سی و یا چند جزء شده‌اند.

در کنار این یک تایم مشاوره داریم که مشکلات فضای مجازی با مباحث مختلفی پیگیری شده است.

در کنارش نیز به بچه‌ها خیلی خوش می‌گذرد و بچه‌ها با هم هستند و بازی می‌کنند. مربی‌ها هم با هدف و برنامه‌ریزی بازی می‌کنند و آخر تایم هم اگر در شهادت برنامه داشته باشیم من سعی می‌کنم که سینه‌زنی را بچه‌ها حتماً پایین بیایتد و در کنار مادران خود باشند.

زمانی هم که ما تایم داشته باشیم و در جلسات سه‌شنبه‌هایمان یک مناسبتی باشد و مولودی داشته باشیم آن را هم بچه‌ها کنار مادرانشان می‌مانند. بچه‌ها هر زمانی که دوست داشته باشند می‌توانند پایین بیایند و کنار مادرشان باشند و هر زمان که خواستند مجدد بالا بروند. سعی کردیم یک فضایی باشد که مادری که چند تا بچه دارد و بچه کوچک دارد بداند که هفته‌ای دو سه ساعت من می‌توانند جایی بروند و برای خودشان باشند.

بعضی وقت‌ها مادرها بچه‌ها را اینجا می‌گذارند و می‌گویند من دو ساعت جایی کار دارم و ما این کار را هم انجام می‌دهیم. سعی کردیم که بالاخره یک محیطی باشد تا حالا در کنار جذابیتی که برای بچه‌ها دارد بچه‌ها ی چیزهایی را یاد بگیرند.

حالت خشک نباشد و این ذهنیت از بچگی در این‌ها شکل بگیرد و انشاالله که بزرگ شدند افرادی توانمند و معتقد شوند که به درد جامعه‌مان بخورند.

بازخوردها:

 واقعیتش دغدغه تشکیل هیئت، دغدغۀ ذهنی خودم بود؛ با توجه به اینکه خودم چهار تا فرزند داشتم و آن موقع که کوچک بودند و به هیئت می‌رفتیم با خاموش شدن چراغ‌ها گریه می‌کردند. بعدازظهرها می‌رفتیم و خانم‌های مسن ناراحت بودند که چرا با بچه می‌آیید. مهمترین قراری که با سخنران‌هایمان چه از دانشگاه و چه حوزه بودند این بود که الویت در اینجا با مادر و بچه‌ها است و باید روی خودشان بیشتر کار کنند تا تمرکزشان را از دست ندهند.

ما اوایل که کار را شروع کردیم خیلی کم بودیم و برنامه را با 15 نفر مخاطب آغاز کردیم، الحمدالله کارمان خداراشکر خوب گرفت. بعضی وقت‌ها جلساتمان به 300 نفر هم می‌رسد، یک گروهی را ما تشکیل دادیم گروه حسینیه مادر و کودک است که هفتصد و خورده عضو دارد. برای من جالب است که در بحث مواسات مادرانه مادران ما خیلی پای کارآمدند و آن چیزهایی که به همدیگر امانت می‌دهند در کنار این‌ها گروه‌های جهادی هم هستند. دو سه تا از روه‌های جهادی استانمان یک چیزی را نیاز داشته باشند این‌ها را هم در گروه خودمان قرار می‌دهیم و برای این‌ها نیز کمک جمع می‌کنیم.

در بحث غزه مادران ما خیل  پای کار بودند و5/17 میلیون پول جمع کردیم. نزدیک50_60  میلیون فقط مربا، لباس، شال و کلاه و .. مادرها زحمت کشیدند و هدیه شد.

دو سری بازارچه مقاومت برگزار کردیم، الحمدلله خیلی مادرهای  پای کاری داریم. همین که فضایی ایجاد شده است که من واسطه شدم و نیازمندانمان نیازشان برطرف شده برایم خیلی شیرین است.

یا اینکه مادرها می‌گویند کار داشتیم اما بچه‌ها عادت کرده‌اند و سه‌شنبه می‌گویند باید به حسینیه برویم برایم شیرین است.

الحمدالله همین که دعوت می‌کنیم و پای کار هستند و لذت می‌بریم مهمترین چیزی است که من دارم.

هر جایی هم که به مشکلی خوردیم و فشاری بوده روی مکان و بحث مالیش، ماردان حامی بود‌ه‌اند و با نذورات بانی شده‌اند.

ما امسال خیلی از مادرهایمان به خاطر اینکه تعداد بچه‌هایشان زیاد بود و یا باردار بودند نتوانستند اعتکاف بیایند و به من پیام می‌دادند که یک کاری کنید که ما همبتوانیم شرکت کنیم. برای این موضوع با مسئول دارالقرآن که یکی از دوستانمان بود  صحبت کردیم و به صورت مجازی برگزار کردیم. البته اعتکاف حساب نمی‌شود اما توانستیم این حس و حال را به مادرانی که جا مانده از اعتکاف هستند انتقال دادیم. نامش را زمزمه‌های عاشقانه مادران و کودکان گذاشتیم و ثبت‌نام کردیم، این‌‌ها را  در گروه وارد کردیم و سه روز را بعدازظهر مادرها می‌آمدند و در دارالقرآن برنامه‌های تلاوت را داشتیم، مناجات امیرالمومنین را داشتیم. خیلی برنامه خوبی بود و نماز جماعت‌ها را می‌خواندیم و بعد یک افطار داشتیم، در روه هم فعال بودیم و یک حس باهم بودن را با یکدیگر داشتیم.

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر اکرم محمدی منفرد

اکرم محمدی منفرد

جمعیتهیئت خانگی
https://mtedad.org/?p=9019

تجربه‌های مشابه:

راوی: سعیدی هستم، دکترای مهندسی صنایع گرایش اتوماسیون. بیشتر در زمینه کنترل....

راوی: مریم سلیمی هیزجی استان: همدان بیوگرافی: بنده مریم سلیمی هیزجی....

راوی:بنده سنچولی هستم، مسئول گروه جهادی شهید ابراهیم سنچولی از شهرستان گنبد....

راوی: بنده تقی شجاعی هستم، متولد سال ۱۳۶۶، استان زنجان، شهرستان خرمدره.....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت