ما کمک می‌خواهیم!

ما استاد نیستیم

هدیه هادی هستم از اعضای مجموعه رگا

بهار سال ۱۳۹۶ زندگی­ام تغییر کردم و الان حدود دو سال است که به صورت جدی مربیگری در رگا را شروع کرده ام. قبل از تغییر به خاطر اینکه اعتماد به نفسم خیلی پایین بود نمی توانستم در جمع صحبت کنم. در دانشگاه تمام کنفرانس­هایم را می پیچاندم؛ در بیشتر موارد مطالب را من جمع آوری می کردم و اجرای آن بر عهده هم گروهی­هایم می­گذاشتم. اعتماد به نفس اینکه بخواهم یک کنفرانس ساده در یک کلاس اجرا کنم را نداشتم. یک روزی که میخواستم داستان تغییرم را در یک مدرسه تعریف کنیم، خیلی استرس داشتم و اعتماد به نفسم صفر بود. خدا را شکر جزء روزهایی بود که خیلی خوب صحبت کردم. یعنی برعکس چیزی که در ذهنم بود توانستم خیلی خوب مطالب را جمع بندی کنم و با مخاطب خوب ارتباط بگیرم.

 رگا پر از این خاطره ها و تلاشها و موفقیت هاست. به عنوان مثال سفر مشهدی هم که برای تبلیغ با رگا رفتیم، خیلی برایم خاطره­انگیز است. بچه ها از بهبهان برای اردو به مشهد آمده بودند و ما برایشان برنامه اجرا کردیم. شب ها در هتل بچه­ها می آمدند اتاق ما یا ما می رفتیم اتاق آنها و تا دیر وقت با هم گپ می زدیم و خاطره تعریف میکردیم .

تفاوت رگا با دیگر مجموعه هایی که در حوزه دختران کار میکنند، از نوع ارتباط گیری شروع میشود. مربی­های رگا با بچه­ها مثل یک رفیق هستند. رفیقی که می شود با آن­ها درد دل کرد؛ چون می­دانی تا حد ممکن راهنمایی و کمکت میکند. این ارتباط در جاهای دیگر مانند رابطه یک معلم و شاگرد است. فرد در این ارتباط خودش، علمش و دانشش را یک پله پایین تر می­بیند؛ ولی در رگا این طور نیست. کسی نمیگوید من بیشتر میدانم من یک پله بالاترم! کسی از بالا به مخاطب نگاه نمی کند. مثل یک رفیق هستیم و رفیقانه با زیرگروه ها و مخاطبانمان رفتار میکنیم. زمانی که بچه ها با ما درد دل می کنند، از شرایط سخت­شان و یا از گناهانشان می گویند، مثل یک رفیق همراهشان میشویم. برای مثال در کنار برنامه­های عملی وتمرین هایی که برای ترک گناه داریم، شایدجذاب­ترین نکته، همدلی ای باشد که بین ما و مخاطب برقرار است. اما مربی هایی که در مجموعه­های دیگر دیده­ام، این طور نبودند. آنها مثل استاد مباحث را میگویند و شاگرد باید انجام دهد. ما در رگا خیلی زمان میگذاریم تا مخاطب فقط با ما درد دل کند. خیلی وقتها مثل یک دوست، می شنویم و سعی میکنیم آرام­اش کنیم. البته در وقت مناسب راهکار میدهیم تا گناهش را ترک کند. با مخاطب صحبت می­کنیم و او ما را این طور حساب میکند که میتواند مثل یک رفیق و خواهر بزرگ تر روی ما حساب کند. از این طریق حرفمان را هم بیشتر پذیرا هستند.

روز سبک شدن

این تجربه متعلق به طرح «مرکز مشاوره امام رضا (ع)» با 2 تجربه ثبت‌شده می‌باشد.

مجری طرح:

تصویر هدیه هادی

هدیه هادی

حلقه های تربیتیعفاف و حجاب
https://mtedad.org/?p=8256

تجربه‌های مشابه:

راوی:بنده آقای ملک هستم. نام مجموعه:فعالیت در حوزه آموزش و ترویج قرآن....

راوی:بنده ملکی هستم. فعالیت فرهنگی‌ام را از زمانی که به شهرک آمدیم،....

راوی:بنده معصومه موسوی هستم، متولد دوازده بهمن ۱۳۵۳، دارای تحصیلات سطح سه....

راوی:بنده میر سجاد موسوی هستم، طلبه و فعال تربیتی از شهر مقدس....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید

No products in the cart.

Return To Shop
ورود به سایت