راوی: محمدحسین فاطمینسب
فعالیت: فعال در زمینه گردشگری
استان: قم
اینجانب، ۴۳ ساله، بازنشسته سپاه پاسداران، مدرس دانشگاه و فعال در ستاد فرهنگی راهیان نور هستم. بیش از ۲۵ سال است که بهعنوان راوی فعالیت میکنم.
اگر گردشگری را به معنای عام در نظر بگیریم، راهیان نور نیز بخشی از آن است. من بهطور کلی به سفر و گردشگری علاقهمندم، اما فعالیت در حوزه گردشگری هدفمند، سابقه طولانی در زندگیام ندارد. در اوایل همهگیری کرونا، به بیماری کرونا مبتلا شدم و ریههایم بهشدت آسیب دید. پیش از آن، پیادهرویهای طولانی (۳۰ تا ۴۰ کیلومتر) انجام میدادم، اما پس از کرونا، توان راه رفتن طولانی را از دست دادم. در دوران قرنطینه خانگی، بهدنبال ورزشی جایگزین با فشار کمتر بر ریهها بودم و در اینترنت جستوجو کردم. بهصورت اتفاقی به دوچرخهسواری علاقهمند شدم و کتابهایی در این زمینه مطالعه کردم که اشتیاقم را بیشتر کرد.
دوچرخهای تهیه کردم و ابتدا در اطراف قم، در منطقه پردیسان، رکاب میزدم. در یکی از این گردشها، در دامنه کوهی با آقای افتخاری آشنا شدم. او متوجه شد که من کوهنورد نیستم و وقتی گفتم دوچرخهسوارم، اظهار کرد که تاکنون کسی با او هممسیر نبوده است. از آنجا، سفرهای دوچرخهسواری ما آغاز شد. اولین سفرمان به مشهد بود که به دلیل نداشتن تجربه کافی، با مشکلاتی همراه شد، اما لذت خاص خود را داشت. پس از آن، سفرهای متعددی با آقای افتخاری، بهصورت گروهی و انفرادی، انجام دادم.
در سال ۱۳۹۹، در دوران کرونا که راهیان نور تعطیل بود، به جنوب کشور سفر کردیم. نگاه ما به دوچرخهسواری صرفاً تفریحی نیست، هرچند تفریح هم بخشی از آن است. دوچرخهسواری برای من آرامشبخش است. تجربه ورزشهای مختلفی داشتهام، اما دوچرخهسواری آرامشی بینظیر دارد و فکر نمیکنم پس از آن به ورزش دیگری روی بیاورم.
دوست ۶۵ سالهای داشتم که به چند بیماری مبتلا بود. به او توصیه کردم دوچرخهسواری کند. پس از سه ماه، در چکاپ پزشکی مشخص شد که مشکلاتش برطرف شده و او نیز عاشق دوچرخهسواری شد و اکنون سه دوچرخه دارد.
سفر با دوچرخه به کرمان، در اوج گرما، سختی و تنهایی، بسیار لذتبخش بود. به همه توصیه میکنم که دوچرخهسواری از نظر اقتصادی، جسمی و روانی بسیار مفید است. دو بار با دوچرخه به مناطق راهیان نور در جنوب سفر کردیم. امسال این سفر بسیار مورد توجه قرار گرفت، زیرا برخلاف سال گذشته که راهیان نور تعطیل بود، امسال بسیار شلوغ بود. برخی استانها و شبکه پرس تیوی از سفر ما گزارش تهیه کردند.
فعالیتها و دستاوردها:
به نظر من، یکی از ظرفیتهای کمتر شناختهشده، گردشگری با دوچرخه است. اگر این موضوع رسانهای شود، میتواند بسیار پررونق شود. کتابی درباره دوچرخهسواری خواندم که تأثیر زیادی بر من گذاشت و مرا عاشق این مسیر کرد. پس از سفر به کرمان، گزارشهای روزانهام را نوشتم و در کانالها و گروههای کوهنوردی و دوچرخهسواری منتشر کردم که با استقبال زیادی مواجه شد. بسیاری از افراد با پیامهای خصوصی پرسیدند که چگونه میتوانند دوچرخهسواری را آغاز کنند. این سفرنامهها افراد زیادی را به این مسیر جذب کرد.
