راوی: خانم خدیجه حسینی
نام مجموعه: دختران رضوی
استان: بوشهر (هرمز)
بیوگرافی:
بنده 47 ساله، دبیر و دارای لیسانس الهیات هستم.
کادر اصلی:
با ده الی 12 نفر فعالیتم را انجام میدهم.
شروع فعالیت:
بنده فعالیتم را از سال 1397 آغاز کردم.
فعالیتها:
کانون دختران رضوی که سال ۹۷ برنامهاش را شروع کرده بود، بدون مکان خاصی و بهصورت مردمی و با هدف تربیت جوان و نوجوان شهر بود. ما آمدیم یک عده از بچههای دغدغهمند شامل طلبه، دانشجو، خانهدار در کنار هم نشستیم و یک سال تمام در پارک فقط برنامه جذب نوجوان را داشتیم. برنامهای داشتیم و دوشنبه تا دوشنبه برنامه در پارک بود، بعد از این وارد یک خانه شدیم که دارای یک اتاق بود و کارمان را در آن اتاق ادامه دادیم.
بیشتر برنامههایمان مناسبتی بود و در مناسبتها برنامه داشتیم. اما بعدها دیدیم که در مدرسه نمیتوان کارهای تربیتی را پیش برد و بچهها فقط محدود در مدرسه بودند. ما آمدیم در بیرون فضا را ایجاد کردیم تا آنجا نیز کارهایشان را انجام دهند. اولین فعالیت را تربیتی آغاز کردیم و بعد از تربیتی، برنامهی شهدایی را آغاز کردیم. بچهها را استعدادیابی کردیم، مثلاً بچههایی که در بخش شهدایی قوی هستند یا در بخش رسانه قوی باشند را تقسیمبندی میکردیم. در این قالب برنامههای عموم شهر را هم انجام دادیم، یعنی یک برنامه گسترده در خود شهر انجام دادیم و هدف کار این بود که مردم بچههایی که در حال رشد هستند را ببینند. یعنی به گونهای بود که الان بچههایی که در کنار ما هستند افرادی هستند که نوجوان از هشتم ابتدایی آمده و در قالب کار ما قرار گرفته است و الان یک مربی شده و در کنار ما کار میکند. حتی بچهها زمانی که مدرسه را تمام کنند و وارد دانشگاه شوند باز وارد این خانه شده و بهعنوان یک مربی کنار ما قرار میگیرند. یعنی ما اینها را بهروزرسانی کرده و در کنار همدیگر رشدشان میدهیم.
مثلاً یکی از برنامههای شاخص کارمان که در سطح شهر خیلی ویژه بود، برنامه خانههای بهشتی بود که بچهها را با سبک و سیاق زندگی جوانی و نوجوانی شهدا آشنا میکردیم. پیش پدر و مادر شهدا میرفتیم و بچهها از نزدیک زندگینامهی شهدا را رصد میکردند و اینگونه نبود که فقط پای صحبت خانوادهها بنشینند. بلکه آن مدتی را که در آنجا بودیم، بچهها خودشان چایی درست میکردند و ظرفها را میشستند و آن تنهایی را از دل آن مادر شهید جدا میکردند.
یکی از کارهای ویژه که در خانههای بهشتی انجام دادیم ما شب یلدای دو سال پیش، با بچهها نذر انار داشتیم و این را برای فقرا و نیازمندان بستهبندی کردیم. بعد گفتیم شب یلدا را به کنار یکی از مادران شهدا برویم و خیلی از بچهها با این پیشنهاد موافق بودند و ما هم رفتیم.
در کنار فعالیتهایمان خانوادهای بیبضاعتی که دارند زندگی میکنند نیز جزء حلقهی کار ما است و در بحث جهادی به اینها کمک میکنیم.
دو سه سال است که برنامه اعتکاف در دست بچههای کانون ما است و این کار را بانام و یاد امام رضا آغاز کردیم. اردوهای مختلف مانند راهیان، مشهد امام رضا داشتیم. چند روزی هم هست که از سفر کربلا برگشتیم و بچههای خادم اعتکاف و برخی از بچهها که در قرعهکشی برنده شدند را به کربلا بردیم و برگشتیم.
برنامهها قالب کار ما است و در مناسبتهای مختلف موکبهایی را در سطح شهر برپا کردیم. روز دختر برنامه ویژهای داشتیم و خیلی استقبال شد، الآن هم در حال تشکیل یک یادواره خیلی ویژه هستیم. مصاحبههایی که در سطح شهر از مردم با موضوعات مختلف میگیریم و کارهای دیگری نیز انجام دادیم.
همچنین بخش کتابخانه داریم و از جاهای مختلف کتابهای ویژه را آوردیم. اوایل چون کار تشکیلاتی انجام میدادیم، چیزی که حضرت آقا از ما میخواستند، مثلاً میآمدیم بچهها با مربیها دورهم جمع میشدیم. هم دورهمی بود و هم یک شامی کنار هم میخوردیم و کتاب کار باید تشکیلاتی شود را مباحثه میکردیم. نتیجه این مطالعات این بود که توانستهایم در این چند سال کار را تشکیلاتی پیش ببریم.
جلسه حفظ قرآن داشتیم و داریم، بخش مهدویت داریم و آمدیم ۱۰ نفر را در قالب مهدویت پرورش دادیم که اگر اینها توانمند شوند و در سطح تخصصی قرار بگیرند، بیایند شناخت امام زمان را در مدارس، مساجد و … انتقال دهند.
یکی دیگر از فعالیتهایمان پرورش راوی بود که الحمدالله امسال در راهیان دانشآموزی ۴ الی ۵ نفر از بچههای تیم ما در برنامه افتتاحیه و اختتامیه، روایتگری داشتند و خیلی هم زیبا روایتگری کردند. همچنین یادوارههایی که در شهرستان اجرا میشود از بچههای تیم ما میروند یک روایتگری از آن شهید را به تصویر میکشند.
نکته پایانی:
بنده بهعنوان فردی که دغدغهی کار فرهنگی دارد میگویم که هیچوقت نمیشود با دستخالی قدم در این مسیر گذاشت. ما نیاز به حمایت مسئولین در کنارمان داریم. تا به الآن نیز با کمکهای مردمی جلو رفتیم، اما برای کارهای ویژه نیاز به کمکهای مسئولین داریم.