راوی: پروین فرجزاده
نام مجموعه: بسیج اساتید / فعال فرهنگی دانشگاه
استان: چهارمحال و بختیاری (شهرکرد)
بیوگرافی:
بنده متولد سال ۴۶، هیئتعلمی دانشگاه و دارای دکترای روانشناسی هستم.
کادر اصلی:
یک گروه از گروههای مختلف دارم که ممکن است ۵۰ نفر باشند، اما گروههایمان متفاوت است مانند گروه اساتید، گروه دانشگاه، گروه فرزندان شهدا و … هستند.
شروع فعالیت:
من همیشه فعال بودم چون مدرس هستم همیشه بهنوعی درگیر هستم.
فعالیتها:
متناسب با موقعیتهایی که پیش میآید فعالیت میکنم، مثلاً داخل بسیج اساتید، گروههای دانشجویی، کلاسهای درس، ولی بهصورت رسمی ما یک گروهی داشتیم از مجمع فرزندان شهدا بودند که خیلی فعال بودند و در دوران کرونا مشکلاتی پیش آمد و کمرنگ شد. منتها چون درگیر گروههای مختلف فرهنگی هستیم، بیشتر عضو کمیته فرهنگی دانشگاه هستم و یک مدتی با گروه اندیشهورز استانداری با آسیبهای اجتماعی کار میکردم. یکزمان با بهزیستی در قالب مشاوره در دانشگاههای مختلف همکاری داشتم، بهتناسب رشتهام فکر میکنم از طریق غیرمستقیم بهتر میتوانیم موثر باشیم تا اینکه بخواهیم مستقیماً با یک ارگان خاصی وارد شویم.
بنده متناسب با درسی که دارم و یا بهصورت حضوری مشاورینی را داریم سعی میکنم اگر احساس میکنم که درواقع یک انحرافاتی به لحاظ فرهنگی وجود دارد بهصورت غیرمستقیم وارد میشوم و فرد متقاعد شود که طرز فکری که دارد جای تأمل دارد. مشاوره این است که خود طرف را وادار میکنند مسائلی که هست را مجدد بررسی کند و تفکراتی را که باعث مشکل و یا انحرافی برایش شده است را بازسازی کند. بنده با دستگاههایی که روانشناسی تربیتی، رشد و یا اجتماعی است در قالبهای مختلف بحث را همگانی میکنم و با دانشجویانم صحبت میکنم. در قالب همین بحثهای گروهی و کارهای عملی که به آنها پیشنهاد میشود باید انجام بدهند، مثلاً در مورد جمعیت و جوانی جمعیت که درس میدهم و عوارض بارداری در سنین بالا یا
بالا رفتن سن جمعیت و عوارضی که میتواند برای اجتماع داشته باشد و در قالبهای مختلف به شکل غیرمستقیم توضیح میدهم.
همچنین در کلاسهای درس مواردی پیش میآید که دانشجویان معضلاتی دارند که تقریباً همگانی است و یا مستقیماً
مطرح میشود و با خودشان وارد بحث میشویم که موشکافی کنیم تا ببینیم چگونه است. حالا اگر ناهنجار بهحساب بیاید در آسیبهایی که به جامعه میرساند به چه صورت هستند و تا جایی که ممکن است از طرق مختلف بتوانیم تأثیرگذار باشیم.
بازخوردها:
مشکلاتی که در زمینه کاری خودم هست این است که میبینم مسائل اخلاقی و اعتقادی خیلی افت کرده است و درواقع نسل جوان متاسفانه خیلی مقید به خیلی از اصول اخلاقی و فرهنگی نیستند. در جامعه معلمی خب ما از تربیتمعلم شروع کردیم
و سالیان سال حداقل ۲۸ سال است که در تربیتمعلم کار میکنم و هرسال بدتر میشود. یکزمان میبینیم دانشجویانی که به تربیتمعلم میآیند خیلی متفاوت با نسلهای قبلی هستند و حتی ازنظر ظاهری مقیدِ به چهارچوب اخلاق معلمی و حرفهای نیستند.
ما سعی میکنیم از طرق مختلف اینها را متوجه کنیم که این به ضررشان تمام میشود و زیبنده یک معلم نیست و دوباره انگار این کار دارد تعدیل میشود. احساس میکنم نسلها باهم فرق دارند و انحرافات خیلی بیشتر است و شاید متأثر از جو اجتماعی حاکم است و گاهی احساس میکنم جای امیدواری هست.