حتی در پادگان سپاه، برای سخنرانی دعوت شدم. موضوعی که به من پیشنهاد شد را نپذیرفتم و گفتم درباره ورزش، بهویژه دوچرخهسواری، صحبت میکنم. پس از آن، بسیاری از پاسداران در پادگان، که فاصله زیادی با شهر دارد، برای رفتوآمد از دوچرخه استفاده میکنند.
دوچرخهسواری آثار فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی دارد. در سفر به مشهد با دوچرخه، چیزهایی دیدم که با ماشین قابلمشاهده نبود. تجربیاتم از سفرهای راهیان نور و کرمان را مکتوب کردم و به چند نویسنده و مسئول در حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارائه دادم. دکتر بابلی، معاون استان، پس از خواندن این مطالب، مرتباً تماس میگیرند و درخواست مطالب جدید دارند.
اخیراً، قراردادی برای چاپ کتابم پیشنهاد شد و گفتهاند این اثر ارزشمند است و احتمالاً به دفتر رهبر انقلاب ارسال شود. این کتاب به دلیل نوآوری و خلاقیتش، ممکن است مورد توجه ایشان قرار گیرد.
دیدگاهها:
مخاطبان این نوع کتابها معمولاً قشر خاکستری جامعه هستند که کتابهای تخصصی مانند نورالشهدا را مطالعه نمیکنند. بهعنوان راوی دفاع مقدس، سالها در مناطقی مانند بازیدراز و سرپل ذهاب فعالیت کردهام. این کتابها بهگونهای نوشته شدهاند که خواننده، حتی بدون حضور در راهیان نور، با خواندن آنها گویی یک بار این سفر را تجربه کرده است.
مدتی در سوریه بودم و خاطراتم از آنجا (حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ صفحه) را نوشتهام. اکنون در حال برنامهریزی برای سفر زمینی با دوچرخه به سوریه و لبنان هستم تا این تجربیات را نیز مکتوب کنم. ایران از نظر جغرافیایی و گردشگری، یکی از متنوعترین کشورهای جهان است، اما وجود نفت باعث شده به این ظرفیت کمتر توجه شود. اگر در این زمینه توسعه ایجاد شود، نتایج بسیار ارزشمندی خواهد داشت.
در دوچرخهسواری، کیفیت مهمتر از کمیت است. برای مثال، فردی از تهران به استانبول، سپس به سوریه، لبنان و آفریقا سفر کرده و سفر هشتماههاش را به کتاب تبدیل کرده که تأثیر فرهنگی عمیقی داشته است.
چالشها:
یکی از مشکلات این نوع گردشگری، هزینههاست. برای مثال، حمل دوچرخه با اتوبوس گاهی ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان هزینه دارد. همچنین، امکان اقامت در هتل و دسترسی به امکانات بهداشتی مانند حمام محدود است. بااینحال، این مشکلات مانع جدی نیستند. حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد جادههای ایران برای دوچرخهسواری مناسباند و تنها ۱۰ درصد مشکلات جزئی دارند.
تجربیات فرهنگی:
گردشگری هدفمند، مانند آنچه در سفرهایمان انجام میدهیم، با گردشگری صرفاً تفریحی متفاوت است. در سفر به مشهد، نصف روز در سمنان بودیم و چیزهایی دیدیم که بدون دوچرخه هرگز متوجه آنها نمیشدیم. در جنوب ایران، روستاهایی با تعداد خانوار کم اما با پنج مسجد دیدم. این موضوع سؤالاتی را درباره تاریخچه و دلایل ساخت این مساجد ایجاد کرد که تنها از طریق سفر و گفتوگو با مردم محلی قابلدرک است. این تبادل اطلاعات و تجربیات، در سفرهای دیگر بهدست نمیآید.